به گزارش
جام جم آنلاین، نهم مهر (اول اکتبر) را در جهان روز سالمند نامیدهاند و در ایران، هفته را گرامی میدارند؛ یعنی از ۶ تا ۱۲ مهر و هر سال یک شعار کلی مطرح میشود و در جدولی هفت روزه، برنامهای مینویسند و روزها را نامگذاری میکنند. سپس بر اساس این جدول، مهمانی دعوت یا مراسمی برگزار میشود. اما آیا این نامگذاریها به منظورانجام همین کارهاست؟ حتما پاسخ خیر است. این روزهای جهانی یا ملی برای هدف والاتری هستند.
در این میان، روز جهانی سالمند برای ما باید اهمیت داشته باشد، چون کشورمان دچار سونامی سالمندی است و حتی میتوان گفت هر اقدامی، الان هم دیر است. پس باید همه با نگاه ویژه و جدید به این موضوع بپردازند.
وقتی از سونامی حرف میزنیم یعنی شرایط از طبیعی خارج شده یا میشود. سیل وحشتناکی که در برابرش کاری نمیتوان کرد. در ایران جمعیت سالمند هر روز بیشتر میشود در حالی که تغییری در سطح شهر، ادارات، سبک زندگی یا قوانین مشاهده نمیشود. در صورتی که برای فرهنگسازی و اطلاعسانی و آگاهیبخشی هر کدام از این موارد، به زمان زیادی نیاز است تا به هدف مورد نظر برسیم. اما متاسفانه هیچ کار قابل تاملی تاکنون انجام نشده و تغییر شرایطی دیده نمیشود. برای نمونه میتوان از واژه سالمند شروع کرد و تنفرجمعی از آن را از بین برد. چرا باید سالمند مترادف با پیری باشد؟ چرا بین این دو تفکیکی وجود ندارد؟ مگر سالمندی اسم یک بازه سنی نیست؟ پس چرا باید از این اسم متنفر باشیم؟ هنوز برای اکثریت مردم این تعریف و تفاوت جا نیفتاده و لازم است به افراد گروه سالمند بگوییم شما در این بازه سنی قرار گرفتهاید، اما الزاما پیر نیستید بهخصوص که بازه سنی سالمند در هر کشور و اقلیمی متفاوت است و با تغییرات زیستی، بر تعریف گروههای سنی سازمان جهانی بهداشت تاثیر میگذارد.
نکته مغفول مانده دیگر، حق سالمند برای رفت و آمد راحت و مطمئن در سطح شهر و ادارههاست. آیا این امکان وجود دارد؟ این حق به گردن دولت است و روز جهانی سالمند به ما یادآوری میکند، چنین گروه سنیای در کشور هستند که نیاز به توجه بیشتر دارند بهویژه که هر روز به تعدادشان اضافه میشود.
مورد بسیار مهم دیگر اینکه سالمند پر از کارایی و استعداد است که میتوان آن را با دیگران به اشتراک بگذارد یا کسب درآمد داشته باشد. پس بازنشستگی، شروع تازه است برای ادامه راه. میتواند به علایق و آرزوهایش برسد. شاید همیشه دوست داشتهاند موسیقی یاد بگیرند و وقتش را نداشتهاند، پس الان میتوان شروع کرد. یاد گرفتن هر مهارت و کار جدید به سالمند کمک میکند تا از آلزایمر دور شود و مغز سالم و بدون تغییر به کارش ادامه دهد، آیا در این خصوص فرهنگسازی شده است؟
دولت، سازمانهای مردمنهاد، آموزش و پرورش و... باید فرهنگسازی کنند که میتوان یک فرد ۷۰ ساله سالم و توانمند بود، در صورتی که از ۵۰ سالگی قدم برداشته باشد، ورزش کرده باشد، تغذیه مناسب داشته باشد، محیط را مناسبسازی کرده باشد و این که سالمند نیاز دارد به محیط مناسب خودش، به مربی متخصص خودش، به پزشک متخصص طب سالمند، به باشگاه مناسب خودش و... آیا در کشور ما اینها فراهم است؟ آیا وقت آن نرسیده است مراکزی تاسیس شود مخصوص سالمندان تا به شکل روزانه از آن استفاده کنند. حتما که نباید فقط مراکز نگهداری شبانهروزی باشد.
در پایان باید گفت برای مواجه درست با این ابربحران، به برنامهریزی مناسب، بسترسازی درست و اجرای کامل نیاز است و ای کاش دیر نشده باشد. فراموش نکنیم امروز فقط رفع تکلیف نکنیم و همه چیز را در کمد بگذاریم تا سال دیگر. سالمند شدن دور نیست.