بهتر است تعارف را بگذاریم کنار. قریب به اتفاق دانشآموزان، در طول یک هفته، چشم به راه رسیدن زنگ ورزش هستند؛ زنگی که در آن با دوستانشان ورزش و بازی میکنند. چند ساعتی از لباسهای فرم مدرسه بیرون میآیند و خارج از محیط کلاس در حیاط مدرسه، وقت خود را میگذرانند و انرژیشان را تخلیه میکنند. در همین زنگهای ورزش است که دانشآموزی رشته مورد علاقه و استعدادش را میشناسد و گاهی به ورزشکاری مدالآور برای کشور تبدیل میشود، اما چقدر این موضوع و اهمیت آن جدی گرفته شده است؟ خیلی کم؛ آنقدر که به گفته صادق ستاریفرد، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش، هفت میلیون دانشآموز، معلم ورزش ندارند: «گرچه ۳۰ هزار معلم ورزش داریم، اما حدودا برای هفت میلیون دانشآموز فاقد معلم ورزش هستیم. این هفت میلیون دانشآموز عمدتا مختص دوره ابتدایی هستند و در دوره متوسطه اول و دوم با چالش جدی روبهرو نیستیم.»
معلمهایی که ورزشکار نیستند
چه کسی است که بتواند اهمیت ورزش در دوران تحصیل را منکر شود؟ اینکه چه تاثیراتی بر دانشآموزان و فکر آنها دارد و چقدر در کارهای جمعی و یادگیری، مشارکت و قبول مسئولیت، سلامت جسمی و روح و روان کودکان تاثیر مثبت دارد! اما حالا چه اتفاقی افتاده است؟ درمدارس متعددی در همین شهر تهران، یک مدرسه زنگ ورزش را به معلم پرورشی سپردهاند و مدرسه دیگر، معلم همان کلاس، حتی برای یک زنگ هم استراحتی ندارد و باید زنگ ورزش بچهها را مدیریت کند.
اینطور که سخنگوی وزارت آموزشوپرورش میگوید، کمتر مدرسهای است که درس تربیت بدنی را به معلم غیرتخصصی بسپارد: «هنوز چنین اقدامی صورت میگیرد؛ چون در یک منطقه آموزشوپرورش ممکن است فاقد معلم تربیت بدنی باشیم تا این درس را پوشش دهد.» این واقعیتی است که معلمان مدارس متفاوت هم آن را تایید میکنند و از وضعیت مدرسه محل تدریسشان نسبت به زنگ ورزش میگویند: «مدیر میگوید معلم ورزش نداریم؛ این زنگ را هم خودتان باید برگزار کنید! اما من واقعا توان این را ندارم که پسربچههای پر انرژی چهارم و پنجمی را در حیاط مدرسه مدیریت کنم یا ورزشی یادشان بدهم.» این را معلم کلاس چهارم مدرسهای در منطقه چهار تهران میگوید که مدرسهشان معلم ورزش ندارد و انگار قرار هم نیست داشته باشد. در واقع در حالی که قرار بر این است که زنگ ورزش به معلم غیرتخصصیاش سپرده شود، ولی در عمل این اتفاق رخ داده و در بسیاری از مدارس، معلمان غیرمتخصص این زنگ را با بچههامیگذرانند.
معلمهای ورزش کجا هستند؟
«نیرو نداریم.»؛ این تکراریترین پاسخی است که در برابر سؤالمان درباره نداشتن معلم ورزش مدارس میشنویم، اما واقعا پاسخ قابلقبولی است؟ نمیشود نیرو گرفت؟ نمیشود از فارغالتحصیلان رشته تربیت بدنی کمک گرفت؟ و چند راهحل دیگر که ظاهرا ساده و پیشپا افتاده به نظر میرسند، اما عملی نشده و نهایتا زنگهای ورش بچهها را به زنگ فراغت تبدیل کرده است: «به بچهها گفتم فردا زیرانداز بیارید بریم حیاط قصه بخونیم.» این برنامه زنگ ورزشی است که معلم کلاس بچههای سوم دبستانی قرار است برایشان اجرا کند. قصه؟ زیرانداز؟ زنگ ورزش؟ به نظر میرسد بیشتر شبیه برنامه زنگ پرورشی باشد تا ورزش؛ زنگ ورزشی که تحرک نداشته باشد دیگر اسمش ورزش نیست. در برخی مدارس حتی معلمان کلاس از این زنگ برای تدریس دروس عقبمانده مثل ریاضی و علوم استفاده میکنند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان تربیت بدنی، همین تک زنگ ورزش در هفته را هم کافی نمیدانند: «شخصا معتقدم زنگ ورزشی که در مدارس وجود دارد، تنها میتوان کودک و نوجوان را به ورزش علاقهمند کرد والا اتفاق مثبت جسمی و تحرکی رخ نمیدهد.» این را عباس جلیلی، کارشناس سابق تربیت بدنی آموزشوپرورش در یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی میگوید. او معتقد است نهتنها باید زنگ ورزش بهطور تمام و کمال و تحت نظر معلم ورزش متخصص اجرایی شود بلکه لازم است زنگ ورزش از یک زنگ به دو زنگ در هفته ارتقا پیدا کند.
اصل ماجرا را اصلاح کنید
اما حالا دیگر برای همان تک زنگ ورزش در هفته هم معلمی نیست؛ معلمی که از حداقل زمان ممکن استفاده کند و بچهها را با فعالیت بدنی آشتی بدهد. موضوعی که آقای جلیلی هم آن را تایید میکند و وضعیت زنگهای ورزش در مدارس، آن هم اگر معلم ورزشی داشته باشد را اینطور توصیف میکند: «حیاط مدرسهای را با ۴۰ دانشآموزش تصور کنید؛ فارغ از اینکه، حیاط تا چه اندازه گنجایش و ظرفیت بازی و ورزش را برای ۴۰ دانشآموز داشته باشد، یک معلم ورزش چطور میتواند اقدام مفیدی برای بچهها انجامبدهد؟»
او میگوید اگر معلم ورزشی خیلی دلسوز باشد و بخواهد واقعا کار درست انجام بدهد، به هر دانشآموز حدود یک دقیقه زمان میرسد تا بخواهد حرکتی ورزشی یاد بگیرد یا تحت نظارت معلم انجام بدهد: «با این اوصاف ما خیلی هنرمند باشیم بتوانیم در این فرصت کوتاه بچهها را به ورزش و فعالیتهای بدنی علاقهمند کنیم آنوقت شاید او خودش برود و در چارچوب باشگاههای ورزشی، فعالیتهایش را ادامه بدهد.»
حالا اگر همین حداقل اقدام مفید در زنگ ورزش انجام نشود، چه؟ اگر معلم ورزشی نباشد که به اندازه همان یک دقیقه انجام حرکات ورزشی را به دانشآموز یاد ندهد، چه میشود؟ آن وقت نهتنها فرصتی برای یادگیری و علاقهمند شدن کودکان و نوجوانان به ورزش فراهم نمیشود، بلکه حتی فرهنگ ورزش کردن به خانوادهها هم نمیرسد. چهبسا همین کمتوجهی به زنگ ورزش، میتواند آسیبهای جدی برای فرزندان کشور به همراه داشته باشد.
روزنامه جام جم