ضدانقلاب و گروهکهای تروریستی که طی هفتههای گذشته که به دنبال کشتهسازی بودند و به انحای مختلف جنگی ترکیبی را با اتکا به شبکه رسانهای و امپراتوری دروغ دنبال میکردند، تلاش اصلی خود در تولید بیثباتی، تجزیه ایران و انجام عملیاتهای تروریستی را به نمایش گذاشته و بهوضوح غایت راهبرد خود یعنی راهبرد سوریهسازی را بیش از پیش فریاد زدند. مسألهای که پیش از این بارها از سوی کارشناسان و دلسوزان ایران اسلامی طرح و بیان شده بود که هدف از اغتشاشات اخیر، ضربه به ایران قوی و فعال شدن علنیتر گروهکهای تروریستی میباشد.
در همین راستا، عصر دیروز درست هنگام اذان مغرب و عشا، فردی مسلح با تیراندازی به سمت زائران حرم مطهر شاهچراغ (ع)، تعدادی از زائران را شهید و مجروح کرد و تا لحظه انتشار این گزارش، شاهدان عینی شهادت ۱۵نفر و زخمیشدن ۱۹نفر دیگر را تایید کردند که یک زن و دو کودک هم جزو این قربانیان بودند.
فرمانده انتظامی استان فارس یک نفر را عامل این حرکت تروریستی دانسته و گفته که این تروریست غیرایرانی دستگیر شده است. رئیس کل دادگستری استان فارس هم اعلام کرد فرد دستگیرشده تحت بازجویی قرار دارد.
منابع امنیتی اعلام کردند، نام عامل این حادثه تروریستی «حامد بدخشان» است که ۲۳ سال سن دارد و از عناصر گروهکهای تکفیری است. از بابالرضا وارد حرم شاهچراغ و سپس وارد صحن حضرت معصومه (س) شده و خود را به شبستان اصلی حرم رسانده است. مهاجم پس از ورود به شبستان امام خمینی و مضجع شریف، اقدام به تیراندازی به سمت زوار نمازگزار کرده است. حالا با این اتفاق تلخ، چه کسی باور میکند اتفاقی باشد که دقیقا در روز فراخوان ضدانقلاب برای ایجاد ناامنی در کشور به حرم شاهچراغ در شیراز با سلاح گرم حمله تروریستی شود؟
در این حادثه تروریستی که مشخص شده عامل این حادثه عنصر وهابی- تکفیری بوده و هویت ایرانی نداشته دیگر یک موضوع بعد از گذشت ۴۰ روز از شروع آشوبها از روز روشنتر شد و آن هم فعالشدن خط تکفیری - تروریستی برای ناامن و بیثباتکردن ایران است.
وقتی سرباز خبرنگاران سعودی از لندن مردم را به خشونت بیشتر و حضور مسلحانه تشویق میکنند و جریان آشوبطلب در داخل کشور هم از بیگانه دستور میگیرد خیلی طبیعی است که خروجی آن پیداشدن نیش مار تکفیریهای علیه وطن باشد تا بلای سوریه را بار دیگر برای ایرانمان اجرا کنند.
در این مدت که بارها نسبت به خطر سوریهسازی ایران هشدار داده شد، برخی در داخل این موضوع را باور نکردند یا با حوالهدادن آن به قرائتهای حاکمیتی، جدیبودن چنین گزارهای را نادیده گرفتند، اما دیگر کدام عقلانیتی است که متوجه ارتباط ناآرامیهای اخیر با ناامنکردن ایران نشود؟
البته در همان شهریور ۱۴۰۱ که از دل یک دروغ بزرگ، یعنی ضربوشتم و کشتهشدن مهسا امینی در مقر پلیس، آشوبهای بزرگ و کوچکی در کشور شکل گرفت، فهمیدن این مسأله به دلیل درک حضوری و تجربه سالهای ۸۸ و ۹۸ سخت نبود که متوجه شویم پایان این آشوبها، باز هم وقوع یک جنایت بزرگ و فعالشدن خط ترور است؛ چون وقتی دالمرکزی این تلاشهای ضدایرانی، فقط و فقط بیثباتسازی ایران برای تضعیف و تحریم و فشار نظامی است، جز بازی خون چه چیزی میتواند این مارهای سمی را سیراب کند؟ آیا آتشزدن چند سطل زباله و سوزاندن چند روسری آنها را آرام میکند؟ قطعاً خیر. تروریست به کمتر از خون و تجزیه ایران راضی نمیشود؛ بنابراین التهاب در خیابان، فعالشدن گسل تجزیهطلبی از شرق و غرب و حالا هم بالا آمدن پرچم سیاه تروریستها در ایران یک پروژه تعریفشده ضدایرانی را به تصویر میکشد. موضوعی که رهبر انقلاب همان اوایل مهر در دانشکده افسری نسبت به آن تذکر داده بودند، اما برخی با لجاجت و تعطیلکردن عقلانیت و پیشانداختن احساس، ترجیح دادند چشم خود را بر این واقعیت مهم، اما تکراری ببندند که خط آشوبطلبی ایران در خارج طراحی و بهروزرسانی میشود.
متاسفانه باز هم دود این عدم درک راهبرد دشمن، چشمبستن و لجاجت به چشم مردم مظلوم رفت و جمعی از زائران در صفوف نماز جماعت ترور شدند. حالا شاید نخبگان دانشگاهی، فحشدهندگان توییتری، شعاردهندگان خیابانی بعد از حمله تروریستی شیراز با مفاهیمی از جمله امنیت و ثبات کاملا آشنا شده و درک کرده باشند که پسوند هر التهاب، آشوب و اغتشاش مدیریت شده از آن سوی مرزها و آبها در کشور، تحرک تروریستها علیه ایران خودمان است.
روزنامه جام جم