قاتلانی که خبرساز شدند

چهره‌ها و جنایت‌ها

بعضی نام‌ها و چهره‌ها در تاریخ حوادث ایران از قدیم تا به امروز ماندگار شده‌اند. البته نه به نیکنامی که به سنگدلی و خباثت. افرادی‌که چهره‌های به ظاهر مظلومی داشتند و به نظر می‌آمد آزارشان حتی به یک مورچه هم نرسد اما در باطن هیولاهای خوفناکی بودند که به گرفتن جان آدم‌ها و حتی کودکان فکر می‌کردند و برای جنایت‌های خود طرح و نقشه می‌ریختند. برخی از آنها با ارتکاب فقط یک جنایت نام‌شان در میان جانی‌ها ثبت شد و برخی دیگر با قتل مجموعه‌ای از قربانیان. پرونده برخی از معروف‌ترین جنایتکارانی را در این گزارش بررسی می‌کنیم که در این سال‌ها در تپش چهره‌های خبرساز بودند و ریشه‌های وقوع جنایت‌های آنها در گفت‌وگو با کارشناسان بررسی شد.
کد خبر: ۱۳۹۲۳۹۳

علی اصغر بروجردی، قاتل 33 کودک
علی اصغر بروجردی، معروف به اصغر قاتل، لقب اولین قاتل زنجیره‌ای در ایران را یدک می‌کشد. مردی قد بلند و درشت اندام که در دوران زندگی خود، 33کودک شامل 25کودک ایرانی و هشت کودک خارجی را با قساوت قلب به قتل رساند. اصغر قاتل در خانواده‌ای به دنیا آمد که در زمان خود از شرورترین و بدنام‌ترین خانواده‌های شهر به شمار می‌رفت. او با فروش تنقلات، کودکان را فریب می‌داد و پس از تجاوز، آنان را به قتل می‌رساند. او جنایت‌هایش را ابتدا از عراق شروع کرد و برای فرار از دست پلیس به ایران گریخت اما این فرار هم باعث نشد از جنایت‌هایش دست بردارد. اصغر در ایران، با دستفروشی جلوی در مدرسه‌ها، کودکان و نوجوانان را اغفال و پس از قتل و تجاوز، جسدشان را درکوره‌پزخانه‌ها و قنات‌های جنوب تهران رها می‌کرد. با این روش، او هفت کودک ایرانی را به قتل رساند. اواخر اسفند 1312 بود که پلیس در حوالی چاه‌های قنات امین‌آباد به مرد میانسالی مشکوک شد که یک پیت حلبی و پشته حمالی به همراه داشت. پلیس پس از بازرسی بدنی، چاقوی خونینی را در بساط او پیدا کرد که مشخص شد به‌تازگی نوجوانی را به قتل رسانده است. اصغر قاتل در سال 1313 به دار آویخته شد. 

بیجه، قاتل زنجیره‌ای 27 کودک و 3 بزرگسال
در میان قاتلان زنجیره‌ای که با آمار بالای قتل و جنایت، نامدار شده بودند، حیف بود از محمد بیجه معروف به بیجه ننویسیم. قاتل 22 ساله‌ای‌که 27 کودک و سه بزرگسال را پس از تجاوز بی‌رحمانه به قتل رساند و سپس اجسادشان را سربه نیست کرد. بیجه برخاسته از یک خانواده فقیر بود و درکوره‌پزخانه‌ای در پاکدشت کارگری می‌کرد. او دوران کودکی را در میان آزار و شکنجه پدر و نامادری‌اش تمام کرد و در 11سالگی از سوی یکی از آشنایانش چندبار مورد تجاوز قرارگرفت. کینه از پدر و نامادری و تجاوز از سوی دیگر، چنان بذر نفرت و حسرتی در دلش کاشت که بعدها ثمره آن را با جنایت‌هایش نشان داد. او برای آرام کردن خود شروع به شکنجه و کشتن حیوانات کرد اما آرام نشد و تصمیم گرفت با قتل کودکان به آرامش برسد. اولین قربانی او کودک 10ساله‌ای بود که سال 81 جانش را گرفت. او قربانیان را با تزریق سیانور، خفه‌کردن، ضرب و جرح با چاقو و سوزاندن اجساد در کوره‌پزخانه به قتل می‌رساند اما یکی از قربانیانش‌که پسرنوجوانی بود، از چنگ او فرار کرد. بیجه پس از مدتی شناسایی و دستگیر شد. او در دادگاه گفت کودکانی را که زندگی شبیه من داشتند، می‌کشتم تا عذاب نکشند. او از جنایت‌هایش پشیمان نبود و می‌گفت اگر باز هم فرصت داشتم، کودکان را می‌کشتم. او در نهایت سال 83 اعدام شد و هیچ یک از اعضای خانواده‌اش برای تحویل جسد نیامدند.

مجید سالک، قاتل‌30 زن

مجید سالک هم بلای جان زنان بود و از سال 59 تا 64 هرچه توانست، کشت. قتل‌ها از زمانی آغاز شد که مجید متوجه شد همسرش به او خیانت می‌کند. همین موضوع باعث شد تا کینه به دل بگیرد و وقتی متوجه می‌شد زنی به شوهرش خیانت کرده است، او را با یک شورولت رویال سبزرنگ پلاک ارومیه می‌دزدید و او را با یک طناب سفید یک متری خفه می‌کرد. مجید زمانی به دام افتاد که زن جوانی به همراه دو فرزندش ناپدید شدند. شاهدان گفتند او را آخرین بار زمانی دیدند که سوار یک خودروی شورلت سبزرنگ شده بود. همین نشانه کافی بود تا ماموران آگاهی تهران وارد عمل شوند و شورولتی با همین رنگ را در میدان بهارستان متوقف کنند. ماموران در بازرسی از خودرو، یک پلاک ارومیه با مقداری لباس زنانه و طناب سفید پیدا کردند. قاتل ادعا کرد لباس‌های زنانه را برای فروش در صندوق عقب خودرویش گذاشته است اما برای طناب سفید هیچ توجیهی نداشت. او دربازجویی‌ها به قتل 30 زن در مدت پنج سال اعتراف کرد و به اعدام محکوم شد. مجید در زندان و درمدتی که برای خوردن شام دستبند نداشت، طنابی با حاشیه پتوهای سلول ساخت و با همان اقدام به خودکشی کرد. با خودکشی او، پرونده قتل‌ها هم برای همیشه بسته شد.

دختر افغان 5 ساله قربانی هوس پسر16 ساله
ماجرای قتل ستایش قریشی در ورامین هم از آن دست ماجراهایی بود که افکار عمومی را به ‌شدت ملتهب کرد. مقتول و قاتل این قتل هولناک، یک دختربچه پنج ساله اهل کشور افغانستان و یک پسر نوجوان 16ساله بود که هر دو در ورامین زندگی می‌کردند. 22فرودین 95، پدر ستایش او را فرستاد تا بستنی بخرد اما هرچه منتظر ماند، دخترک به خانه برنگشت. با گذشت مدتی از ناپدید شدن ستایش، پلیس وارد عمل شد و در نهایت به پسرنوجوان 16ساله‌ای به نام امیرحسین مشکوک و در بازجویی‌ها مشخص شد او به دلیل تماشای فیلم غیراخلاقی و مصرف الکل، ستایش را به درون خانه خود کشانده و به او تجاوز کرده است. بحث‌ها در مورد وضعیت قاتل ستایش و اعدام شدن یا نشدن او به‌شدت در کشور بالا گرفته بود اما در نهایت حکم به قصاص او صادر و پسر نوجوان سال 96 اعدام شد. 

قتل ناموسی رومینا اشرفی
اردیبهشت 99 خبر هولناک یک قتل ناموسی همه را مات و مبهوت خود کرد. در مدت چند دقیقه، تمام فضای مجازی پر شد از عکس‌های خندان دختر 14ساله‌ای به نام رومینا اشرفی، اهل تالش که دیگر زنده نبود و از آن دختر شاداب، فقط یک جسد خونین به جا مانده بود. رومینا تصمیم گرفته بود با پسر مورد علاقه‌اش که 28ساله بود، ازدواج کند اما خانواده‌اش به‌شدت مخالف تصمیم او بودند. رومینا که نمی‌خواست تسلیم خواست پدر شود، با بهمن پسرمورد علاقه‌اش فرار کرد اما خیلی طول نکشید که دستگیر و تحویل پدرش شد. پدر با این تصور که باید ننگ اقدام رومینا را از روی دامانش پا کند، سراغ او رفت و با داس سرش را گوش تا گوش برید. دادگاه، پدر رومینا را به تحمل سه تا هفت سال زندان محکوم کرد. 

مهین قدیری قاتل 6 زن 
به جز مردانی‌که نام‌شان در دسته قاتلان سریالی قرار می‌گیرد، یک زن به نام مهین قدیری هم با قتل پنج زن و یک مرد توانست نام خود را بین قاتلان سریالی ایرانی مطرح کند. مهین که در زمان قتل‌ها، 32 سال داشت، قربانیان خود را از میان پیرزنانی انتخاب می‌کرد که به اماکن زیارتی رفته بودند و به بهانه رساندن به مقصد، آنها را سوار خودروی رنوی کرم‌رنگ خود می‌کرد. او سپس با خوراندن آبمیوه مسموم، قربانیان خود را بیهوش و پس از خفه کردن آنان، اموال و طلاهای‌شان را سرقت کرده و اجسادشان را در حاشیه شهر رها می‌کرد. پلیس برای دستگیری مهین 27هزار رنو را در داخل کشور بررسی کرد و از طریق برگ جریمه یک خودروی رنوی کرم‌رنگ به مهین رسید و او را دستگیرکرد. او در اعترافات خود انگیزه‌اش را از قتل‌ها فقر و بیماری فرزندش عنوان‌کرد. پرونده جنایت‌های مهین ساعت 7و30 دقیقه روز 29 آذر 88 و با اجرای حکم قصاص در محوطه زندان مرکزی قزوین بسته شد.

منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها