قائل به روایت واحد نیستم
جعفر شیرعلینیا، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس
ما با مجموعه روایتهایی از گذشته سر و كار داریم و در قریب به اتفاق موارد قائل به روایت واحد نیستم؛ حتی روی تعداد شهدا و مجروحان. چون عواملی هم در وقوع وقایع تاریخی و هم در جمعآوری و تدوین اسناد نقش دارد كه بحث روایت واحد را كنار میزند. ما با مجموعه روایتی روبهرو هستیم که صرفا روایت روایی نیست؛ یك ساختمان یا هر سندی كه ما را به گذشته ارجاع میدهد، روایتی از آن واقعه است.
گزینش روایت؛ نوعی تحریف
وقتی میخواهیم تاریخ نگاری كنیم دو پدیده جدید به آن روایتها اضافه میكنیم. یكی اینكه آن روایتها را گزینش میكنیم و یكی دیگر این كه آنها را تأویل، تفسیر و تحلیل میكنیم. در واقع گزینش روایت هم نوعی تحریف را در دل خود دارد. از اینجا به بعد خود تاریخی كه نوشته شده یكی از آن روایتها قرار میگیرد و ما با اجزایی سر و كار داریم كه دچار تلاطم و نسبیت است و معلوم است ما با اینكه بتوانیم تعریفی برای تحریف انجام دهیم فاصله میگیریم. هر كدام از افرادی كه در صحنه حاضر بودهاند آن را یك جور روایت كردهاند؛ حتی راجع به آب و هوا و اینكه آفتابی یا ابری و بارانی بوده است.
تحریف با اشتباه متفاوت است
تحریف این است كه ما عامدانه، برای اینكه یك روایت خاص غلبه پیدا كند، تاریخ را طوری روایت كنیم كه آن روایت خاص به اهداف خاص ما محقق شود. من تحریف را با اشتباه متفاوت میدانم، یعنی در تحریف، نوعی عمد، نیت و قصد هست. به همین دلیل در مباحث تاریخی بازبینی داریم؛ یعنی مدارك جدید میآید و شما مطلب قبلی خودتان را بازبینی میكنید؛ این دلیل نمیشود كه مطلب قبلی شما تحریف بوده است.
تاریخ و نبرد قدرت
نوك پیكان تحریف در بحثها، دنیا، حكومتها و قدرتها هستند. یعنی ما تحلیل گفتمان و روایت داریم و دانشمندان روابط قدرت را در روایتها جست و جو میكنند تا ببینند قدرتمندان و حكومتها برای مقاصد خودشان دارند چه بلایی بر سر تاریخ میآورند. تاریخ تبدیل به نبرد قدرت شده و میگویند ما یك مدیریت جهادی داشتهایم و اگر الان دست آن مدیریت جهادی بیاید دوباره همان میشود. معنایش این كه اگر تو آن مدیریت جهادی را نقد كردی، گذشته من را نمیزنی، بلكه داری آینده من را میزنی.
چرا بازنویسی نمیكنی؟
تعبیر «پا گذاشتن روی دوش دیگران» یك مساله علمی و پسندیده در دنیاست اما بعضی جاها آن را به عنوان یك كنایه و مسخره به كار میبرند؛ علم و نظریهها این طور پیشرفت كردهاند. مصالح كار را ممكن است هر كسی تهیه كند و من با آن مصالح یك روایت میسازم و آقای علایی روایتی دیگر. نكته بعد اینكه در ارجاعات قبلا اثر را درج میكردند و الان نویسنده و سالی كه آن را نوشته است؛ «جعفر شیرعلینیا»ی سال ۹۱ با سال ۱۴۰۱ خیلی تفاوت دارد. ممكن است سؤالی در ذهن شما بیاید كه چرا بازنویسی نمیكنی و جواب من؛ برای اینكه مجوز نمیدهند.
سرقت از خود؛ نوعی سرقت ادبی
شما حق ندارید مطلبی را كه سال ۹۱ نوشتهاید، عینا استفاده كنید چون باید به مطلب سال ۹۱ خودت ارجاع بدهی. همیشه گفتهام كه به دل تاریخ رفتهام و مطلبی را كه روایت میكنم، عامدانه آن را حذف نمیكنم یا تغییر نمیدهم. در دنیا بازبینیهای تاریخی بسیار طبیعی است كه اتفاق میافتد و در همه جای دنیا هست.
دردسر روایت غالب
ای كاش بیشترین اختیار را به مركز تحقیقات سپاه میدادند. مثلا سال۹۷ اعلام كردند كه ما سال بعد اسناد را منتشر میكنیم؛ شما اگر بخواهید سندی منتشر كنید، حداقل ۱۰سال مقدمه دارد. من میفهمم وقتی امسال میگویی خبر دارم كه هیچ كاری نكردهای. من روایت غالب را این طور نقد كردهام كه روایت غالب به من مجوز نمیدهد. یعنی میگوید من ساختمان، امكانات، پول و بودجه دارم و تو در خانهات نشستهای و كتاب نوشتهای، نمیگذارم چاپ شود؛ من این كار را با روایت غالب كردهام و حالا این روایت غالب برای من دردسر درست كرده است. دوستان جرأت داشتهاند آییننامهای مكتوب كنند و مثلا در بخش «رعایت انطباق و عدم مغایرت» گفتهاند آثاری كه میخواهد منتشر شود با مفاهیم و ارزشهای مقاومت، ایثار و شهادت و... نباید مغایرت داشته باشد. این چیزی است كه ستاد كل میگوید و كتاب من با این آییننامه رد شده است. نتیجه چه میشود؟! چه كسی اینها را تشخیص میدهد؟! اصلا به من نمیگویند ناظر كتابت چه كسی بوده و چه كسی خوانده و رد كرده است.
برداشت از روایتها چندگونه باشد
سردار حسین علایی، رئیس اسبق ستاد كل سپاه، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس
مسأله اول این كه ما دنبال واقعیتها نیستیم و میخواهیم چیزهایی را كه دوست داریم از متن نوشتهها یا خوانشهایمان در بیاوریم. مسأله دیگر این كه روایت باید یكی باشد و ما نمیتوانیم چند روایت بنویسیم؛ برداشت از روایتها باید چندگونه باشد. مثلا وقتی میخواهیم عملیات كربلای ۴ را توضیح بدهیم، بیشتر از یك روایت نمیتوانیم ارائه بدهیم؛ زیرا باید بگوییم این عملیات در این منطقه انجام شد، این هدفها را داشت، این یگانها شركت كردند، چه موفقیتها و شكستهایی داشتیم و چقدر تلفات دادیم. اما در تحلیل عملیات، میگویم این عملیات شكست بود و طراح و اجرا كننده آن میگوید پیروزی بود؛ پس عیب ندارد در اینجا اختلاف باشد.
تحریف جایی صورت میگیرد كه شفاف نباشیم
تحریف در جایی صورت میگیرد كه از شفافیت دوری كنیم؛ یعنی فرض كنید بعضی اطلاعات را نمیدهیم. متأسفانه مسألهای كه اتفاق افتاده این است كه نگاهها و تفكر افراد روی واقعیتها تأثیر میگذارد. تاریخ بشر آمیخته از تحریف واقعیتهاست به این دلیل كه معمولا تاریخ را صاحبان قدرت مینویسند و صاحبان قدرت همیشه از خودشان دفاع میكنند و طوری مینویسند كه مشكلی علیه آنها به وجود نیاید.
یك نوع تحریف معنوی
وقتی میخواهیم واقعیتی را تحلیل كنیم به آدمها وزن ارزشی میدهیم. مثلا با اینکه آدمهای مختلفی در جنگ بودند اما یك باره وزن یك نفر را نسبت به نفری دیگر بالا میبریم یا پایین میآوریم که این هم یك نوع تحریف معنوی است. نكته بعدی این كه وقتی در مورد شخصیتها صحبت میكنیم، چون جنگ ما دفاع مقدس بوده نه جنگ، پس خیلی چیزها را از زاویه مقدس بودن میبینیم و آن وقت مشكلاتی به وجود میآید. مثلا حاج همت سیگار میكشید، اما وقتی میخواهیم او را معرفی كنیم دوست نداریم سیگار كشیدنش را بگوییم؛ چون با تصویری كه ما از فرماندهان برای جامعه نمایش میدهیم همخوانی ندارد.
عین واقعیت بنویسیم
شخصیتها هم خودشان و هم زمانشان تغییر میكند؛ یك موقع یك شخصیت محبوب بوده و حالا به هر دلیل از دید حكومت یا دیگران افتاده و آن محبوبیت را ندارد. آن وقت ما با شرایط این زمان، شروع به نوشتن زمان قبل میكنیم و دچار حاشیه میشویم. یك مساله هم اختلاف سازمانی است. ارتش وقتی به مسائل میپردازد دوست دارد محور همه چیز را ارتش بداند. آنها میگویند سپاه هم با همین دید به مسائل جنگ میپردازد و به آن نگاه میكند؛ در حالی كه باید عین واقعیتها نوشته شود.
روایت بر مبنای دادهها
اگر روایتی را بر مبنای فكت و دادهها انجام دهیم، روایتی واحد خواهد شد. البته تحلیلها متفاوت است و مشكل از جایی به وجود میآید كه ما ذهنیات، علایق، باورها و آن چه را كه دنبال آن هستیم بر مطالبی كه به عنوان تاریخ یا وقایع بیان میكنیم، سوار میكنیم؛ آن وقت تحریفها از هر زاویهای شروع میشود و دیگر نمیتوانیم جمعش كنیم.
یك راه حل برای جلوگیری از تحریف
آزادی، یكی از راه حلها برای جلوگیری از تحریف است؛ این آزادی شامل آزادی تحلیل، آزادی بررسی و حتی آزادی در زدن حرفهای بیربط میشود. سیستمهای اداری كنترلكننده را باید كنار گذاشت. با ابلاغ، دستور و مجوز جلوی تحریف گرفته نمیشود؛ چون كسانی كه میخواهند این كار را انجام دهند شاید خودشان عامل تحریف باشند. بنابر این، پیشنهاد من این است كه تمام ابلاغیههایی كه برای تحقیقات در مورد دفاع مقدس و مسائل جنگ، محدودیت ایجاد میكند را حذف كنند. چه لزومی دارد كتاب مربوط به جنگ حتما از مركز مطالعات و تحقیقات جنگ مجوز بگیرد؟!
بیطرفی خیلی سخت است
وی افزود: وقتی انسان شروع به نوشتن میكند، خیلی سخت است از تعلقاتش فاصله بگیرد. چون ذهنیاتی بر او بار شده و آنها را قبول دارد. مثلا وقتی قبول دارید بسیجیها داوطلب و فداكار بودهاند، در نوشتن به این مسأله توجه میکنید، حال وقتی كه در صحنه بودهاید و مثلا فرار بعضیها را دیدهاید، پس رهایی از این مساله برایتان بسیار سخت است و نمیتوانید از آن بهراحتی رهایی یابید. بنابر این رعایت بیطرفی در نوشتن خیلی سخت است.
روش تحقیق داشته باشیم
در نوشتن كتاب مهمترین مسأله داشتن روش تحقیق است و اعلام كنید كه با این روش نوشتهاید. نكته دوم منابع است که باید معتبر باشد و كسی نتواند آن را رد كند. گاهی ممكن است فكر كنید بعضی منابعتان معتبر است اما بعد كسی آن را رد كند یا در نقض آن چیزی بیاورد. منظور این كه اسناد ناسخ و منسوخ دارد. مهمترین ویژگی نویسندهای که خودش را به یک محقق تبدیل میكند این است كه بیطرف باشد و علائق خود را كنار بگذارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد