آرات اما فقط یکی از کودکان کار اینستاگرامی است که سرنوشت دردناکش رسانهای شده و احساس انزجار عمومی را از رفتار خانوادهاش برانگیخته است. پدری که فرزندش را دستمایه درآمدزایی و پولدرآوردن قرار داد و حالا این پسربچه بیآنکه لذت بازی با گروه همسال و کودکی کردن را بچشد باید از دنیای کودکی خداحافظی کند و معلوم نیست با توقف صفحات رشدش چه سرنوشتی در انتظار اوست.
کودکان مشابه آرات را در فضایمجازی زیاد داریم. کودکانی که از لحظه تولد هیچگاه حریم خصوصی را تجربه نکردهاند و همه کارها و رفتارهایشان زیر نظر پدر و مادر است تا از آن فیلم بگیرند و در فضای مجازی به اشتراک بگذارند.
تا لایک بگیرند و درنهایت صفحاتشان تبدیل شود به فضایی برای تبلیغات و کسبوکار. کودکانی که گرچه ظاهر مرتب و اتوکشیدهای دارند اما از سوی پدر و مادرشان محکومند به اینکه از همان لحظات نخست زندگی کار کنند و درآمدزایی داشته باشند!
کودکانی که شاید اگر انتخاب با خودشان بود ترجیح میدادند لباسی ساده بپوشند و در کوچه و پارک همراه با همسنوسالان خودشان ساعتها دنبال یک توپ پلاستیکی بدوند، بخندند و گریه کنند بدون آنکه میلیونها چشم آنها را زیر نظر داشته باشد و هر رفتارشان که بتواند لایک دنبالکنندگان را در پی داشته باشد، در ویترین قرار داده شود.
زندگی ویترینی این کودکان کار مجازی روح و روانشان را در معرض تلخترین آسیبها قرار میدهد؛ آسیبهایی که اتفاقا نزدیکترین افراد به آنها یعنی پدر و مادر عامل آن هستند و شاید تلخترین بخش ماجرا این باشد که این کودکان هیچ حامی و پناهگاهی ندارند و عزیزترین اشخاص زندگیشان به آنها به چشم عاملی برای درآمدزایی نگاه میکنند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد