آغاز دهه نود میلادی رخدادهای سیاسی به سمت فروپاشی نظام دو قطبی غرب و شرق شتاب گرفت، در نهایت نظام بینالملل شاهد نظم نوین جهانی که همانا اسقاط بلوک شرق بود مواجه شد. در این بین، سیاست خارجی دولتمردان متاثر از همین دگردیسی بنیادی دستخوش تغییر شد.
به آن معنا که سیر تحولات در موازنههای قدرت نشان میداد به سیاق دهههای 40 تا 90 میلادی بلوک شرق نقشی در صفبندیهای سیاسی-عقیدتی نداشته و جهان بینی ملتها با محوریت غربی آمریکایی تعریف خواهد شد.
اما سقوط اتحاد جماهیر شوروی نه تنها به مثابه حیاط خلوتی برای غرب و آمریکا نشد بلکه مولود قطببندی جدید قدرت در منطقه گردید، تقابل دوگانه «ایران و غرب»؛ پدیدهای که رویایی نظام سلطه غرب و در راس آنها ایالات متحده را در کانون توجه دنیای معاصر قرار داد.
امروز ولی کشورمان که در دوره جنگ سرد جز بلوک غرب و از بزرگترین خریداران تسلیحات آمریکایی بشمار میرفت، در قامت قدرتی نوظهور موازنه قدرت در ساختار ژئوپلوتیکی خاورمیانه بعنوان متغییری مستقل خارج از مرزبندی های لیبرال و نو لیبرال رفتار میکند.
در چنین شرایطی نظام بینالملل به سمت پویایی گام برداشته و بر مبنای همین تحول، روابط خارجی تنظیم میشود و نه بر پایه قدرتهای اول و دولتهای تحت سلطه. به عبارتی دیگر پاشنه سیاست خارجی جهان بر مدار دو یا چند قدرت نمیگردد.
جمهوری اسلامی ایران بعنوان کنشگری فعال در منطقه در روند تحولات منطقه و فرا منطقه به گونهای نقش آفرین است که امروز کشورهای همسایه مایلند از ظرفیتها و فرصتهای کشورمان برای ارتقای جایگاه منطقهای و جهانی خود بهره گیرند.
حال با توجه به بحرانهای(هستهای، تسلیحاتی، حضور نظامیان فرامنطقهای) خود ساختهای که نظام حاکم بر غرب و مشخصا مقامات کاخ سفید بوجود آوردهاند کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر، عمان، کویت و جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دولت سوئیس از جمله دول و نمایندگانی هستند که میکوشند نقش میانجی در کانونهای بحران میان ایران و آمریکا را بازی کنند که این خود حکایت از میزان تاثیر تهران در معادلات سیاسی جهان دارد.
مستقل از اینکه کنشگریهای مزبور به چه شکل در مناسبات تهران و آمریکا خاصه تروئیکای اروپایی موثر باشد بیانگر آن است که هر گونه تصمیم فرامنطقهای، مذاکرات برجام، حضور نظامیان خارجی در منطقه و خلیج فارس و هرگونه توافق بدون نظر مستقیم و تامین منافع ملی امنیتی ایران محقق نمیشود.
از این روی، بارها مقامات ارشد کشورمان و شخص وزیر امور خارجه در دیدار با رؤسا و وزرای کشورها همواره بر گفتوگوی سازنده و مذاکره تاکید داشته لیکن طرفهای غربی حین اصرار فراوان برای مذاکره مستقیم، مسیر دیپلماتیک را چندان منطقی طی نمیکنند.
حصر اقتصادی واشنگتن در قالب تحریمهای «داماتو» که امروز ذیل بستههای بروز شده تحریمی غرب و آمریکا با هدف فشار بر مردم عادی کشورمان اعمال میشود هرگز دورنمایی سازنده برای روابط غرب با تهران ترسیم نکرده در عین حال اروپا به رهبری کاخ سفید تلاش میکند با فشار اقتصادی و ایجاد نارضایتی مدنی به گفته آنچه اذعان دارند پروژه «رژیم چنج» را اجرا کنند.
میز مذاکره را آماده کنید، واشنگتن به فکر جنگ با ایران نیست، دنبال تغییر نیستیم، تبادل پیام از طریق رابرت مالی و بلینکن نماینده ویژه و وزیر خارجه آمریکا به واسطهها؛ علامتهایی است که نشان میدهد قدرتهای غربی با گذشت 5 ماه از رخدادهای داخلی ایران دستکم فعلا از تغییر نظام حاکم بر تهران نا امید شده و دوباره آدرس احیای برجام را جویا میشوند.
اتحادیه اروپا خاصه آلمان، فرانسه و انگلیس به عنوان اضلاع میز مذاکره، از زمان امضای برجام در سال ۲۰۱۵ تا زمان خروج ترامپ از آن در سال ۲۰۱۸، از پایبندی به این سند سخن گفتند اما در اجرای مفاد توافق پیشرفت جدیدی رخ نداد در مقابل اما غرب در اقدامی متقابل با کاهش تعهدات هستهای ایران در چارچوب برجام مواجه شد.
البته تکاپوی امروز غربیها چندان هم بیحکمت نیست، امکان تغییر در پیکربندی سانتریفیوژها برای ایران، تحدید دسترسی بازرسان به مراکز هستهای، ظرفیت تولید اورانیوم با غنای 60درصد، احتمال خروج تهران از پروتکل و نظامهای پادمانی در برابر درخواستهای فرامتنی، تاکتیک اجرای پلن B و... طرفهای برجام را بر آن داشته بیش از آنکه به مرگ برجام فکر در پی احیای آن بوده و عملا در گوشه رینگ در پی اقدامات فنی باشند.
پر واضح است دولت ایالات متحده متاثر از سیاستهای افراطی مقامات تلآویو و برخی حکام منطقه عملا قدرت تصمیمگیری در خصوص بازگشت به برجام را ندارد از طرفی با توجه به افزایش ضریب نفوذ ایران در معادلات پیش رو گزینه احیای برجام از بن بست مذاکرات توافق هستهای بهتر است در چنین شرایطی است که غربیها متوجه هستند جایگزینی برای برنامه جامع اقدام مشترک وجود ندارد و لذا دو متغییر وابسته «توافق موقت» و «تبادل زندانیان» در شرایط کنونی را گامی نزدیک به توافق احتمالی متصور هستند. تبادلی که قرار بود پس از احیای برجام خیلی قبلتر عملی شود ولی به گفته امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به دلیل سردرگمی کاخ سفید در تصمیمگیری و عدم اقدامات فنی دولت بایدن روند آن به کندی پیش میرود.
به نظر میرسد با توجه به قابلیتهای بالفعل ایران در بحث هستهای غربيها چارهای جز پیمودن مسیر ديپلماسي را نداشته و بايد به سمت توافقی جامع روند و چون تلاشها برای کشیدن ایران به زمین بازی بینتیجه مانده در نتیجه گروه1+4 و دولت بایدن علاقمند به حصول مخرج مشترک با تهران هستند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد