به گزارش جامجم آنلاین در پی حمله متفقین به ایران، کشورمان به اشغال آمریکا، انگلیس و شوروی درآمد. پس از اینکه نایره جنگ جهای دوم خاموش شد دیگر دلیلی برای حضور اشغالگران در ایران باقی نمیماند.
انگلیس و آمریکا زودتر از همسایه شمالی کشورمان را ترک کردند اما شوروی به رغم پیمان سه جانبهای که منعقد شده بود حاضر نبود نیروهای خود را از ایران خارج کنند.
کار به شورای امنیت سازمان ملل رسید و ایران شکواییه را در این زمینه تنظیم و شوروی را به دخالت در امور داخلی کشور متهم کرد.
شوروی اما قصد داشت به لطائف الحیل تشکیل جلسه شورای امنیت پیرامون این موضوع را به تعویق اندازد اما انگلیس و آمریکا به دلیل رقابتهای آشکاری که با شورویها در جریان تحولات پس از جنگ جهانی دوم داشتند با تعویق جلسه مخالفت کردند.
سفیر شوروی در ایران دست به کار شد و با مقامات ایرانی جلسات مفصلی را برگزار کرد و در نهایت با تنظیم موافقت نامهای قرار شد که ایران به واگذاری امتیاز نفت شمال و آذربایجان رضایت دهد و نیروهای شوروی هم خاک ایران را ترک کنند. در نهایت در روز نوزدهم اردیبهشت سال 1325 ش، تخلیه کامل ایران انجام گرفت.
حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران تبعات فراوانی داشت. زمانی که کشور ما ناخواسته و برغم بیطرفی درگیر جنگ جهانی دوم شد شوروی سرگرم اعمال فشار بر دولت ایران و فراهم ساختن بستر پیدایش دولتهای محلی دست نشانده خود در آذربایجان و کردستان بود.
شاید مهمترین اثر زیانبار استمرار این اشغالگری از 1320 تا 1325 طرح مساله قومگرایی با تاکید بود. این پدیده با زمینه سازی و تبلیغات قدرتهای استعمارگر و صحنه گردانی گروههای کوچکی از چهرههای ناراضی اقوام ترک و کرد رخ داد.
سایه سنگین ارتش سرخ بر سر فرقه دموکرات
آذربایجان یکی از مهمترین کانونهای ملی و مذهبی در ادوار تاریخ ایران است و همواره ساکنان این نقطه از جغرافیای ایران در صف اول مقابله با تجاوز خارجی قرار داشتند. اما بروز پیامدهای ناگوار در دوران پر هرج و مرج مشروطه این امکان را برای اشغالگران روس و انگلیس فراهم آورد تا به بهانههای مختلف این مناطق را تحت اشغال خود درآورند. وقوع حوادث تلخ و خونباری مثل به دار آویختن مجتهد بزرگ، ثقه الاسلام تبریزی در روز عاشورای 1330قمری صرفا ناشی از کینه جوییها و وحشیگریهای سالداتهای روسیه تزاری در برابر آرمانهای ایران خواهانه و پایبندی مردم آذربایجان به تمامیت ارضی کشور بود.
در شهریور 1320 ایران به اشغال متفقین درآمد. ارتش پوشالی رضا شاهی که فقط برای سرکوبی مردم ایران تربیت شده بود تنها چند ساعت در برابر اشغالگران مقاومت کرد و با صدور فرمانی از سوی پهلوی اول سلاح بر زمین گذاشت.
شوروی برای اینکه بیش از دو اشغالگر دیگر سهم بیشتری از منافع را به خود اختصاص دهد منطقه آذربایجان و کردستان را برای تدوام سلطه گری بر ایران مناسب دید. مقدماتی البته از قبل فراهم بود و سالهای قبل در جمهوری سوسیالیسی آذربایجان شوروی کمیتههای تحت حمایت حزب کمونیست برای تجزیه ایران تشکیل شد.
همچنین بحث بهره برداری از نفت شمال برای شوروی موضوعیت داشت چون رقیب انگلیسی شریانهای نفت ایران را در جنوب در دست داشت و شوروی هم برای دستیابی به امتیاز نفت شمال دندان تیز کرده بود. از سوی دیگر این همسایه شمالی در همان دوران هرج و مرج توانسه بود تشکیلات منسجمی را به نام حزب توده در ایران دایر کند و تمام فعالیتهای حزبی این جریان معطوف به تامین منافع شوروی بود و حتی کم کم زمزمه مسلح شدن حزب توده هم شنیده شد و تودههایی که تحت حمایت سربازان شوروی بودند گروههای مسلحی را براه انداختند.
این اتفاق در آذربایجان نمود بیشتری داشت و در حالی که از گوشه و کنار صدای اعتراض مردم به خاطر آشفتگی اوضاع بلند بود ارتش سرخ از هر گونه مداخله قوای ارتش، شهربانی و ژندارمری در امور آذربایجان جلوگیری میکرد و در عوض تودهایهای مسلح ناراضیان را به قتل میرساندند.
شرایط سیاسی کشور هم در پی تحولات بعد از جنگ جهانی دوم و رفت و آمدهای کابینههای بیسر و ته و بیتوجهی به مسائل و رویدادهای سیاسی به سمت بیثباتی میرفت. در چنین شرایطی سید جعفر پیشه وری که اعتبار نامه اش در مجلس چهاردهم رد شده بود به آذربایجان آمد و کمی بعد با هماهنگی مقامات شوروی در 12 شهریور 1324 موجودیت فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام کرد.
یکی از نکات برجسته بیانیه فرقه دموکرات اشارهای بود که برای اولین به موضوع القای هویت جداگانه آذریها از سایر ایرانیان و همچنین خودمختاری شده بود. کمی بعد کمیته ایالتی حزب توده آذربایجان هم الحاق خود به فرقه دموکرات را اعلام کرد.
فعالیتهای فرقه دموکرات در آذربایجان با دخالت مستقیم نیروهای شوروی چنان گسترش یافت که برخی روزنامههای خارجی از آذربایجان به عنوان یکی از جمهوریهای شوروی یاد کرده و خبر از اقدامات شوروی جهت ضمیمه کردن آذربایجان به خاک خود از طریق رفراندم میدادند.
اوضاع در آذربایجان بواسطه نارضایتی مردم و خشونت دموکراتها آشفته شده بود و مردم از دولتهای وقت میخواستند که به این شرایط سر و سامانی دهند.
مطالب روزنامههای کشور متضمن انتقاد از عملکرد دولتمردان در مقابله با بحران آذربایجان و تشویق دولت به انجام اقداماتی در این زمینه بود. در آن مقطع در پی تسلط نظامی دموکراتها بر آذربایجان اغلب تجار، بازرگانان و صاحبان حرف و ثروت این منطقه به سمت تهران مهاجرت کردند.
گذشته از این دست درازی تجزیه طلبان به جان و مال مردم هم وقایع تلخی را رقم زد و انبوه اسناد برجای مانده حاکی از آن است که بسیاری از اموال و احشام مردم و عشایر غارت و چپاول و به شوروی منتقل شد.
حاصل سلطه یک ساله فرقه دموکرات بر آذربایجان برهم خوردن وضع کشت و زرع و خرابی وضعیت دامپروری و در نتیجه بروز قحطی گسرده در آذربایجان و بروز تلفات انسانی در این منطقه بود.
ادامه این روند برای آینده سیاسی ایران و تمامیت ارضی کشور حتما تبعات و آثار زیانباری داشت. از این رو، بعد از روی کارآمدن نخست وزیرانی که عملا دولت مستجعل بودند و کاری از پیش نمیبردند احمد قوام که در عرصه سیاست کهنه کار بود در بهمن 1324 به نخست وزیری رسید و به محض گرفتن رای اعتماد از مجلس شورای ملی به مسکو رفت و بعد از چند دوره مذاکره با مقامات شوروی و سرگرم کردن آنها به وعده واگذاری امتیاز نفت شمال، موافقت مسکو را برای خروج گرگهای سیبری از ایران گرفت و بعد از آن بود که تجزیه طلبانی که دیگر از پشتیبانی شوروی بیبهره بودند با حمله نظامی ارتش و همچنین مقابله مردم با فرقه دموکرات بساطشان برچیده شد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد