قاسم تبریزی در گفت‌وگو با «جام‌جم» عنوان کرد:

حزب توده؛ از همکاری با جاسوس انگلیس تا نفوذ در نهادهای انقلابی

حزب توده از ابتدای شکل‌گیری در ایران متهم به جاسوسی بود. ارتباط و وابستگی آنها به حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به‌گونه‎ای بود که نمی‌توانستند غیر از این باشد.
کد خبر: ۱۴۰۷۱۸۶

با پیروزی انقلاب اسلامی اعضای مرکزی حزب تلاش زیادی کردند تا بتوانند با پوسته جدید خود را به انقلاب نزدیک کنند اما هوشیاری نیروهای اطلاعات سپاه باعث به دام افتادن آنها شد.

قبل از ورود به بحث، لطفا در مورد وضعیت حزب توده و فعالیت اعضای آن در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی توضیحاتی را بفرمایید.

حزب توده در سال 1320 توسط گروه 53 نفری به رهبری تقی ارانی و برخی از کمونیست‌های 1299 (حزب کمونیست) تأسیس می‌شود. در زمان تأسیس، ایرج اسکندری از طرف برخی اعضای حزب به اتحاد جماهیر شوروی می‌رود تا از آنها اجازه و کمک بگیرد.

خب چرا از همان ابتدا نامش را حزب کمونیست نگذاشتند؟

از ابتدا ‌بین شوروی و انگلیس بر این مسأله توافق شد که فعالیت‌های کمونیستی در ایران نشود، مضافا این‌که کمونیست‌ها در جنوب و پالایشگاه نفت هم هیچ فعالیتی نداشته باشند. یعنی حزب اسم و رسمش «توده‌» باشد، ظاهر کار هم نزدیک به کمونیست اما فعالیت کمونیستی و عنوان تبلیغات نداشته باشد. نکته جالب ماجرا اینجاست که سه نفر از طرف حزب توده به نام‌های احسان طبری، بزرگ علوی و مصطفی فاتح با میس لمبتون (جاسوس انگلیسی) در مبارزه علیه فاشیسم و نا‌زیسم همکاری می‌کنند. اما فعالیت‌‌ها و موضعگیری حزب در مورد دست‌اندازی شوروی برای نفت شمال یا حمایت معنوی و حضور در دو استانی آذربایجان و کردستان جهت تجزیه و استقلال از ایران، جزو مواردی است که وابستگی کامل حزب توده به شوروی را نشان می‌دهد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم کم‌کم کتب ترویج تفکر مارکسیستی توسط حزب چاپ و تشکیلات نظامی مخفی که با حدود تعداد 750 کادر نظامی شکل گرفته بود از مهم‌ترین عملکردهای حزب توده بود. سال 33 عده‌ زیادی از اعضای حزب دستگیر می‌شوند که برخی از آنها اعدام و عده‌ای توبه می‌کنند و حتی جمعی به همکاری با رژیم پهلوی مشغول می‌شوند که اینجا حزب توده ریزش وسیعی پیدا می‌کند. بین [سال] 1333 تا 1357 عموما در‌گیری درون حزب زیاد است.

در اواسط دهه 50، دو‌ تشکیلات به صورت مخفیانه در ایران بنا گذاشته می‌شود. 1ــ نوید که توسط محمد‌مهدی پرتوی و حمید احمدی (نا‌خدا انور) راه‌اندازی می‌شود. 2 ــ اتحاد دموکراتیک که توسط به‌آذین شکل می‌گیرد. دبیر حزب توده در این زمان چه فردی است؟

دبیر‌کل حزب ایرج اسکندری است که در سال 56 و 57 معتقد بود انقلابی که در ایران در حال شکل‌گیری است، یک انقلاب ملی است و حزب توده باید با جبهه ملی و افرادی مانند کریم سنجابی همکاری داشته باشد. او عنوان کرده بود تنها مرجع تقلیدی که باید با او ارتباط داشته باشیم آیت‌ا... سید‌کاظم شریعتمداری است.

حزب کمونیست‌ شوروی اما برخلاف نظر اسکندری، انقلاب ایران را انقلاب اسلامی معرفی می‌کند. به همین دلیل نیمه دوم 57 شوروی بر‌خلاف قانون احزاب که برای تغییر دبیرکل باید پلنوم تشکیل بشود، طی دستوری ایرج اسکندری را بر‌کنار و کیا‌نوری را جایگزین او می‌کنند.

بعد از دبیرکل شدن کیا‌نوری نگاه حزب توده نسبت به انقلاب اسلامی چگونه می‌شود؟

نگاه حزب توده همیشه مار‌کسیستی و مدافع منافع شوروی بود. به قول کیا‌نوری حزب یک چسبندگی، وابستگی و اطاعت‌پذیری از اتحاد جماهیر شوروی داشت. لذا اینها آنچه که شوروی می‌گفت باید عمل می‌کردند. یعنی حزب یک جریان صرفا ایدئولوژی مارکسیستی ــ کمونیستی نیست که بگوییم روی مبانی ایدئولوژی حرکت می‌کنند. در اصل این ایدئولوژی یک پوششی بود برای یک جریان جاسوسی. گروه‌های چپ عموما همین‌گونه بودند. درکتاب خاطرات کشکولی این مسأله مطرح شده که می‌گوید: چینی‌ها اوایل سال 58 از ما دعوت کردند تا به آنجا برویم. برای این‌که جمهوری اسلامی متوجه نشود ابتدا به آتن رفتیم. سفارت چین یک کارتی به ما داد تا مهر خروج در گذر‌نامه زده نشود. وقتی به چین رسیدیم، از ما خیلی پذیرایی کردند. مسئول حزب کمونیست به ما گفت: «‌شما در ایران چه ‌کار می‌کنید؟» گفتیم: «از انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی دفاع می‌کنیم.» گفت: «اسلام، انقلابی نیست، انقلاب اسلامی نداریم. شما مار‌کسیست هستید. چه ربطی به شما داره؟» گفتیم: «پس چرا شما از انقلاب اسلامی اسلامی دفاع می‌کنید؟» او گفت: «ما با دیپلماسی حرف می‌زنیم، به شما چه ربطی داره.» یعنی یک جایی دستور می‌دهند، یک جایی راهنمایی می‌کنند و حتی یک جایی از نظر مالی کمک می‌رسانند.

با توجه به این‌که کادر اصلی حزب توده و اعضا آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در خارج از ایران بودند، اینها چگونه بازگشتند؟

به صورت‌ عادی بر‌می‌گردند. چون ممنوعیت از نظر انقلاب نداشتند و همه به ایران بر‌گشتند. البته سه در اروپا باقی ماندند. 1- بابک امیر‌خسروی که به‌ عنوان مسئول حزب در اروپا نگه داشته شد. 2- ایرج اسکندری که وقتی به ایران آمد، در اردیبهشت یا خرداد 58 مصاحبه‌ای انجام داد و انقلاب اسلامی در ایران را یک انقلاب ملی معرفی کرد. فوری هم کیا‌نوری او را خواست و تذکر داد که چرا این حرف‌ها را زده، باید حرفت را پس بگیری. بعد از این جریان اسکندری از ایران رفت. 3- اردشیر آوانسیان که عضو کمیته مرکزی است اما هیچ گاه به ایران نیامد و در ارمنستان زندگی می‌کرد.

شورای مرکزی حزب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تشکیل می‌شود؟

بله. کمیته مرکزی حزب در ایران تشکیل می‌شود و افرادی مانند محمدعلی عمویی که در ایران در زندان بود عضو کمیته مرکزی می‌شود. محمد‌مهدی پرتوی، احسان طبری، رضا شلتوکی، نورالدین کیا‌نوری، مریم فیروز، احمدعلی رصدی و حبیب‌ا... فروغیان از اعضای فرقه دمکرات آذر‌یایجان در کمیته مرکزی حزب توده مشغول می‌شوند.

فعالیت حزب توده در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بود؟

به صورت‌ رسمی فعالیت می‌کردند. اما ببینید این رسمی دو جهت دارد؛ اول این‌که هر حزب رسمی در تمام دنیا طبق قوانین قانون اساسی حق ورود به ارتش و کارهای نظامی را ندارد. دوم این‌که احزاب نباید تشکیلات مخفی داشته باشند. اما حزب توده بلافاصله تشکیلات نظامی‌اش را با هدایت حمید احمدی و محمد‌مهدی پرتوی شکل می‌دهد. در اصل پرتوی علاوه بر این‌که بر بخش نظامی نظارت دارد، مسئول تشکیلات مخفی حزب توده هم هست.

مهم‌ترین فعالیتی که حزب توده در این مقطع انجام می‌دهد، چیست؟

در ابتدا ظاهرا همین تبلیغ حزب و عضو‌گیری است اما مهم‌ترین هدف برای حزب توده نفوذ در ادارات، وزارتخانه‌ها و نهاد‌های انقلابی است.

چگونه این نفوذ شکل می‌گیرد؟

سال 58 وقتی نیروها برای عضویت به سپاه پاسداران که مراجعه می‌کردند، یکسری پرسشنامه در بحث‎‌های عقیدتی به افراد داده می‌شد که برای پاسخ به آنها باید 1.5 ساعت زمان می‌گذاشتند. خب چون اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بود و افراد اطلاعات زیادی در مورد مباحث اعتقادی نداشتند، نمرات آنها زیاد مناسب نمی‌شد اما یک نفر در امتحان نمره‌اش 20 شده بود. مسئولان گزینش به این فرد شک می‌کند. چگونه است که یک نفر این همه اطلاعات کامل و جامع از پرسشنامه داشته‌است. بعد از بررسی‌های فراوان و تحقیقات لازم، متوجه می‌شوند که او عضو حزب توده است. بعدها فهمیدند که حزب به پرسشنامه‌های سپاه دسترسی پیدا کرده و آن را در اختیار برخی اعضای خود گذاشته تا بتوانند به راحتی عضو سپاه بوند. البته این را بگویم در ستاد سپاه پاسداران نفوذی حزب توده نداشتیم اما در سپاه تهران، بسیج یا حزب جمهوری اسلامی نفوذی حزب توده داشتیم که مرتب طرح و پیشنهاد می‌داد و شناسایی و بازداشت هم شدند.

به غیر از نفوذ در نهادهای انقلابی، فعالیت دیگر حزب توده چه بود؟

جمع‌آوری خبر از همه مراکز مهم کشور. مثلا از بهرام افضلی (فرمانده وقت نیروی دریایی) می‌خواستند که موشک‌هایی که شوروی زمان جنگ تحمیلی در اختیار رژیم بعث عراق گذاشته و به سمت شهرهای ایران شلیک می‌شد، میزان تخریب آن را به حزب توده گزارش دهد. بعد از او می‌خواهند که سلاح‌هایی که ایران در اختیار دارد را شناسایی کند. حتی قراردادهای خرید سلاح را به حزب گزارش دهد. با هماهنگی افضلی یکی از اعضای حزب توده از اسناد نظامی ایران تصویر تهیه کرده بودند.

گاگیک آوانسیان از اعضای کمیته مرکزی حزب بود و به صورت رسمی جاسوس کا.‌گِ.ب بود. او داخل حزب نمی‌آمد و در بیرون از حزب قرار‌های خود را می‌گذاشت. مثلا خیابان آیت‌ا... طالقانی کنار فلان چنار، سر فلان کوچه، یک نامه‌ای می‌گذاشت. بعد از لحظاتی یکی از طرف سفارت شوروی می‌آمد و برگه را برمی‌داشت. نکته جالب اینجاست که با بازداشت اعضای اصلی حزب توده، 18 جاسوس رسمی اتحاد جماهیر شوروی از ایران اخراج شدند.

مهم‌ترین نهادی که در شناسایی عوامل حزب توده نقش داشتند، چه بود؟

آن روزها وزارت اطلاعات هنوز شکل نگرفته بود به همین دلیل پنج‌ یا شش نهاد اطلاعاتی داشتیم. بخش اطلاعات نخست‌وزیری که بر دیپلمات‌ها نظارت داشت. داد‌گاه‌های انقلاب که بخش نظارت بر روی جریان‌ها را داشت. کمیته انقلاب اسلامی که روی متن جامعه بود. ارتش که بر فعالیت نظامی نظارت داشت و در پایان سپاه پاسداران بود که قوی‌ترین و منظم‌ترین نهاد اطلاعاتی را داشت و اشراف کامل روی جریانات و خصوصا روی حزب توده داشت. نیروهای سپاه از همان ابتدا حرکت حزب توده را رصد می‌کردند.

حزب توده هم برای حفظ خودش از زیر نظر نیروهای امنیتی کاری انجام می‌داد؟

کاملا رفتارهای امنیتی و جاسوسی خود را بهترین شکل انجام می‌دادند. برای نمونه بگویم، مثلا در خانه‌ای که تشکیل جلسات‌ کمیته مرکزی بود، یک سگ روی پشت بام و یک سگ در حیاط می‌گذاشتند که اگر کسی وارد خانه شد، سگ‌ها سر ‌و ‌صدا کنند.

غایت نگاه کمیته مرکزی حزب توده چه بود؟

قائم‌پناه که از اعضای کا.‌گ.‌ب است در اعترافاتش مطرح کرد که غایت خواسته حزب توده در ایران این بود که انقلاب کمونیستی در کشور صورت بگیرد، اما وقتی متوجه شدیم که نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم، تصمیم گرفتیم تا راه رشد غیرسرمایه‌داری را هموار و کشور را نوعی به ‌طرف سوسیالیسم حرکت بدهیم.

حتی در کمیته مرکزی حزب توده مطرح شد که «وقتی‌ در افغانستان انقلاب کمونیستی رخ می‌دهد، چرا ما در ایران این کار را نکنیم؟» مهر یا آبان 1361 مطرح شد که رهبران حزب از ایران خارج شوند.

این نفوذی که در موردش صحبت شد، تنها در زمینه جمع‌آوری اطلاعات بود یا حزب توده وارد کارهای عملیاتی هم شد؟

محمد‌مهدی پرتوی در همین زمینه خاطره‌ای دارد. او نقل می‌کند که از طرف شوروی از ما خواستند که مسئول میزِ اتحاد جماهیر شوروی در ساواک را دستگیر و باز‌جویی کنیم. این کارمند ساواک در انقلاب دستگیر نشده بود، از کار بر‌کنار شده بود چون پیرمردی بود و در خانه‌اش زندگی می‌کرد. برخی از اعضای حزب توده منزل مامور سابق ساواک را شناسایی کردند. پرتوی می‌گوید: «یک روز صبح ماشین و همه امکانات را آماده کردیم و جلوی منزل آن مامور رفتیم. خانه‌اش در محله قلهک، سه‌راه نشاط بود. زنگ خانه را زدیم و منتظر بودیم که او در را باز کند که یک‌دفعه کیا‌نوری هم آمد. به او گفتم: «تو برای چی آمدی؟» گفت: «من باید باشم تا ببینم این مامور کیست؟» به هر صورت پیرمرد جلوی در آمد و او را به زور داخل ماشین انداختیم و رفتیم طرف میدان آزادی که خانه‌ای اَمن آنجا داشتیم. مامور سابق ساواک را به تخت بستیم و شروع به شکنجه کردیم. در آن چند روز اعضای حزب توده مرتب به این منزل سر می‌زدند تا بفهمند این مامور سابق چه اطلاعاتی دارد. همسایه‌ها به این رفت ‌و آمد مشکوک شده و با داد‌ستانی تماس می‌گیرند که اینجا خانه مشکوک وجود دارد. تیم عملیات داد‌ستانی به محل می‌آید و وارد خانه می‌شود. می‌بینند که یک پیرمرد را روی تخت خوابانده و در حال شکنجه او هستند. همه افراد از جمله پرتوی را دستگیر می‌کنند. اعضای حزب با هم قرار گذاشته بودند تا سه روز هیچ اطلاعات درستی را به دادستانی ندهند. روز اول می‌گویند ما طرفداران انقلاب اسلامی! هستیم. این مامور ساواک را شناسایی کرده و داشتیم شکنجه‌اش می‌دادیم تا بفهمیم که او چه خیانت‌هایی به مردم کرده است. بعد از سه روز اعلام می‌کنند که ما از اعضای حزب توده هستیم. در این سه روز عوامل نفوذی حزب توده در دادستانی مقدمات آزادی آنها را فراهم می‌کنند. ببینید تا این مقدار نفوذی در سیستم وجود داشت.‌

تا این زمان نهادهای اطلاعاتی- امنیتی تقابلی با حزب توده نداشتند؟

گاهی موردی از اعضای حزب بازداشت می‌کردند‌.

حزب توده با سیستم‌های امنیتی دیگری غیر از کا‌گ‌ب ارتباط داشت؟

حزب با سرویس اطلاعاتی افغانستان (خاد) و احزاب کمونیست موجود در منطقه کاملا ارتباط داشت. مثلا یک نمونه‌اش، جلسه‌ای در حزب کمونیست یمن تشکیل و مطالبی آنجا مطرح می‌شود. نفوذی ما گزارش را در روز‌نامه صبح آزاد‌گان چاپ می‌کند. از سفارت شوروی و سفارت‌های کشور کمونیستی با حزب تماس می‌گیرند که نویسنده گزارش چه کسی بوده است؟ هر چند خود مسئولان روز‌نامه هم نمی‌دانستند این نویسنده کیست. یعنی ارتباط حزب با حزب کمونیست عراق و ... بسیار قوی بود. آن زمان حزب توده، صدام را انقلابی می‌دانست و سعی داشت با سیستم او ارتباط بگیرد.

اعضای حزب توده به دنبال کار مسلحانه هم بودند؟

علاوه بر جمع‌آوری سلاح که بعدها توسط نیروهای سپاه کشف شد، حزب توده چند خان مخفی و خانه تیمی هم داشتند.

در مورد جمع‌آوری اطلاعات برای سیستم امنیتی شوروی، بیشتر چه اطلاعاتی توسط حزب توده جمع‌آوری می‌شد؟

در مورد همه شاخصه‌های کشور، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و به خصوص وضعیت نظامی. حتی آنها در زمان شاه به سیستم نظامی ایران حساس بودند که متوجه بشوند اوضاع ما چگونه است و چه قراردادهایی با آمریکا و انگلیس داریم. به غیر از حزب توده، البته افراد دیگری هم به عنوان جاسوس با کا‌گِ‌بِ ارتباط داشتند.

چه عواملی باعث شد تا نهادهای امنیتی حساسیت‌شان نسبت به حزب توده افزایش پیدا کند؟

نیرو‌های امنیتی از ابتدا به سه دلیل می‌دانستند که به حزب توده نمی‌توان اعتماد کرد. 1- سوابق حزب توده در ایران همیشه جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات برای شوروی بود. 2- بسیاری از نیروهای انقلاب در زندان‌های پهلوی با اعضای حزب توده برخورد داشتند و می‌دانستند اینها چگونه افرادی هستند. انتهای حد حزب توده افرادی مانند عمویی و علی خاوری در زندان بود. 3- در‌گیری ما با اتحاد جماهیر شوروی که عادی هم بود از لحاظ سیاسی، ایدئولوژیکی با هم داشته باشیم. البته آنها به همین مقدار از ما می‌ترسیدند که آسیای میانه و قفقاز حرکت‌های مذهبی شروع شود‌.

از چه زمانی نیرو‌های امنیتی، اعضا حزب توده را زیر نظر داشتند؟

از همان سال 58 بازداشت اعضای حزب توده آغاز شد. مثلا پور‌هرمزان مترجم آثار لنین که خیلی متکبر و از افسران حزب توده در خراسان بود که به شوروی پناهنده شد. او مسئول فرهنگی حزب توده بود. نشریات مختلفی به صورت مخفی زیر نظر این فرد توسط چاپخانه مخفی حزب توده منتشر می‌شد. اطلاعات سپاه او را شناسایی و بازداشت کرد. بعد از چند روز پور هرمزان آزاد و به صورت مخفیانه تحت مراقبت نیروهای سپاه قرار گرفت تا شبکه کاملا شناسایی و همگی بازداشت شدند.

آیا حزب توده از آمریکا و کشورهای لیبرالی دیگر به جمهوری اسلامی می‌داد؟

کیا‌نوری عمدتا گزارش‌هایی از حرکت آمریکایی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و شاپور بختیار توسط «کا‌.گ.‌ب» می‌گرفت اما کامل اطلاعات را به جمهوری اسلامی نمی‌گفت. فقط می‌گفت امکان دارد در چند وقت آینده اتفاقاتی رخ دهد. یا این گونه عنوان می‌کرد که «رفقا گفته‌اند که یک توطئه‌ای در راه است» حالا این‌که اینها چه افرادی هستند و چه زمانی می‌خواهند کاری انجام دهند هیچ اطلاعاتی نمی‌داد.

آیا حزب توده در شناسایی و بازداشت عوامل کودتای نقاب(نوژه) دست داشت؟

خیر. هما‌فری که نصف شب به منزل آیتا... خامنه‌ای رفته بود و ماجرای کودتا را گفته بود، هیچ ارتباطی با حزب توده نداشت. حزب توده این حرف‌ها را به صورت شایعه مطرح می‌کرد. اینها ادعا می‌کردند با سلطنت‌طلب‌ها و عوامل امپریالیسم و غرب مخالف و مبارزه می‌کنند.

حزب توده هر هفته یک جلسه‌ تحلیل سیاسی توسط کیا‌نوری برگزار می‌کرد که بیش از 150 نفر در آن جلسات شرکت می‌کردند. جزوات این جلسات موجود است. در هر جلسه‌ای هم چهار‌ پنج‌ موضوع تحلیل می‌شد. در مورد بنی‌صدر، قطب‌زاده و جریان آمریکایی کلیات را کیانوری می‌گفت. وقتی متن را آدم مطالعه می‌کرد، واقعا متن قوی بود، چون اخبار از ‌طرف شوروی به او می‌رسید و مقداری هم توسط اعضای حزب جمع‌آوری می‌شد. برای هر هفته یک پرونده‌ مورد پرسش و پاسخ قرار می‌گرفت و کیانوری آن را تحلیل می‌کرد. تحلیل‌هایش هم قوی بود. اعضای حزب توده‌ با مطالعه این متن جلسات، یک تحلیل کمونیستی از اوضاع ایران می‌دادند.

گاهی هم به اصطلاح شگرد شقاق و اختلاف یا نعل وارونه می‌زدند. هر کسی علیه حزب توده حرف می‌زد، در مذهبی‌ها شایعه می‌کردند که فلان فرد طرفدار انجمن حجتیه است. اگر از به اصطلاح غیرمذهبی بود، می‌گفتند فلانی سلطنت‌طلب و از عوامل آمریکا و انگلیس امپر‌یالیسم‌ است. همین روش را اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و انجمن حجتیه در مورد شخصیت‌های تاثیرگذار انقلاب اسلامی داشتند. وقتی انقلابیون صحبت می‌کردند، اینها تهمت توده‌ای، کمونیستی و... می‌زدند. به قول آقای مطهری اینها دو لبه قیچی علیه انقلاب اسلامی بودند. مهندس بازرگان و نهضت آزادی، جبهه ملی، انجمن حجتیه، یک‌ کمی هم حزب رنجبران، جریان اسلامی را متهم به توده‌ای بودن می‌کردند که این القائات حزب توده و کمونیسم‌ها‌ست.

با باز‌داشت سران حزب توده، آیا فعالیت حزب متوقف شد؟

خیر. وقتی اعضای حزب توده را دستگیر کردند، اولین گروهی که از اینها دفاع کرد سازمان فدائیان اکثریت بود. داد‌ستانی اعلام کرد اگر هر گروه از حزب توده دفاع کند، ما با آنها برخورد می‌کنیم. در ابتدا هم وقتی اعضای حزب توده بازداشت شدند، بعد از یک بررسی افرادی زیاد فعالیت نداشتند آزاد شدند مانند شهریاری، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی و... .

وقتی فعالیت حزب توده در داخل ایران کم‌رنگ شد در خارج از کشور فعالیت‎شان شدت گرفت. بابک امیر‌خسروی مصاحبه‌ای کرد که جمهوری اسلامی حرکت ارتجاعی و امپریالیستی کرده است. اتفاقا یکی از اعضای حزب توده در همان مصاحبه گفت جمهوری اسلامی یک پیچیدگی‌های دارد، یک قرص‌های اختراع کرده به افراد می‌دهد و آنها از حالت عادی خارج می‌شوند و افراد بازداشت شده حرف‌هایی به نفع جمهوری اسلامی می‌زنند. یکی دیگر گفت جمهوری اسلامی صندلی‌هایی درست کرده که میخ دارد و بازداشت شده‌ها روی میخ می‌نشینند و اعتراف می‌کنند. ایرج اسکندری که این زمان موقعیتی پیدا کرده بود که حرف‌هایش را بزند، نیروهای چپ را در یکی از کلیسا‌های آلمان جمع و اعلام کرد: «این مزخرفات چیه می‌گویید؟ فلانی به حمایت از جمهوری اسلامی شعر می‌گوید، مگر می‌شود آدم رو صندلی میخ‌دار بنشیند و شعر بگوید؟ اعضای حزب توده داخل ایران جاسوسی کرده‌اند و من یک نامه‎ای هم در این زمینه نوشته‌ام.» این نامه 25 صفحه‌ای ایرج اسکندری به حزب کمونیست شوروی خیلی مهم است. او جانش را به همین دلیل از دست داد.

مهم‌ترین پرونده جاسوسی حزب توده برای شوروی چی بود؟

در مورد مسائل نظامی بود. برای نمونه بگویم هر عملیاتی را که ایران می‌خواست علیه گروه‌های تجزیه‌طلب در کردستان انجام دهد، اطلاعاتش توسط هوشنگ عطاریان به حزب دمکرات کردستان داده می‌شد. در کتاب خاطرات مرحوم ری‌شهری، به برخی از این افراد نفوذی اشاره شده است. یا ناخدا افضلی که فرمانده نیروی دریایی بود، تمام موارد را اعتراف می‌کند. او می‌بایست عملیاتی را که ایران علیه رژیم بعث عراق انجام می‌داد، ارزیابی و به شورای عالی دفاع گزارش می‌کرد. این گزارش‎ها توسط حزب توده به شوروی ارسال می‌شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها