به عنوان مثال میتوان به امضای ۱۲ سند همکاری میان طرفین در سال ۱۳۹۵ خورشیدی اشاره کرد که یکی از آنها برنامه اجرایی همکاریهای فرهنگی بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و شورای روابط فرهنگی هند بود. با اینحال تاکنون از ظرفیتهای مشترک فرهنگی برای همکاریهای دوجانبه آنگونه که باید استفاده نشده است. سینمای هند که به بالیوود مشهور است اکنون از نظر تعداد فیلم تولیدی در طول سال در رتبه نخست جهان قرار دارد و از نظر میزان درآمد نیز پس از سینمای آمریکا یا هالیوود جایگاه دوم را به خود اختصاص داده است.
میزان درآمد حاصل از فروش فیلمهای تولیدشده در سینمای بالیوود در سال ۲۰۲۱ میلادی حدود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار بود که با توجه به شرایط بیثبات ناشی از شیوع ویروس کرونا رقم قابل توجهی است. اما ایران هیچ سهمی از همکاری با این سینمای پررونق برای ساخت آثاری بر اساس اشتراکات و انطباقهای فرهنگی بیشمار دو کشور ندارد. در چند دهه اخیر همکاری میان سینمای ایران و هند برای تولید آثار مشترک در حد دو فیلم تجاری بوده و معمولا خروجی این همکاریها نیز از نظر کیفیت و محتوا حرف چندانی برای گفتن نداشته است. حال آن که میتوان از ظرفیتهای سینمای هند برای تولید محصولات فرهنگی مشترک بسیار بیشتر و بهتر از حالت کنونی بهره گرفت.
ارتباط هزارهای
ساکنان قدیمی سرزمینهای جداگانهای که امروز به نام هند و ایران شناخته میشود نهتنها در روزگار کهن، فرهنگ و اعتقادات مشترکی داشتند که نژاد آنها نیز از یک ریشه بود. این مردم که اکنون به عنوان هندوایرانی شناخته میشوند، حدود ۳۰ قرن پیش از میلاد وارد آسیا شدند. در این موضوع که نژاد هندوایرانی از کجا وارد آسیا شد و در کدام منطقه از این قاره پهناور سکنی گزید اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. برخی نظریهها به این نکته اشاره کردهاند که آنها از آفریقا وارد آسیا شده و در بخشهای غربی این قاره اقامت گزیدهاند. پس از گذشت چندین قرن بخشی از این مردم راهی شبهقاره هند گردیدند و بخش دیگر در نقاط مختلف فلات ایران ساکن شدند. برای این امر دلایل متفاوتی نظیر افزایش سرمای هوا و غیرقابل سکونتشدن محل زندگی آریاییها و اختلاف نظر آنها در زمینه باورها و مسائل اعتقادی عنوان شده که موشکافی آنها خود میتواند زمینهساز تولید محصولات فرهنگی مختلف باشد. با وجود جدایی آریاییها از یکدیگر و سکونت آنها در ایران و هند، پیوندهای فرهنگی این مردم همچنان در طول زمان حفظ شد. بخشی از این پیوندها را میتوان در کتابهای کهن مذهبی مردم این دو سرزمین یعنی «ودا» و «اوستا» مشاهده کرد. این دو کتاب باورها و ریشههای مشترکی را بازتاب میدهند که از پیوندهای عمیق ساکنان ایران و هند سرچشمه میگیرد و در طول زمان معاصر توجه چندانی به آن نشده است.
اساطیر مشترک
از جمله مواردی که میتواند به عنوان ماده خام برای تولید محصولات مشترک فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد اساطیر باستانی ایران و هند است که از بسیاری جهات به یکدیگر شباهت دارند و حتی در نمونههای متعددی کاملا یکی هستند و از ریشههای یکسان برخوردارند. به عنوان مثال میتوان به فریدون اشاره کرد که نام او هم در اوستا و هم در ودا (با عنوان تریتنا) آمده است. در اساطیر کهن ایرانی و هندی فریدون به نبرد مار سهسری به نام آژیدهاک میرود که در شاهنامه در قامت پادشاه ستمکاری به نام ضحاک ماردوش ظاهر میشود. علاوه بر آن در شاهنامه ماجراهای دیگری را میتوان یافت که به پیوند مردم ایران و هند اشاره دارد. در داستان بهرام گور به این نکته برمیخوریم که این پادشاه از شنگل، پادشاه هند میخواهد که گروهی از رامشگران هندی را برای هنرنمایی به دربار ایران بفرستد. این ماجرا ریشه در واقعیت دارد و به حضور موسیقیدانان هندی در ایران در دوران ساسانیان اشاره میکند. حضور آنها تاثیر فراوانی بر موسیقی ایران گذاشت که آثار آن هنوز هم در بخشهایی از کشور ما مانند سیستان و بلوچستان مشاهده میشود. اکثر این داستانهای کهن از جنبههای حماسی قابل توجهی بهره میبرند و میتوان از دل آنها محصولات فرهنگی جذاب و گیرایی نظیر فیلم و سریال یا رمانهای سرگرمکننده بیرون کشید.
پیوند با زبان
پیوند نزدیک مردم ایران و هند در طول قرنهای متمادی حفظ شد و با وجود فراز و نشیبهای فراوان از هم نگسست. در زمان اشکانیان به سبب جهانگشایی پادشاهان آن دوره، ایران و هند تقریبا با یکدیگر هممرز شدند و روابط نزدیکی میان مردم دو کشور شکل گرفت که یکی از دلایل تحکیم آن بازرگانی و رفت و آمد کاروانهای تجاری بین این دو سرزمین بود. این امر علاوه بر داد و ستد کالا موجب تبادل فرهنگ شد و بر عمق روابط مردم دو کشور افزود. پس از ظهور اسلام نیز همسایگی ایران و هند به شکل دیگری رقم خورد. در اواخر قرن چهارم هجری محمود غزنوی نخستین حمله خود به هند را ترتیب داد و لشکرکشیهای پی در پی او به این شبهقاره به مدت تقریبی ۲۰سال ادامه یافت. حکیم ایرانی ابوریحان بیرونی نیز از سر اجبار در اکثر این لشکرکشیها محمود را همراهی میکرد.
حاصل مشاهدات او در هند آثار مکتوب فراوانی است که کتاب «تحقیق ماللهند» گل سرسبد آنها به شمار میرود. محتوای این کتاب و چگونگی به رشته تحریر درآمدن آن توسط بیرونی سوژه مناسبی برای خلق آثار فرهنگی متنوع است. در حملات محمود غزنوی به سرزمین ۷۲ملت خونهای فراوانی ریخته شد و شهرهای بیشماری ویران گردید. با اینحال حملات این فرمانروای خونریز پای نسل جدیدی از ایرانیان را به هند باز کرد. این امر موجبات فراگیر شدن زبان فارسی در این شبهقاره را فراهم آورد و این زبان حدود ۱۰قرن به عنوان رایجترین زبان هند و در مواردی زبان رسمی دربار پادشاهان و مهاراجههای این سرزمین به کار رفت. با حضور انگلیسیها در آسیا و آغاز فعالیتهای استعماری آنها در شبهقاره هند کاربرد زبان فارسی نیز به تدریج کمرنگ شد و استعمارگران بهتدریج زبان خود را جایگزین این زبان سنتی و کهن کردند. علاوه بر آن در دوران قاجار اتخاذ ترفندهای حیلهگرانهای نظیر جداسازی افغانستان از خاک ایران توسط انگلستان موجب قطع ارتباط مردم ایران و هند شد و پیوندهای فرهنگی این همسایگان دیرین را رفتهرفته سست کرد. در طول تاریخ معاصر اهالی فرهنگ و هنر هندوستان در بسیاری از آثار خود اشارههای فراوانی به استعمارگری انگلستان داشتهاند. از همین رو با همکاری آنها میتوان به خلق آثاری پرداخت که به این موضوع اشاره داشته باشد و یکی از پیامدهای مهم آن یعنی گسستگی فرهنگی مردم ایران و هند در طول دو قرن اخیر را به تصویر بکشد.
مهاجرتهای گسترده در طول زمان
از جمله مواردی که میتوان در تولید محصولات مشترک فرهنگی با هند به آن توجه داشت مهاجرت گسترده ایرانیان به سرزمین ۷۲ملت در برهههای مختلف تاریخ است. عمدهترین مهاجرتهای مذکور حداقل در طول سه دوره تاریخی صورت گرفت. نخستین دوره پس از اسلام و به شکل محسوس در قرن دوم هجری بود که به دلیل فشارهای متعدد امویان تعداد قابل توجهی از مردم ایران بهخصوص زرتشتیان یزد از زادگاه خود به این شبهقاره مهاجرت کردند که امروز به نام پارسیان هند شناخته میشوند. دوره دوم پس از حمله چنگیز مغول به ایران بود که در پی آن گروه گستردهای از مردم به هند گریختند. سومین دوره مهاجرت عمده ایرانیان به سرزمین ۷۲ملت نیز در دوران زمامداری گورکانیان بر هند رقم خورد. پادشاهان این سلسله توجه فراوانی به فرهنگ، هنر و زبان فارسی داشتند. این امر بسیاری از ادیبان و شاعران ایرانی و حتی معماران را بر آن داشت تا به هند نقل مکان کنند و بخت خود را در دربار پادشاهان آن سرزمین بیازمایند. یکی از این افراد طالب آملی شاعر ایرانی بود که در دربار صفویان به توفیقی دست نیافت و مورد بیمهری آنان قرار گرفت. او تصمیم گرفت به هند سفر کند و در آنجا مقام و مرتبهای بلند یافت. هر کدام از این دورههای تاریخی هزاران ماجرای مختلف را در دل خود جای داده است که میتوان از آن برای خلق آثار فرهنگی بهره گرفت.
روزنامه جام جم