گفتگو با نادر نادرپور، بازیگر، کارگردان و مدیر تالار اهورا

بود و نبود تماشاخانه‌های خصوصی برای مدیران فرقی ندارد

نادر نادرپور بازیگر، کارگردان و مدیر تالار نمایشی اهورا است. این تماشاخانه از ۱۱۲صندلی، سیستم نور و صدای حرفه‌ای برخوردار است. نادرپور در سینما نیز فعال است و در فیلم‌های «دم سرد» و «اولین امضا برای رعنا» به عنوان بازیگر حضور داشته است. او این روز‌ها در این تالار دراماتورژی نمایش «خانه برناردا آلبا» را بر عهده دارد. این نمایش با تهیه‌کنندگی و کارگردانی آرش امیری هر شب ساعت۲۱ روی صحنه می‌رود و در آن مرجان امینی‌راد، نیلوفر داوری، آویشن صدقی، سونیا معبودی، سوگند صادقی، پگاه اله‌وردی‌زاده، فروغ فرزین‌فر، فرنوش روشنی، زهرا آهنگری، سها داداشی، فریبا چگینی، شیوا شهدایی، یگانه میلابی، تانیا شهبازیاسما حسینی، فاطیما راد و یگانه ملک‌محمدی بازی کرده‌اند.
کد خبر: ۱۳۹۰۴۶۷
نویسنده سحر سلطانی - گروه فرهنگ و هنر

نمایشی که گروه‌های جوان و تحت آموزش، بهتر می‌بینند که آن را در آغاز راه تجربه کنند، چون فضای کافی برای یک تجربه گروهی در اختیارشان قرار می‌دهد. همچنین نقش‌آفرینی در نقش‌های چندلایه متضمن یک فضای قابل باورتر است و این‌گونه آن‌ها می‌توانند میزان توانایی و استعداد خود را در اجرای یک نمایش محک بزنند.

چرا به سمت دراماتورژی نمایشنامه‌ای از لورکا رفته‌اید؟
قرابت محتوایی و فرهنگی آثار لورکا با فرهنگ ما بسیار زیاد است و اگر به جای اسامی اسپانیایی، اسامی ایرانی هم بگذاریم برای‌مان باورپذیر است که یک قصه ایرانی را مشاهده می‌کنیم. از طرفی دیگر لورکا بی‌شک یک نابغه بوده، نابغه‌ای درخشان در آسمان نوابغ جهان شعر و نمایش که هرکارگردانی را به سمت خودش‌می‌کشد. نبوغ او در درجه اول مدیون جلوتر رفتن او از زمانه خود و فراتر رفتن از حصار‌های تنگ مکتب‌های گوناگون ادبی معاصر خودش بود. لورکا مدرن بود، اما مدرنیست نبود. شاید در برخی اشعار و نمایش‌های خود عناصری از شاخه‌های مدرنیسم مثل سوررئالیسم، اکسپرسیونیسم یا حتی امپرسیونیسم، دادایسم، فتورالیسم و ... را داشت، هرچند خود را مقید به حصار‌های هیچ‌یک از این مکاتب نکرد. لورکا را شاید بتوان آمیزه‌ای از آوانگاردیسم (البته به مفهوم آغازین این گرایش ادبی و نه آنچه بعد‌ها از آن ساخته شد) و عامه‌گرایی دانست، چیزی که بنا به طبیعت خود محدودیت‌پذیر و کهنه‌شدنی نیست، همیشه معاصر است و معاصر می‌ماند. این وجه متون لورکا برای مخاطب با همذات‌پنداری بیشتری روبه‌روست. از طرفی لورکا نویسنده و شاعری اجتماعی بود. دغدغه اصلی او توجه به مردم و جامعه بود. در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «من همیشه در صف آنانی خواهم ماند که چیزی ندارند...»

شما در مقام دراماتورژ چه تغییراتی در متن ایجاد کرده‌اید؟
متن خانه برنارد آلبا برای مخاطب امروز ما باید جراحی می‌شد، باید کوتاه می‌شد، حوصله مخاطب ما کمتر از قبل شده است. از طرفی روابط میان آدم‌ها را باید بر مبنای روابط این روز‌های آدم‌ها پر رنگ‌تر می‌کردم. در دراماتورژی‌ام نگاه لورکا در نقد جامعه مردسالار را پر رنگ‌تر کردم و تلاش کردم قرابت این نمایش با فضای جامعه ایرانی را نشان‌دهم.

آیا اصولا دراماتورژی در کشور ما کارکرد راستین خودرا یافته است؟
به نظرم به‌دلیل نبود اجازه برخی از متون ایرانی، اجرای نمایشنامه‌های خارجی برای انتقال برخی از مفاهیم و محتوا‌ها راحت‌تر است، اما برای این‌که نمایش را به فرهنگ خودمان نزدیک‌تر کنیم قطعا باید تغییراتی صورت بگیرد که قاعدتا تحولاتی را در این راستا شاهدیم.

در اجرا نمایشنامه خانه برناردا آلبا چقدر زمینه‌های آموزشی به بازیگران جوان لحاظ شده است؟
در این اجرا بنده فقط متن را در اختیار کارگردان جوانش قرار دادم، اما در اجرایی که خودم داشتم همه بازیگران از کارگاه بازیگری‌ام بودند و جوان‌هایی را روی صحنه آوردم که همگان را متحیر کردند و الان چند نفر از همان‌ها در آسمان هنر این سرزمین تلاش می‌کنند و می‌درخشند. در این اجرا هم همگی جوان هستند و پر انرژی و مستعد و نیک می‌دانم اگر شرایط برای‌شان فراهم باشد روزگاری جزوی از ستاره‌های هنری بازیگری خواهند بود.

خودتان را چقدر محق و موفق در زمینه آموزش تئاتر می‌بینید؟
من تلاشم را کرده‌ام و نزدیک به ۳۰ نمایش و فیلم با هنرجویانم تولید کرده‌ام، هنرجویان زیادی به صحنه برده و به دنیای هنر معرفی کرده‌ام، ولی نمی‌دانم تلاش‌هایم چه تاثیری داشته است، هرچند دست از کار و کوشش برنداشته‌ام که امیدوارم موثر بوده باشد.

آموزش چقدر برای شما مهم است و چرا باید در آموزشگاه‌های خصوصی اقدام به این کار کرد؟
زندگی من با آموزش بازیگری گره‌خورده است، سال‌هاست در این وادی تلاش می‌کنم؛ به اندازه‌ای این موضوع برایم مهم است که از خیر زیبایی کار‌ها -از جمله بازیگری گذشته‌ام و برای آموزش تلاش می‌کنم.

به‌نظر می‌رسد همزمانی راه‌اندازی تالار اهورا با شروع کرونا چندان برای‌تان خوشایند نبوده، چگونه این دوران را سپری کرده‌اید؟
کرونا یک اتفاق ناخواسته جهانی بود و هیچ‌کسی انتظارش را نداشت. روزی که ساخت تماشاخانه‌ام را تمام کردم، کرونا از راه رسید و طوفان کرونا زندگی و سرمایه‌ام را نابود کرد.

آیا بنا کردن تالار نمایشی اهورا فقط با هدف آموزش هنرجویان بود؟
خیر. تماشاخانه اهورا یک مکان عام‌المنفعه و برای اجرای همه گروه‌ها احداث شد. گروه‌های جوان و حرفه‌ای که بتوانند در یک مکان حرفه‌ای اجرا داشته باشند و با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند.

حمایت‌های دولتی به‌ویژه اداره‌کل هنر‌های نمایشی در این دوران سخت چگونه بوده است؟
تقریبا صفر بود. به نظرم بود و نبود تماشاخانه‌های خصوصی برای دولت هیچ فرقی نمی‌کند. حتی نبودش راحت‌تر است. بعد از انقلاب به نسبت این همه دانشگاه و آموزشگاه ما پیشرفتی در امر توسعه مکان‌های فرهنگی از جمله سالن تئاتر نداشته‌ایم. دانشگاه‌ها فقط به فکر دریافت پول و شهریه هستند، بنگاه‌های بی‌هویت و به‌دردنخوری که هیچ کار مفیدی برای هنر تئاتر انجام نمی‌دهند و فقط خوش هستند که آموزش‌می‌دهند.

پس از کرونا وضعیت تالار اهورا چگونه بوده است؟
وضعیت خیلی بهتر شد، گروه‌های زیادی مراجعه کردند و اجرا رفتند. بعد از کرونا اهورا هر روز میزبان سه نمایش بود. به قدری شلوغ شده بودیم که بسیاری از درخواست‌ها را نمی‌توانستم پاسخ دهم، اما صد حیف که دورانش کوتاه بود.

خود شما در مقام یک هنرمند فعال این روز‌ها را چگونه سپری می‌کنید؟
از هر فرصتی برای خوابیدن استفاده می‌کنم. طوفان کرونا آمد و مرا با خودش برد. درخواست برای اجرا وجود ندارد و همه از اجرای تئاتر پا پس می‌کشند. من هم با این شرایط نمی‌توانم تماشاخانه‌ام را زنده نگه دارم و باید جایی که با دستان خودم ساخته‌ام را تخریب کنم.

مدیریت سالن در بخش تئاتر خصوصی بنا به تجربه شخصی شما با چه مشکلات عمده‌ای همراه می‌شود؟
به طور کلی تماشاخانه‌داری آن هم در ملک استیجاری، کاری به‌شدت اشتباه و غیرعقلانی است. هر اتفاقی بیفتد، تئاتر باید تعطیل شود. مجوز‌های نمایش‌ها از سمت اداره ارشادی می‌آید که در زمان‌های خاص هیچ حمایتی از تماشاخانه‌های خصوصی نمی‌کند. تصور کنید در دوران کرونا اداره‌کل هنر‌های نمایشی مبلغ پنج میلیون تومان به تماشاخانه اهورا کمک بلاعوض کرد. در حالی که ما خدمات اجتماعی به مردم می‌دهیم و مجوز‌ها را باید از اداره کل هنر‌های نمایشی و ارشاد بگیریم، پس ما زیر مجموعه‌ای از این ساختار محسوب می‌شویم و باید در زمان‌های سخت هم مثل همان زمانی که در دادن یا ندادن مجوز متن یا اجرا حضور دارند، حضور داشته باشند.

گفتگو، راهکاری برای فرهنگ‌سازی

دقیقا تعریف ما از فرهنگ باید مشخص شود. در حال حاضر از کدام فضای فرهنگی حرف می‌زنیم؟ وقتی فضای فرهنگی مورد توجه نیست، وقتی رابطه‌ای میان فرهنگیان و سیاست‌مداران وجود ندارد، وقتی کمترین بودجه برای فرهنگ و هنر است، وقتی مردم روزنامه نمی‌خرند. دقیقا تعریف از فرهنگ باید مشخص شود. ما وقتی می‌توانیم از فرهنگ صحبت کنیم که رفتار‌های اجتماعی ما ریشه در فرهنگ ما داشته، اما رو به جلو باشد و دچار تغییر و تحول شود. بهتر است در این سرزمین مسیر‌های گفتگو را باز کنیم تا دیر نشده است و درباره فرهنگ حرف بزنیم و از فعالان هنری بخواهیم در زمینه فرهنگسازی راهکار ارائه دهند.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها