چاردیواری در گفت‌وگو با یک پژوهشگر و مدرس سواد رسانه از نقش خانواده ایرانی در روایت واقعیت‌های تاریخی برای نسل‌های آینده می‌گوید

تربیت فرزندان برای عصر پسا‌حقیقت اولویت خانواده ایرانی

تأثیر استفاده از وسایل ارتباط جمعی به دلیل شرایط آنها و غربی بودن فرهنگ استفاده از آنها یک مسأله است و تأثیر پیام ها و فرهنگ‌سازی نامناسب‌شان مسأله‌ای دیگر. تأثیر گسترده رسانه‌ها از آنجاست که افراد، وقت زیادی را در حالی که سراپا چشم و گوش هستند با این رسانه‌ها می‌گذرانند و از سوی دیگر، کوچک‌ترین عنصر صوتی یا تصویری در رسانه، دارای کارکرد بیانی ویژه‌ای است و تأثیر خاصی بر مخاطب می‌گذارد.
تأثیر استفاده از وسایل ارتباط جمعی به دلیل شرایط آنها و غربی بودن فرهنگ استفاده از آنها یک مسأله است و تأثیر پیام ها و فرهنگ‌سازی نامناسب‌شان مسأله‌ای دیگر. تأثیر گسترده رسانه‌ها از آنجاست که افراد، وقت زیادی را در حالی که سراپا چشم و گوش هستند با این رسانه‌ها می‌گذرانند و از سوی دیگر، کوچک‌ترین عنصر صوتی یا تصویری در رسانه، دارای کارکرد بیانی ویژه‌ای است و تأثیر خاصی بر مخاطب می‌گذارد.
کد خبر: ۱۴۰۶۱۷۰
نویسنده علی نجفی - خبرنگار چاردیواری

از این تأثیرگذاری عمیق و گسترده می‌توان برای کاهش اثرهای منفی رسانه بر فرد و خانواده استفاده کرد. به بیان دیگر، سواد رسانه باید از خود رسانه شروع شود که البته مستلزم عزم و اراده دو سویه خانواده و نهادهای فرهنگی و رسانه‌هاست. برای عملی کردن این دو راهکار، نیاز به برنامه‌های ویژه نیست، بلکه باید اراده جمعی به سمت تقویت آگاهی و نحوه صحیح بهره‌مند شدن از شبکه‌های اجتماعی و رسانه هدایت شود. در همین رابطه با محمد لسانی، کارشناس ارشد رسانه و همچنین پژوهشگر جنگ شناختی در عصر پسا حقیقت به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که بخشی از اهم محورهای این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

در ابتدای بحث سراغ نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی به جامعه‌پذیری افراد برویم. نقش رسانه در فرآیند جامعه‌پذیری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نظریه‌ای داریم به نام یادگیری اجتماعی که رسانه‌ها ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را به افراد منتقل می‌کنند. به همین علت نوعی از جامعه‌پذیری در غیر جامعه حقیقی توسط رسانه ها انجام می‌پذیرد. گرچه اصل جامعه‌پذیری در بستر ارتباطات و تعاملات اجتماعی رو در رو شکل می‌گیرد و در آن فضا ارزش‌ها و هنجارها به‌صورت مستقیم منتقل می‌شود اما رسانه می‌تواند با ایفای سریع‌تر همین نقش، افراد را با نرمال‌ها و هنجارها آشنا کند. به همین علت در برخی موارد شاهدیم برخی مسائلی که در رسانه‌ها مطرح می شوند از طرف کودکان و نوجوانان ارزش و هنجار تلقی می‌شود و به واسطه رسانه رفتارها و تصمیمات در فکر و ذهن آنها نهادینه می‌شود. امروز رسانه‌ها در کنار نهادهای تربیتی، نظام اجتماعی، خانواده و مدرسه نقشی اساسی با سرعت انگاره‌سازی گسترده را بازی می‌کنند که حتی به کنشگری منجر می‌شود.

نقش شبهات در نوع جامعه پذیری‌ای که رسانه‌های القا می‌کنند چیست؟
با نگاهی گذرا به تحولات گذشته به این مهم پی می‌بریم که همیشه شبهات همواره وجود داشته‌اند و ریشه اصلی شبهات به سؤالاتی برمی‌گردد که بر اثر فعل و انفعلات محیطی و اجتماعی در ذهن مخاطب و اعضای خانواده‌ی ایرانی شکل می‌گیرد. در این فرآیند از این مسأله مهم که نوع سؤالاتی که در ذهن فرد شکل می‌گیرد در نحوه کنش‌گری وی موثر است، نباید غافل شد.

نوع شبهاتی که زاییده سؤالات ذهنی شهروندان هستند تفاوت هم دارد؟
بله، در برخی موارد نوع سوال تشکیک‌آمیز است. این‌گونه سؤال‌ها اگر به درستی پاسخ داده نشود و مخاطب دچار تردید شود ممکن است ذهن افراد خانواده و جامعه وارد مار پیچ‌های ذهنی و حفره‌های ادراکی شود که وی را عملا دچار تشکیک‌های اعتقادی و عصیانگری‌ و رفتارهای غیرعقلانی کند.

نقش فرد در عبور از شبهات چیست؟
وجود شبهه در کنار تلاش فرد برای دستیابی به حقیقت خوب است به شرط آن‌که فرد به دنبال پاسخ درست آن باشد و کشف و شهود انجام دهد. اگر شبهات در جان و دل فرد بنشیند و آن شخص خودش را در مقابل امواج شبهه بی‌دفاع ببیند بسیار خطرناک است.

شبهات چه مخاطراتی را متوجه نوجوانان و جوانان می‌کند؟
البته برای یک سنینی مثل سنین نوجوانی و سنین جوانی شبهات حکم تیر زهر آگین دارند. اگر خانواده‌های ایرانی خود را در قبال پاسخگویی به سؤالات و همین‌طور دغدغه‌ها مصون نکنند قطعا در معرض آسیب قرار خواهند گرفت چراکه به تعبیر اهل فن ما با عبور از اعصار مختلف رسانه‌ای جهان به عصر پسا حقیقت رسیده‌ایم.

منظور از عصر پساحقیقت در جهان امروز چیست؟ مگر می‌توان مساله رسیدن به حقیقت در گذر زمان را به قبل و بعد تعبیر کرد؟
بله. عصر پسا‌حقیقت دورانی است که غریب به شش سال از عمر آن در عصر رسانه و حکمرانی ملت‌ها می‌گذرد. در این دوران شاهد در آمیخته شدن حق و باطل و حقیقت و شبهات هستیم. در این دوران رسانه به قدرتی می‌رسد که قدرت تمییز درست و غلط را از مخاطب می‌گیرد و صرفا به دنبال تصمیم‌سازی بدون تعقل و حقیقت‌جویی در رفتارهای تک تک شهروندان است. این دوران رسانه در مواجهه با کانون خانواده هم سعی بر کنترل و اثرگذاری دارد، زیرا نقطه اصلی تحول آنجاست.

مفهوم تسلط رسانه بر جوامع به چه میزان حقیقت دارد؟
نکته مهم درباره این سوال، این است که از سال ۲۰۱۶ اعتقاد برخی جامعه‌شناسان بر این است که شبکه‌های اجتماعی بر جوامع مستولی شده‌ و کنشگری در رویدادها را به سمت آمیختگی با دروغ هدایت می‌کنند و این نکته را هم تصریح می‌کنند که ملت‌ها در برابر امواج دروغ و شایعه بی‌دفاع بوده‌اند. با توجه به ویژگی‌های عصر پساحقیقت و این‌که غریب به ۸۰ درصد شهروندان و خانواده‌ها اطلاعات و اخبار خود را از رسانه‌های اجتماعی می‌گیرند باید نسبت به اصالت ورودی‌ها و اخبار و همچنین آبشخور اطلاعاتی که منتشر می‌شود «سواد افزایی» گردد..

به نقش سواد رسانه در جلوگیری از مسمومیت اعضای خانواده اشاره کردید. چرا در عصر پساحقیقت در همه تخصص‌ها نگاه‌ها به سمت سواد رسانه‌ای چرخیده است؟
سواد رسانه‌ای از این بابت مورد تاکید است که به فرد قدرت راستی‌آزمایی اخبار و اطلاعات می‌دهد. منظور از آموزش، تربیت تخصصی کودکان نوجوانان و جوانان برای افزایش هوش اطلاعاتی در بین آحاد جامعه است. در واقع ما نیاز به پویش سراسری تربیت نسلی آگاه برای عصر پسا حقیقت هستیم. خانواده ایرانی باید اول لژیونرهای مقابله با جنگ‌ شناختی رسانه‌ای را از دل خانواده های معتقد و متعهد برای آینده جهان و نسل‌های آینده تجهیز کند. نسل های آینده به تاریخ واقعی نیاز دارند و روایت‌هایی که باید به دست آنها برسد و خانواده‌هایی که باید هویت حقیقی و اصالت انسانی خود را به همراه داشته باشند.

صحبت از روایت شد. راستی‌آزمایی خبری چه ارزشی برای خانواده ایرانی دارد؟
در وضعیت جنگ روایت‌ها رسانه‌های خارجی و نهادهای فرهنگی غرب برای تاریخ‌سازی و هویت‌پردازی بر اساس رویکردهای خود برای ملت‌ها در تلاشی همه جانبه هستند که البته اغلب انگیزه استعماری پشت آن است، هر فرد باید به دنبال کنترل آگاهانه مجاری اطلاعات ورودی به خانواده و ریشه‌یابی آن رفته و حقیقت‌سنجی کند. ما باید نظام و مهارت‌های راستی‌آزمایی خبر را در اختیار جوانان و خانواده‌ها قرار دهیم تا آنها بتوانند درست تصمیم بگیرند.

صحبت از شبهاتی شد که کار خود را از کانون خانواده‌ها شروع می‌کنند و بعد‌ها در جامعه نمایان می‌شود. برای رفع این نقاط ذهنی در بین مخاطبان چه راهکاری را متصور هستید؟
سیستم پاسخگویی در اسرع وقت و براساس مستندات دقیق در گام اول بسیار موثر است. شبهات خودشان را روی اخبار سوار می‌کنند و تلاش دارند در دل رویدادهای روز، اهداف و خواسته خود را به فرد القا نمایند. در این فرآیند زمان مهم است. این مهم است که به شبهات پاسخ داده شود. پیش از این در کشور تارنماهای متعددی برای پاسخگویی به شایعات داشتیم و امروز نیز در شبکه‌های اجتماعی نیز برخی مجموعه‌های پاسخگویی به شایعات وجود دارند اما کافی نیستند زیرا ترند و برند نشده‌اند. هدایت مردم به سمت منابع رفع شبهات و پاسخگویی به سؤالات بسیار مهم است.

وظیفه خانواده‌ها در عصر پساحقیقت چیست؟ قطعا کودکان‌ونوجوانان عصر پساحقیقت باید برخی محافظت از خود را در چنین فصلی از تاریخ فرا بگیرند. این‌طور‌نیست؟
در خانواده به‌عنوان کانون رشد شریف و مرکز احساس و عواطف نباید از تکنیک‌های روان‌شناسی و رویکرد‌های مبتنی بر رسالت خانواده که همانا استحکام‌بخشی به جامعه با تربیت صحیح فرزندان و همین‌طور ایمن‌سازی فکر آنهاست غافل شویم. بگذارید به این قضیه بهتر بپردازیم. ما به‌عنوان افرادی که در حوزه سواد رسانه و نسبت آن با خانواده ایرانی فعالیت می‌کنیم در رسانه به سه‌گانه بینش، گرایش و کنش اعتقاد داریم. بینش شامل مسائل معرفتی و شناختی است. گرایش شامل جنبه‌های هیجانی و احساسی می‌شود و کنشگری شامل جنبه رفتاری آن می‌گردد. بر همین اساس، در خانواده هر سه این موارد باید وجود داشته باشد. در عصر جدید اطلاعات قابل مسکوت‌سازی نیست.
اطلاعات مجراسازی می‌کند و راه خود را می‌یابد. مهم این است ما بتوانیم نظام علایق را شکل دهیم. به‌جای جنگ در مقصد، باید به مبدأ بیاییم و در مبدأ چاره‌اندیشی کنیم. وقتی ذائقه‌‌سازی نشود باید وارد درگیری با محصولات شویم. به همین خاطر تأکید می‌شود باید همه نهادهای مسئول اقدام به تقویت حوزه‌های ایجابی کنند و تولیدات صحیح داشته باشند.

فاکتورهای تحقق این سه شاخصه برای خانواده ایرانی کدام‌هستند؟
در تعامل با نسل جدید و شبهات امروز که اغلب ریشه شناختی دارند باید دانش و عمق‌بخشی نسبت به درک افراد اتفاق بیفتد. در این فرآیند بخشی از شبهات ریشه گرایشی دارند که برای آن باید مدل‌های الگوپذیری و مراجعه به افراد خبره تعریف شود. حوزه دیگری که باید به آن پرداخت محور کنشگری است. در این مرحله با هدایت فرزندان به سمت برنامه‌های مختلف می‌توان به تصمیم‌گیری رویکرد صحیح آنها امیدوار بود. اگر این فرآیندها اتفاق بیفتد می‌توان نسبت به حل دیگر محور‌ها نیز اقدام کرد.

یکی از ویژگی‌های عصر پساحقیقت همان حوزه معرفت‌شناختی است که در صحبت‌های شما به آن اشاره شد. نسبت آن با جنگ شناختی چیست؟
نسبت آن با جنگ شناختی که در فضای رسانه و شبکه‌های مجازی دیده می‌شود روشن است. جنگ شناختی هدفش درگیر کردن اذهان مردم است. در این مدل، دوپارگی میان داشته‌های افراد و اطلاعات جدید با جدیت دنبال می‌شود. به‌نحوی‌که افراد اطلاعات، باورها و اعتقاد خود را به‌صورت برچسب‌زدن یا نامتناسب با مسائل روز به‌دست‌می‌آورند. در چنین فضایی افراد به سمت تشکیک در باور‌ها و حتی مقابله با آنها و حرکت بر ضد باورها حرکت‌می‌کنند. در این شرایط، گام اساسی افراد تقویت بنیه شناختی و بینشی خانواده است. این خواسته با برنامه‌ریزی، مطالعه، تمرین، گفت‌وگو و همین‌طور در معرض عمل به حقیقت امکان‌می‌پذیرد.
در گام دوم نیز افراد باید درگیر جمع‌های همگرا شوند که در آن بازتولید هویت و احیای هویت اتفاق بیفتد. این فرآیند موجب استحکام و دلگرمی افراد می‌شود. کسانی که قصد دارند از جامعه ایرانی تصویری غیرحقیقی، سکولار، غیرمذهبی و منفعت‌پرست ارائه دهند، به یقین فهم درستی از آن ندارند. در پیمایش‌های مختلفی که صورت می‌گیرد و همین‌طور، دیتا ماینینگ‌هایی که روی تولیدات کاربران مجازی اتفاق می‌افتد و پژوهش‌های اجتماعی مبتنی بر داده‌های موجود، به ما اثبات می‌کند جامعه ایرانی دین‌مدار است و این در همه عرصه‌ها نمایان است اما این به معنای آن نیست که در عصر پساحقیقت مساله تعمیق رفتارها با تربیت صحیح و حفاظت از ارزش‌های کانون خانواده را جدی نگیریم.

وظیفه خانواده ایرانی را چگونه باید تعریف کرد؟
وظیفه مخاطبان اجتماعی و خانواده ایرانی را همزمان با ورود مسئولان به حفاظت از ارزش‌های اجتماعی با توجه به جامعه دیندار ایرانی باید تعریف کرد. این مساله را نباید فراموش کنیم که در جامعه ایرانی ارزش‌های دینی در آن نهادینه شده است و این مساله حتی در گروه‌هایی که به‌تازگی ظهور کرده و پیش از این پررنگ نبوده‌اند به چشم می‌خورد. اگرچه این گروه‌ها شاید در ظاهر و در پوسته رفتاری خود معتقد نباشند، اما در مناسبت‌های مختلف از خود رفتارهای اعتقادی نشان می‌دهند. مثلا در ماه رمضان یا در ماه محرم و سالگردهای مذهبی حاضر می‌شوند. این نشان‌دهنده آن است که بطن جامعه ایرانی دین‌مدار و معتقد بوده و این غیر قابل انکار است. در دیگر نقاط جهان نیز این مساله مشهود است. مثلاً در آمریکا اگرچه یک پوسته غیردینی به نمایش گذاشته شده است اما رفتارهای مذهبی با قوت وجود‌دارد.

تاثیر نقش دستگاه‌های فرهنگی در تعمیق رفتارهای صحیح
و در این مقوله یک موضوع جدی است. آن هم مساله پایش و پالایش اطلاعاتی است که در بین خانواده‌ها و جامعه گردش دارد. متأسفانه در دستگاه‌های فرهنگی در این دو محور مانده‌ایم؛ پایش و پالایش وضعیت فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم هستند و در کنار این دو باید به اقدام‌های ایجابی، تولید انبوه محصولات فرهنگی و هنری، عرصه و انگاره‌سازی توجه ویژه داشت. ما در دستگاه‌های فرهنگی و انضباطی شاهد توقف در حوزه سلبی پایش و پالایش هستیم و مردم احساس می‌کنند الگوی مناسبی ندارند. حل این مشکل در دستگاه‌های فرهنگی ما نیاز به زنجیره سیاست‌گذاری در چند حوزه دارد. این زنجیره شامل کاراکترسازی، تولید انبوه، تبلیغ کالاها و برندها، ترغیب اقبال و استقبال خانواده‌ها از مدل‌های صحیح می‌‌شود. با توجه به این که در حوزه ایجابی ضعف داریم باید نگاه ویژه‌ای به تقویت آن داشته باشیم.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها