وقتی به چراغقرمز میرسی و ناگاه چراغ قرمز میشود میتوانی صبرکنی تا دوباره چراغ سبز شود و ممکن است یادت بیاید که تو قرار است در ادامه مسیر کاری در آنسوی خیابان هم داری و میتوانی حالا که چراغ این سمت قرمز است همراه این موج ماشینها به آنسوی خیابان بروی و مسیرت را بعد از سبزشدن چراغ ادامه بدهی. هوشیاری و سرعت در انتخابها گزینهای است که میتواند روی میز ما باشد و میتواند نباشد.
وقتی میدانیم در یک میدان ورزشی داریم همراه یک گروه فوتبال بازی میکنیم هرکدام از حرکتهایمان فکرشده و حسابشده است و سعی میکنیم بهترین کار را از بدنمان بکشیم و بهترین پاس را بدهیم، بهترین جاگیریها را داشته باشیم و در فرصتهای ممکن سعی کنیم استراحت کنیم تا دوباره وقتی نیاز به مصرف زیاد انرژی شد کم نیاوریم. بیهودهدویدن و گیجزدن در زمین، کار یک بازیکن خوب نیست. بازیکن خوب وقتهایش را خوب تقسیم میکند و سعی میکند بهترین نقش را در کار تیمی ایفا کند، اما در زندگی عادی متاسفانه اینطور نیست.
ما حتی وقتی تنهای تنهای تنها هستیم جزئی از یک تیم هستیم و نقشهایی داریم که اگر درست بازیشان نکنیم به مجموعه تیم ضربه میخورد و زندگی خود ما هم دستخوش آسیب و بحران میشود، اما بسیاری از ما بهسادگی غافل میشویم و نقشهایمان را رها میکنیم و اهمالکار میشویم و در نهایت هم به خودمان و هم به مجموعه گروهها و تیمهای مختلفی که به آنها تعلق داریم صدمه میزنیم و خسارت وارد میکنیم.
بسیاری از چراغقرمزها هستند که ما با خلاقیت میتوانستیم بهجای ایستادن پشت چراغقرمز در فاصله صبر و سکوت و چهبسا عصبیت چراغسبز موقتی را با دقت بیابیم و به هدف کوچک دیگری در کنار هدف اصلیمان برسیم. ما، اما آنقدر بر هدف اصلیمان تمرکز داشتهایم که از این یکی هدف غافل شدهایم. زندگی، اما فرشی است که ریزبافتش را با همین زیرکیها میتوان تکمیل کرد. چهبسا فردای قیامت نگاه مهربانانه به گلی یا همراهی پیری خسته تا آنسوی خیابان در فاصله انتظاری ناچار بسیار بیشتر از کارهایی که با طراحی و عزم و اراده قبلی میکنیم، دست ما را بگیرد و در ریزبافت زندگی هم چهبسا که بافتنیبافتن و خواندن یک جزوه کوچک در همین فاصلهها فرش زندگی ما را پرنقشونگار کند و موفقیت بزرگ فردای ما را رقم بزند. وقت ما ثروت اصلی ماست. عمر ما همین زمان ماست و همین نفسهایی که در این زمان میتوانیم صرف هر کاری بکنیم. اگر ذهنیت درستی نداشته باشیم در کلافگی بین دو کار زمانهای ریز بسیاری از دست ما میروند و در نهایت در پایان سال ما آدمی هستیم که مثلا بر فرض انجام درست دو کار جدی در روز تعداد کارهای موفق بهپایانرسیده ما بسیار محدود است. پس باید نگاه بهرهورانهتر و زیرکانهتری به زمان داشته باشیم. در فاصله میان هر دو کار و در زمانهای انتظار پشت چراغقرمزهاست که سفرهای بزرگ زندگی ما بهتدریج رقم میخورند و زیباترین فرشهای ما بهتدریج بافته میشوند.
روزنامه جام جم