نگاهی به نمایش «پیله‌های خیس» نوشته مجید انوری و کارگردانی فائزه نوآبادی

گرامیداشت ارزش‌های ناب و راستین

درباره‌ نمایش «امل» کار جواد الاسدی(عراق)

آفرینشگری یا بازآفرینی

کدام‌یک کیفیت مطلوب‌تری در اجرا دارند؛ این‌که موضوع در شکل اجرایی آن بازسازی عینی بشود یا این‌که شکلی از اجرا آفریده شود و موضوع از دل آن زاییده شود؟ احتمالا دومی حالت خلاقانه‌تری دارد. اجرا در بهترین حالت خود آفرینش جهانی آبژکتیو است که معنا از دل آن زاده می‌شود. بازسازی اجرا بر اساس معنا می‌تواند از یک منظر برخلاف جریان آفرینشگری در تئاتر باشد. برای همین است که در مورد شکل‌سازی یا تجسم بخشیدن به معنا در یک اجرا، مهم‌ترین چیزی که می‌تواند مورد انتقاد قرار بگیرد، اصالت هنری اثر است.
کد خبر: ۱۳۹۵۸۸۸
نویسنده مهدی نصیری - منتقد تئاتر

امل، فرم و شکل اجرایی تحمیل‌شده بر موضوع و معنا و محتواست. درواقع اجرایی نیست که بخواهیم معنا و موضوع را در آن کشف کنیم و دچار لذت این کشف بشویم. باید بنشینیم و ببینیم صحنه، تصاویر، حرکات، زبان و... چگونه قرار است در کنار هم بنشینند تا درنتیجه‌ همنشینی آنها با هم چیزی بیان شود. چیزی فهمیده شود. شاید مشکل نویسنده و کارگردان عراقی هم همین است. برای همین هم هرکدام از اجزای نمایشش دارند در دنیای خودشان، مسیر خودشان را می‌روند و به دنبال تقاطعی برای همنشینی مؤثر می‌گردند. آن دکور شلوغ و کتاب‌های پراکنده در صحنه و آبی که زیر پای آدم‌ها را پر کرده است، آن صدای شرشر آب و دبه‌ سوراخ و آن گم‌گشتگی و هراس و ویرانی‌ای را که در صورت و رفتار بازیگرهاست، نویسنده و کارگردان ساخته تا چیزی به ما بگوید. جهانی ساخته نشده تا چیزی برای کشف داشته باشد و ما را درگیر این لذت کشف کردن کند. الاسدی اصرار دارد چیزی به تماشاگرش بگوید و اتفاقا شاید استفاده‌اش از عناصر اجرا به همین دلیل خارج از تعادل شده است.

از همه بیشتر هم دکور و صحنه‌ نمایش اوست که دارد ویرانی و مرگ و سقوطی را فریاد می‌زند که خیلی بیشتر از آن چیزی است که در روایت رویدادهای در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. دکور امل، انگار خودنمایی می‌کند و می‌خواهد خیلی بیشتر از آنچه هست به چشم بیاید. اتفاقا بزرگ و چشم‌نواز هم است. زیر نورپردازی و بیرون از موسیقی و افکت، خوب هم به نظر می‌آید؛ اما دکور یک چیز است و آنچه روایت و رویدادها می‌گویند چیز دیگری است. در بهترین حالت این دکور برای نمایاندن این جهان زیادی است، خیلی هم زیادی است.

برای همین است که می‌گویم نمایش امل بیشتر از آن‌که در خدمت کارکردهای دراماتیک و خلق اجرایی هنرمندانه باشد، به‌تعبیری به رخ کشاندن دیزاین صحنه است و بازسازی جهانی که خالق آن می‌خواهد در شرایطی برساخته و خارج از ساحت صحنه، مفاهیم و ژرف‌ساخت آن را به تماشاگر بباوراند.
امل، تأملی درباره زندگی در جنگ و ویرانی است. دارد می‌پرسد، با وجود همه‌ دشواری‌های جهان و بحران‌های جغرافیای مورداشاره اثر، آیا دعوت از انسانی دیگر به این دنیا عادلانه است؟ امل می‌خواهد این پرسش را در رابطه میان یک زوج جوان به چالش بکشد و احتمالا تماشاگرانش را متوجه این مسأله مهم کند؛ اما بیشتر از آن‌که در مسیر همین پرسش و چالش پیش برود، دارد خودنمایی می‌کند.

روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها