یادداشت/دکتر نصرالله شفیعی،مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی؛

۹ دی روز بصیرت و میثاق امت با ولایت

کد خبر: ۱۳۹۷۰۳۳
نویسنده مهدی توکلیان - فعال فرهنگی

سوریه، زینبیه و شام، گام‌های کاروان خسته نینوا را هزار و چهارصد بهار در بغل گرفته است. خاک دمشق تا همیشه تاریخ، روایتگر رشادت و بیانگر شهامت شیرزنی از شجاع‌ترین زنان تاریخ در عصر شوربختان تاریخ جهل و نادانی است و این تکرار تاریخ تقویم‌هاست که روایت شهامت و شجاعت شهیده تاریخ را بر گوش جهان فریاد می‌زند. بانوی نینوا، هزار و چهارصد بهار پیش، مسیر غریب و بی‌نشان شام را بی‌فروغ دیده‌اش چگونه یافت؟ با کدام سوی چشم بی‌امان به سوی دمشق شتافت؟ پاسخ تاریخ، یک کلام است؛ بوی تربت حسین! بوی عطر سرهای مبارک شهیدان نینوا و بوی عشق و عشق، شیرین‌ترین بیماری دنیاست و نیازی به درمان ندارد.

عشق به زیارت را از باب‌الصغیر در منطقه زینبیه هم که آغاز می‌کنی، قصه غصه‌دار شصت هجرت برایت تازه می‌شود همقدم با قدم‌های کاروان کربلا در ورود به قبرستانی قدیمی با قبور بلندقامتان تاریخ چون بلال حبشی و بانوی بلندآوازه تاریخ تشیع. قصه تاریخ توفانی در دلت برپا می‌کند تا با سیل اشک‌هایت شمیم وصل زیارت را در وجودت بیابی و زیارت در آرامستان از مزار فضه، خادمه حضرت زهرای مرضیه سلام‌ا...علیها تا مرقد عبدا...، همسر حضرت زینب سلام‌ا...علیها، شهدای کربلا و مضجع برخی امامزادگان و گلدسته سفیدی که نمادی از این آرامستان قدیمی شام است، جان می‌گیرد و زیارت دوره آغاز می‌شود . تاریخ در قدم‌های خسته زائران و مجاوران زیارتگاه‌های دمشق تکرار می‌شود. در نگاه‌هایی که به ساعت حرم حضرت زینب سلام‌ا...علیها در سیزده کیلومتری دمشق می‌افتند. ساعت به وقت داغستان ابد بر دل‌ها، در دل‌ها و ذهن‌ها شعله‌ور می‌شود. ساعت مقام سیده زینب سلام‌ا... علیها؛ ساعت حوالی عروج و پرواز مرد میدان را میان حرم و در غربت زیارت زنده می‌کند. در مسیر زیارت مقام بانو سیده رقیه سلام‌ا...علیها و‌گذر از بازار حمیدیه و عبور از دروازه ساعت و رد شدن از کاخ اموی روضه مصوری است که روایت غربت و مظلومیت شیعه است، روایت تاریخ شصت هجرت و کاروان اسیران نینوا....

در ورودی به زینبیه جوانانی رشید و نورانی در حاجز‌ها(ایستگاه‌های بازرسی)ایستاده‌اند و چونان شیران جوان و پرانرژی از ورود روبهان و گرگ‌صفتان حفاظت و صیانت می‌کنند تا مبادا گنبد طلایی‌رنگ دمشق ذره‌ای ضربه ببیند و نمی‌گذارند تا چون حرم سیده سکینه سلام‌ا...علیها_ دختر امیرالمومنین علی‌بن ابیطالب و حضرت زهرای مرضیه سلام‌ا...علیهم اجمعین_ تخریب شود و ددمنشان و وحشیان فکر تخریب و ورود به سایر اعتاب مقدس را در ذهن ناپاک‌شان هم مرور کنند. و امروز آرامش شام مدیون و مرهون سید شهیدان مدافع حرم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان و سربازان مقاومت با ملیت‌های مختلف است که عاشقانه و مردانه در برابر نامردی‌ها و ‌نامردمی‌های وحشیان اسلام‌گریز استقامت کردند و تکرار تاریخ کربلا و مظلومیت شهیدان و مظلومان جهان را در آغاز هزاره سوم به جهانیان رساندند بدون آن‌که تصویری و نامی در شهر دیده شود.

همان‌ها که در دفاع از حرم‌ها، امامزادگان و اعتاب مقدس و دفاع از مرز جغرافیایی شیعیان مقاومت از جان و جوانی خود گذشتند تا مردمان دمشق و حلب و چهار گوشه سوریه و... از مرز سوریه تا ترکیه و لبنان و ایران در آرامش تمام قدم بردارند و به زندگی خود توجه کنند و همچنان مانده‌اند تا دشمنان بدانند فقیهی فرزانه و حکیمی دوراندیش و مجتهدی بصیر و صادق‌الوعده همچنان فرمانده مقاومت و جهاد است و دل‌ها و گوش‌های فرماندهان و سربازان به فرمان و اشاره اوست. سرود و نوای سربازان ولایت در ایام عزای سیده زینب سلام‌ا...علیها این است که سوگند به شب‌های شام، لبنان، ایران، یمن و عراق، سوگند به ستاره‌های راه شهادت جبهه مقاومت و سلام به سکوت شب، به ستاره‌ها به سکوتی که سروقامتان مرد سیرت شکستند و سرود فتح سر دادند و سوگند به مظلومانی که سرود ستایش و نجوای سحرگاهی خود را با سکوتی سراسر عشق و محبت به ستاره‌های آسمان سپردند. سروقامتانی که راویان و مورخان باید سکوت شکسته آنان را در برابر داعشیان ‌وحشی سال‌های سال بسرایند. مردانی از جنس سکوت و سلامت سبزپوشان ساده‌زیست با سربندهای سبز با ذکر سید سردار ادب و سکوت و گمنامانی که راه کربلا را از دمشق و زینبیه با ذکر یا ابوالفضل العباس و «کلنا عباسک یا زینب» برای همیشه تاریخ با دادن سر و جان سر دادند و عشق را در قلب تاریخ سرودند. مدتی است به ظاهر که جنگ پایان یافته، ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک‌خورده جوانان مدافع حرم تازیانه می‌زند. افتخارشان این است که سرباز ولایت هستند، هرچند دست‌شان خالی است اما دل‌هایشان لبریز از عشق ولایت.
آن‌که آدم هست و عاشق نیست کیست؟ / زندگی بی‌عشق اگر باشد همان جان کندن است / دم‌به‌دم جان کندن، ای دل، کار دشواری‌ست، نیست؟
معنای این سروده زنده‌یاد امین‌پور در گذر از خرابه‌های شام و شهر سوخته شنیده می‌شود، از خشت‌های بر هم فرو ریخته و دیوارهای زخمی شهر، از ناله‌های زنان و کودکانی که ترس و وحشت را زیر همین آوارها دفن کردند تا زنده بمانند و زندگی پر از نشاط را به مردم دمشق و همسایگان حرم حضرت زینب سلام‌ا... علیها هدیه دهند تا زیستن با آرامش را در سایه خاندان وحی و ولایت تجربه کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها