افزایش رونق بخش نوجوان در نمایشگاه کتاب 1403
گزارشی اجمالی از نشر‌های فعال کودک و نوجوان

افزایش رونق بخش نوجوان در نمایشگاه کتاب 1403

درباره شش کتاب اخیر انتشارات جام‌جم؛ دوربرگردان زخم روی زخم، دوبارگی، زندگی پای تخته سیاه نان حلال و پروانه‌ها گریه نمی‌کنند

کتاب‌هایی برای زندگی

من این بخت را داشته‌ام که در این دو سال حدود بیست کتاب از سلسله کتاب‌های نشر جام‌جم را ویرایش کنم و هر کدام از آنها را تکه‌ای از پازل آگاهی‌ها و دانستنی‌هایم بیابم؛ تکه‌ای مهم که گاه با خود می‌گویم کاش سی سال قبل و زمانی که تازه به کتابخوانی شروع کرده‌بودم، اینها را یافته‌بودم و در بخشی از صفحه زندگی‌ام چیده‌ بودم.
کد خبر: ۱۳۸۶۸۹۷
نویسنده محمدکاظم کاظمی، شاعر و ویراستار

می‌شود گفت تصویر ذهنی ما از زندگی، صفحه یک پازل است و هر کتابی، تکه‌ای از این پازل را تشکیل می‌دهد که در نهایت تصویر ما از زندگی و جهان را کامل‌تر می‌کند. عمدا گفتم «زندگی» چون مطالعات ما معمولا‌ به‌گونه‌ای است که برای کلیت زندگی کتاب نمی‌خوانیم، بلکه برای تکمیل بخشی از آگاهی‌های‌مان به مطالعه کتاب می‌پردازیم. مثلا‌ یک دانشجو عمدتا کتاب درسی می‌خواند، یک شاعر یا نویسنده تصور می‌کند باید کتاب ادبیات بخواند و اینها خود را از بسیاری امور دیگر بی‌نیاز می‌بینند. ولی ما بسیار نواحی در زندگی داریم که باید آنها را هم بخشی از این صفحه پازل بدانیم و برای تکمیل‌شان تلاش کنیم. این نواحی گاهی چون در حوزه تخصص ما نیستند، از نظر دور می‌مانند، به همان دلیل که ما خیلی وقت‌ها برای تخصص کتاب می‌خوانیم، نه برای زندگی.
معلولیت بخشی از زندگی ماست. ممکن است بخشی از زندگی شخصی ما نباشد، ولی بخشی از زندگی اجتماعی هست. باید اعتراف کرد ما از معلولیت چیز بسیاری نمی‌دانیم. حداکثر یکی دو آموزه را شنیده‌ام که در مورد اشخاص دارای معلولیت نباید ترحم‌آمیز برخورد کرد. ولی ممکن است ندانیم چگونه می‌شود کاری کرد که آن شخص هم در حد مقدوراتی که این وضعیت برایش گذاشته‌است، بیشترین بهره را از زندگی ببرد. کتاب «پروانه‌ها گریه نمی‌کنند» روایت‌هایی است از معلولیت که می‌تواند ما را به‌صورت چندجانبه بهره‌مند سازد. هم از نظر عاطفی و معنوی و هم از نظر رفتارهای اجتماعی و حتی مدیریتی.
همه ما سال‌های بسیاری را پای تخته‌سیاه گذرانده‌ایم و علاوه بر این که شاهد ایثارگری معلمان‌مان بوده‌ایم، از نقص‌ها و ضعف‌هایی که در نظام آموزشی وجود دارد رنج برده‌ایم. نظام آموزشی واقعا به خانه‌تکانی نیاز دارد ولی ما گاهی تصور می‌کنیم برای این امر، باید مدیریتی در سیستم داشته‌باشیم. نه، یک معلم یا حتی یک دانش‌آموز هم می‌تواند با خواندن کتاب «زندگی پای تخته‌سیاه» معلم یا دانش‌آموز بهتری باشد. گذشته از این که این کتاب برای مدیران و سیاست‌گذاران نظام آموزشی نیز حرف‌های بسیاری دارد. 
وقتی این کتاب را می‌خوانیم می‌بینیم چگونه در این سیستم آموزشی، افراد به جای این که مهارت، زیستن، ابتکار و خلاقیت یاد بگیرند، به «ماشین‌های تست‌زنی» تبدیل می‌شوند. نویسنده، معلمی است با حدود چهل سال تجربه که به حسب اتفاق، با نظام آموزشی کشورهای دیگر هم آشنا شده و تفاوت‌ها و رموزی را در کتاب باز کرده‌است که سخت به کار ما می‌آید برای اصلاح امور. برای همه ما داعش یک مسأله مهم است. هنوز بسیاری از دوقطبی‌های موجود در جامعه حول مسأله سوریه و عراق شکل می‌گیرد، به خصوص این اولی. عمدتا این دوقطبی‌سازی وقتی شکل می‌گیرد که ما دریافت دقیقی از حقایق نداریم. دو کتاب از سلسله کتاب‌هایی که در این یادداشت به آنها می‌پردازم به مسائل عراق و سوریه ارتباط دارد یعنی «زخم روی زخم» و «دوربرگردان». گذشته از این که در هر کدام از این دو کتاب، یک موضوع دیگر هم مطرح می‌شود. 
در زخم روی زخم ما با جامعه ترکمان‌های عراق آشنا می‌شویم و ظرفیت‌های عظیمی که در این جامعه برای این منطقه نهفته‌است. می‌بینیم چگونه مردمی بر اساس اعتقادات‌شان و دفاع از جان و مال و ناموس‌شان، چنین ایستادگی کردند که ماشین جنگی قدرتمند داعش در برابرشان کم آورد. مردمی که می‌شود آنها را بیشتر شناخت و بیشتر از این ظرفیت‌های مشترک استفاده کرد.
در «دوربرگردان» ما علاوه بر روایت‌هایی از جنگ سوریه، مسائلی از مهاجرت را هم مشاهده می‌کنیم؛ چون قهرمان این کتاب، یکی از این مهاجران است. در واقع هر چیزی که درباره وقایع سوریه نوشته شود، خالی از حضور مهاجران افغانستان نخواهدبود. البته این کتاب از نظر اجتماعی نیز درباره معضل اجتماعی شرارت‌ها و بزهکاری‌ها نیز گفتنی‌هایی دارد. هم می‌توان ریشه‌های این بزهکاری‌ها را بیشتر فهم کرد و هم می‌توان برای علاج‌ آن، راه‌هایی بهتر از شیوه‌های مرسوم یافت.
و باز مسأله همیشگی اعتیاد؛ پیش از این در سلسله کتاب‌های انتشارات جام‌جم، ما کتاب درخشان «ویولون‌زن روی پل» را خوانده‌بودیم که روایتی بود از اعتیاد و رهایی از آن. در آنجا یک روایت محوری داشتیم و چند خرده‌روایت در دل آن. ولی در کتاب «دوبارگی» ما ده روایت مستقل از ده نفر را می‌خوانیم، کسانی که همه به نوعی درگیر مسأله اعتیاد بوده‌اند و توانسته‌اند خودشان را برهانند که می‌دانیم رهایی از این دام، چقدر سخت است و البته شخص رها، یک زندگی دوباره را تجربه می‌کند؛ چیزی که نام کتاب هم به آن اشاره دارد. این کتاب سه یا چهار دسته مخاطب دارد و هر کسی از ظن خود می‌تواند یار آن شود. مصرف‌کنندگان موادمخدر، خانواده و بستگان آنها، فعالان اجتماعی حوزه ترک اعتیاد و مسئولان و دست‌اندرکاران رسمی این حوزه. هر روایت، برای گروهی یا چند گروه از این اشخاص کارآمد است و مسیری برای رهایی و دوباره زیستن معرفی می‌کند.
و کتاب ششم از این دسته کتاب‌ها، «نان حلال» است، چیزی که به دست آوردنش در این زمانه دشوار است، هم اگر «نان» آن را محور بدانیم و هم اگر «حلال» آن را مد نظر داشته‌باشیم. کتاب درباره کسب‌وکارهای موفق است. 
چیزی که باز جامعه سخت به آگاهی درباره آن نیاز دارد و همین‌طور مسئولان و دست‌اندرکاران. واقعیت این است که در این عرصه رخداد هیچ معجزه‌ای امکان ندارد، کما این که در کتاب «پروانه‌ها گریه نمی‌کنند» هم دیدیم که معجزه دیگری رخ نمی‌دهد، جز این که انسان قابلیت و ظرفیت رویارویی با مسأله را بیابد. نمی‌شود فقط با وعده چند میلیون شغل از سوی مسئولان، انتظار گشایشی در عرصه کسب‌وکار داشت. مردم دنیا با تلاش و زحمت و ابتکار و خلاقیت، راه‌شان را باز کرده‌اند و این عرصه رقابتی، فقط با همین‌ها قابل تسخیر است. در این کتاب ما روایت‌های این خلاقیت‌ها و تلاش‌ها را می‌بینیم و از آنها می‌آموزیم.

منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها