ایران به واسطه تغییر هرم جمعیتی آن در دهه۶۰ طی سه دهه پیش به عنوان کشوری جوان شناخته میشد، اما حالا تعاریف موجود نشان میدهد ایران با شتابی سریع به سمت سالمندی پیش میرود.
در هر جامعهای اگر نسبت افراد ۶۰سال به بالا به کل جمعیت آن جامعه ۱۲درصد یا بالاتر باشد، آن جامعه به عنوان جامعهای سالخورده محسوب میشود. در ایران بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، ۹.۲۸درصد جامعه را افراد سالمند تشکیل میدهند و در حال حاضر این نسبت بالاتر رفته است. البته باید بدانیم در همان سرشماری سال ۹۵ هم مناطقی مانند طالقان را داشتیم که حدود ۲ درصد جمعیتشان را سالمندان تشکیل میدادند یا استانی مانند گیلان را داشتیم که ۱۳درصد جمعیتشان سالمندان بودند. وقتی از تاب روند سالمندی در ایران حرفزنیم به این مفهوم است که بر اساس سرشماریهایی که از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ انجام شده جمعیت سالمند ما تقریبا حدود ۳/۶ برابر شده است. در حالی که طی این سالها در دنیا جمعیت سالمندی حدود پنج برابر شده است؛ بنابراین در ایران با سرعت بیشتری به سمت سالخوردگی جمعیت میرویم. همانطور که گفته شد ایران در ابتدای دهه ۶۰ با پدیده نسل انفجار جمعیت رو به رو بوده است و حالا میدانیم کودک آن نسل در سال۱۴۲۰ به دوره سالمندی پا میگذارد به این معنا که ما در کمتر از ۲۰سال آینده انفجار جمعیت سالمندی را در ایران خواهیم داشت. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته حدود ۱۰۰تا۱۵۰ سال طول کشیده تا این روند را طی کنند؛ بنابراین ما فرصت بسیار کمتری داریم تا بتوانیم برنامهریزی و سیاستگذاری کنیم و زیرساختهای لازم را در کشور برای مواجهه با سالخوردگی جمعیت فراهم آوریم. پرواضح است که وقتی جمعیتی به سمت سالخوردگی میرود، آن جامعه با یکسری چالشها مواجه خواهد شد. چالشهایی مانند شیوع بالاتر انواع بیماریهای مزمن و افزایش بار مالی بر سیستم سلامت، در کنار آن مسائل رفاهی، معیشتی و اجتماعی هم وجود دارد. وقتی جمعیتی به سمت سالخوردگی میرود، ما نیروی کار کمتر و نسبت سرباری بالاتری داریم. چالشهایی مربوط به بحثهای بازنشستگی و صندوقهای بازنشستگی و چالشهای مربوط به سیستم بیمه از جمله مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
روزنامه جام جم