درباره بدیع‌الزمان فروزانفر که ادبیات فارسی مرهون اوست

معلم ابدی

چند سالی بیشتر در مجلس سنا نبود، ولی چون برای مصدق شعری سرود، دیگر حتی برای روضه شب‌های محرم هم به دربار دعوتش نکردند؛ و این شاید بزرگ‌ترین شانسی بود که ادبیات فارسی در دوران معاصر آورد. بدیع‌الزمان فروزانفر با آن ذهن پویا و حافظه درخشان از سیاست برگشت و دیگر تمام وقتش را صرف ادبیات کرد. در مورد قدرت حافظه فروزانفر زیاد گفته‌اند. حرف‌هایی که گاهی به افسانه شبیه می‌شود.
کد خبر: ۱۳۷۹۰۱۱
نویسنده احسان رضایی - نویسنده
نقل است که در نوجوانی برای این‌که حضورش در مجلسی ادبی توجیهی پیدا کند، از او خواستند آزمونی بگیرند و گفتند شعری بخواند. جواب داد: «چه نوع شعری بخوانم؛ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام یک؟» گفتند قصیده، چون به نظرشان دشوارترین قالب شعری است. بدیع‌الزمان نوجوان جواب داد: «از قصاید عربی بخوانم یا از قصاید فارسی؟» و گمانم همین یک جمله کافی است. این‌که قرآن را از بر داشته یا قصیده برده مبارکه را یک نفس می‌خوانده یا یک بار در جواب سؤال شاگردش (فتح‌ا... مجتبایی) برای نمونه کاربرد‌های یک کلمه به معنایی خاص از دانشگاه تهران تا میدان ژاله (شهدا) ابیاتی را به‌عنوان شاهد مثال نقل کرده دیگر نیاز به بازگویی ندارد. مردی با این حافظه بی‌نظیر که در روزگار پیش از اینترنت و موتور‌های جست‌وجوگر، با دقتی شگرف، منبع احادیث مثنوی و ماخذ تمثیلات و قصه‌های این کتاب شریف را فهرست می‌کرده و این فقط یکی از کار‌های اوست.

ثابت کرد شمس خیالی نیست

تصحیح دیوان کبیر غزلیات مولانا، فیه ما فیه، یا رساله قشیریه، نوشتن اولین زندگینامه پژوهشی برای مولانا، شرح‌کردن مثنوی یا پیداکردن کلاه منسوب به شمس تبریزی در موزه قونیه و رونویسی از مقالات شمس که ثابت کرد شمس شخصیتی خیالی نیست، تدوین امروزی دستور زبان و ... همگی کار‌هایی است که فقط از مردی با دانش فروزانفر برمی‌آمد و باز هم این همه هنر او نیست. تک‌تک این آثار البته مهم و بسیار ارجمند هستند، ولی فروزانفر فقط این‌ها نیست. خواندن هر کدام از ۳۷ عنوان کتاب (تألیف، تصحیح و ترجمه) و ۱۰۶ عنوان مقاله فروزانفر، برای هر علاقه‌مندی به ادبیات امری واجب و ضروری است. اما این هنر بزرگ فروزانفر نیست. هم این‌که آن مقداری که از آثار قلمی از او به جا مانده، تناسبی با دانش وسیع خودش ندارد و هم این‌که هنر اصلی او در این یادگارهایش نیست. به گمانم مهم‌تر از کتاب‌هایش، بزرگ‌ترین کاری که فروزانفر انجام داد، تربیت نسلی از پژوهشگران و اساتید ادبیات فارسی است و این، آن اتفاقی بود که کودتای ۲۸مرداد باعثش شد. کودتایی که آرمان‌ها و آرزو‌های یک نسل را به باد داد، اما حداقل باعث شد فروزانفر از قطار سیاست پیاده شده و به دانشگاه برگردد. این‌که مردی مثل فروزانفر در عالم سیاست باشد، برای علاقه‌مندان ادبیات پذیرفتنی نبود.

ورق که برگشت

نیمای یوش در خاطرات روزانه‌اش به او طعنه زده که بر خلاف استادِ طوسی متقدم (یعنی فردوسی) خوب بارش را بسته و سناتور شده است. یا شب‌هایی که فروزانفر به قم می‌رفته در حجره همشهری‌اش مرتضی مطهری ساکن می‌شد و در جواب انتقاد‌های او می‌گفت «آیین تقوی ما نیز دانیم» تا طلبه جوان مصرع دوم را بخواند و طعنه بزند که:

​​​​​​​ «اما چه چاره با بخت گمراه؟» عباس اقبال هم برای فروزانفر شعری گفته بود که: «استاد یگانه،‌ای فروزانفر! / رفتی به سنا چه کار بد کردی/ بودی تو کسی که فضل عالم را/ پیوسته به خلق گوشزد کردی/ با خیل فرشته همنشین بودی/، چون شد که هوای دیو و دَد کردی؟ / عاقل به خدا نکردی این سودا/ کردی و زیان صد به صد کردی/ ...» و این نمونه‌ای از حسی بود که همه اهالی فضل و ادبیات داشتند. با این حال شعری که در نوروز ۱۳۳۲ فروزانفر در سالگرد ملی‌شدن نفت برای مصدق گفت و از رادیو هم پخش شد (ای مصدق ثنا سزاست تو را/ همت اندر خور ثناست تو را/ زآن‌که زین سرزمین به حول الاه/ دست بیگانه از تو شد کوتاه/ نفت‌خواران حیله‌آور پست/ رشته چاره‌شان ز تو بگسست /‌ای مصدق هزار مردی تو / زآن‌که با دیو در نبردی تو ... (صورت دقیق این شعر در «بخارا» مرداد ۸۳ نقل شده) و انتشار همین شعر بود که کار فروزانفر را ساخت. ورق که برگشت، فروزانفر گرفتار غضب دولت زاهدی و حکومت پهلوی شد و این شانس بزرگ ادبیات بود. او در سال‌های حضورش در دانشگاه، گروهی از دانشمندان و اساتید ادبیات فارسی را پرورش داد که توانستند روش تحقیق علمی را در این حوزه به کار بگیرند و گسترش بدهند.

شاگردان استاد

پرویز ناتل‌خانلری، ذبیح‌ا... صفا، عبدالحسین زرین‌کوب، غلامحسین یوسفی، محمدامین ریاحی، قدمعلی سرامی، سید محمد دبیرسیاقی، احمد مهدوی دامغانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، فتح‌ا... مجتبایی، مهدی حمیدی شیرازی، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، سید صادق گوهرین، منوچهر ستوده، منوچهر مرتضوی و بسیاری دیگر، همگی شاگرد محضر گرم و پرنشاط او بودند. او جریانی از توجه و احیای آثار کهن فارسی را باعث شد و در عین حال توانست سنت‌های ادبی کلاسیک ما را با جریان آکادمیک روز پیوند بدهد. او تا سال ۴۶، سه سال پیش از درگذشتش در دانشگاه تدریس کرد؛ و اگر تدریس شاگردان او را هم حساب کنیم، هنوز و حالا حالا‌ها معلم باقی مانده است.

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها