چند روز قبل شاهد پیروزی حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو در انتخابات پارلمانی رژیم غاصب صهیونیستی بودیم و تا چند هفته دیگر دولت جدید این رژیم با نخستوزیری نتانیاهو تشکیل خواهد شد.
معنای پیروزی نتانیاهو در انتخابات اخیر این است که ساکنان سرزمینهای اشغالی، مجددا کسی را انتخاب کردهاند که او را عامل شکستهای بزرگ در عرصه سیاسی و نظامی و به بنبست رسیدن رژیم اشغالگر قدس میدانستند و در انتخابات قبلی، کنارش گذاشتند. روی آوردن دوباره به این فرد یعنی این که مجموعه حکومت این دولت جعلی در شرایط خوبی نیست و راهحل دیگری برای فرار از این بنبست وجود ندارد. این مسأله به معنی شکست و به پایان رسیدن گزینهها در مسیر ادامه حیات رژیم غاصب صهیونیستی است و بنابراین نتانیاهو نباید تحولات اخیر را برای خود، پیروزی قلمداد کند.
نتانیاهو در کارنامه خود با یک شکست بزرگ سیاسی روبهروست و آن طرح عادیسازی روابط با کشورهای عربی است و تصور میکرد در دوره ریاستجمهوری ترامپ میتواند این طرح را بهصورت کامل محقق کند و با امضا گرفتن از سران وابسته و مرتجع عرب، مسأله فلسطین را بهطور کامل به فراموشی بسپارد. اما در زمان ترامپ این اتفاق نیفتاد و به جز چند کشور کوچک ذرهبینی و سودان که رژیم ضعیفی است، کشورهای دیگر به این طرح تن ندادند و پوشالی بودن سیاستهایی که نتانیاهو دنبال میکرد و نادرست بودن پیشبینیهای او کاملا آشکار شد. جالب اینکه نهتنها این روند عادیسازی متوقف شد بلکه حتی در کشوری مانند عراق، قانونی برای ممنوعیت عادیسازی روابط تصویب شد که به منزله نوعی شکست و عقبگرد در عرصه عادی سازی روابط با اسرائیل بود.
درعرصه نظامی هم رژیم اشغالگر قدس با وجود برخورداری از بیشترین حمایت تسلیحاتی و مالی آمریکا در هر برخوردی که با غزه داشته، شکست فضاحتباری را تجربه کرده است. در قضیه داعش نیز که صهیونیستها امیدوار بودند از این طریق بتوانند کشورهای اسلامی را تضعیف کنند، نتیجهای کاملا معکوس گرفتند و کشورهای محور مقاومت، تقویت شدند و رژیم غاصب صهیونیستی در معادلات نظامی منطقهای در پایینترین سطح قرار گرفت و امروز هم هیچ امیدی به بازسازی شرایط ندارد.
در داخل فلسطین هم پیشبینی نتانیاهو این بود که بتواند طرح الحاق کرانه باختری را جایگزین طرح شکستخورده معامله قرن کند، اما الان برخلاف تصور او، کرانه باختری به سمت مسلح شدن پیش رفته و شور و هیجان مبارزاتی، سراسر فلسطین را فرا گرفته است و این نشان میدهد روندی که او دنبال میکرده بسیار نادرست بوده و اکنون با میلیونها جوان فلسطینی سراپا خشم روبهرو هستند که حاضرند برای آرمانهای خود هرگونه فداکاری کنند و این به خودی خود میتواند دولت رژیم اشغالگر فلسطین را هم از نظر برقراری امنیت برای صهیونیسیتها و هم به لحاظ اقتصادی ــ که بخش عمدهای از آن متکی به صنعت گردشگری است ــ با بحران روبهرو کند؛ لذا احساس پیروزی نتانیاهو همراه با نگرانی عمیق از شرایطی است که حاصل عملکرد او و سایر نخستوزیران این رژیم است و او این بار کشندهترین شرایط را پیشرو دارد و شاید اگر درایت داشت، این مسئولیت را نمیپذیرفت. نتانیاهو هیچ راهحل تازهای برای بنبستی که در دوره قبلی نخستوزیریاش ایجاد شد، ندارد و دستش خالی است و شاید سرنوشت اینطور رقم خورده که رژیم غاصب صهیونیستی با دوران نخستوزیری او به پایان برسد.