کارشناسان حیات وحش هم چالشهای بسیاری با او داشتند، عدهای به نوع پرورش او ایراد وارد کردند. معتقد بودند این شیوه از او یک گربه ملوس خانگی میسازد و خواستار رهاسازیاش در حیات وحش بودند و عده دیگری هم باور داشتند اساسا پروژه تکثیر در اسارت، مناسبات ویژه خود را دارد و پیروز هم باید تابع این مناسبت رشد کند. تازهترین مناقشه درباره او هم به همین موضوع بازمیگردد. مناقشهای با این سوال مهم و محوری که آیا انتقال «پیروز» به پارک ملی توران تصمیم درستی است؟ ماجرای این مناقشه هم از گفتههای علی سلاجقه؛ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست آغاز شد که اعلام کرد «قرار است پیروز برای این که خوی وحشی و طبیعی خود را به دست آورد به پارک ملی توران منتقل شود.» همین موضوع را با محمدعلی یکتانیک کارشناس حیات وحش در میان گذاشتیم. او را باید در زمره یکی از مخالفان بیتعارف این تصمیم گذاشت. او به جام جم میگوید: «این حیوان از آنجا که از شیرخوارگی با انسان بزرگ شده است طبیعتا هیچ مهارتی ندارد و مهمتر این که هیچ شانسی برای بقا در طبیعت نخواهد داشت. اما برای این که این حیوان دوباره به خوی وحشی خود بازگردد راههایی وجود دارد. به عنوان مثال این که حیوان را در شرایط نیمه اسارت قرار بدهند تا با یوزهای دیگر بخشی از مهارتهای لازم را فرا بگیرد.» این گفته، اما پیشفرضهای مهمی دارد که یکتانیک درباره آن به جامجم میگوید «باید بدانیم حتی در آفریقا تا همین امروز هنوز موفق نشدهاند هیچ یوز تکثیرشده در اسارت را در طبیعت رهاسازی کنند. یعنی در بهترین حالت این حیوانات زیر دو سال یا در طبیعت تلف شدهاند یا سر از محیطهای انسانی درآوردهاند. این تازه در شرایطی است که میدانیم این یوزها با مادرشان در اسارت بزرگ شدهاند وگرنه پیروز که اصلا با مادر هم بزرگ نشده است.» جانوری که شیر مادر را نمیخورد قطعا سیستم ایمنی ضعیفتری دارد. به همین دلیل است که در بهترین حالت برای اجرایی شدن این تصمیم اشتباه هم باید این حیوان تا دو سالگی تحت نظر باشد تا مطمئن شویم به واسطه بیماریهای عفونی و باکتریایی تلف نمیشود؛ بنابراین تصور این که پیروز الان در طبیعت موفق خواهد بود یک تصور کاملا اشتباه است. اما نکته مهم دیگر در رابطه با این تصمیم روشن شدن یک بدفهمی درباره پیروز است، این که گمان کنیم قرار است پیروز باعث حفظ بقای گونه یوزها در ایران باشد. یکتانیک به جامجم میگوید: «باید بدانیم تولید جانور باغوحشی هیچ اثری در حفظ بقای یک گونه در طبیعت ندارد؛ که این موضوع حتی در برابر پیروز برعکس هم است، به این معنا که نه تنها تاثیری در حفظ بقای این گونه ندارد بلکه حتی به آن آسیب هم میزند. نیمی از جمعیت مولد حیات وحش که به عنوان جمعیت موثر شناخته میشود بسیار در بقای گونه موثر است. آنها هستند که وقتی جمعیتشان از تعدادی کمتر میشود گونه به سمت انقراض میرود و جالب این که ما رفتیم درست دست روی این جمعیت موثر گذاشتیم! این نوعی دخالت در چرخه زیستی طبیعت است.» اساسا یوزپلنگ جانور ضعیفی است. یوزپلنگها در رقابت با کفتار، گرگ یا پلنگ شکست میخوردند. همین باعث شده یوز در برابر دیگر گونههای حیوانی منزوی شود. به عنوان مثال در جاهایی زندگی میکند که به معنای واقعی کلمه اکوسیستم خیلی فقیری دارد. چون طعمههای ضعیفی دارد؛ و این تصمیم به دلیل این است که در رقابت با پلنگ یا گرگ در یافتن طعمه قرار نگیرد. حالا شما فکر کنید حیوانی که در طبیعت هم مهارتهای حداقلی دارد به صورت اسارت پرورش بدهیم و آن را در طبیعت رها کنیم!
روزنامه جام جم