با سپری شدن ایامی از انتشار متن اخیر میرحسین موسوی و با فرونشستن حجابها و غبارها، تحلیل و بررسی چرایی انتشار این بیانیه اهمیت بسزایی دارد. این اهمیت از آن رو فزونی مییابد که با برآیندگیری و تقاطعگیری حاشیهها با دالهای متن موسوی، میتوان به صید راهبردی دست یافت که اینک، بیش از پیش خودنمایی میکند.
چندان پیچیده نیست که فهم شود ضدانقلاب، اپوزیسیون و برخی نیروهای داخلی در راهبرد «تولید مسأله و چالش» برای نظام جمهوری اسلامی به یک توافق نوشته یا نانوشتهای دست یافته و میکوشند شرایط و موقعیت کنونی را به یک جهت کلی آسیبها به فرصت و کنش سیاسی تبدیل کنند. این تلاشها، اما زمانی به همگرایی نزدیک شد که گام دوم انقلاب به عنوان مسیر پیشرفت و تعالی نظام جمهوری اسلامی و در جهت چهل سال دوم زیست و بالندگیاش مورد تاکید قرار گرفت.
جاماندگان، خستهها، فرتوتها و بازاندیشها در اصول و مبانی، بیتردید بخشی از کسانی بودند که در یک جهت، به کنش مشترک رسیده و سعی دارند در مسیر گام دوم انقلاب اختلال ایجاد کنند.
از جانب دیگر، تلاش سرویسهای خارجی با اعزام نیروهای خود با پوشش مختلف به ایران و شکلدهی به هستههای تماس و تولید ادبیات، کنش و مواضع مشترک، سطح دیگری از دیواره تماس داخلی و خارجی ذیل راهبرد ذکر شده را از پیش چشمان رصدگران و تحلیلگران میگذراند.
با این تمهید کوتاه، اما در خصوص متن اخیر موسوی میتوان گفت:
- متن اخیر میرحسین موسوی، تلاش برای محور قرار دادن کنشهای خیابانی ضدیت با مبانی نظام در ۲۵بهمن ۸۸ است.
- وی میکوشد به بهانه ترجمه عربی بیانیههای خود، گریزی به آنچه «بهار عربی» خوانده، بزند و با نیروهای اعتراضی در کشورهای عربی، یک مخرج مشترک به نام مقابله با استبداد تعریف کند.
- کلیدواژهها و محورهای مورد تاکید میرحسین موسوی نشان میدهد وی عملا سه محور را برجسته کرده است.
الف- محور مقابله با فتنه ۸۸ با عنوان سرکوب معترضان از سوی سرداران سپاه (شهید همدانی)
ب- نقد محور مقاومت و تقلیل آن به محور سوریه و حضور مستشاری ایران در این کشور
ج- اشاره به مسأله جانشینی و موروثی شدن رهبری
این سه محور مطرح شده از سوی میرحسین موسوی، اما بیانگر آن است که:
***میرحسین موسوی همچنان تلاش دارد جنبش سبز را بازاحیا کند و آن را در قالب کنشگری در بسترهای اعتراضی جدید سامان دهد.
***وی میکوشد سهگانه «طرح و گسترش مطالبات»، «سازماندهی جدید» و در نهایت رسیدن به «خیابان» را تجویز کند. این تلاشها را شاید بتوان نوعی واکنش به موفقیت و فرامرزی شدن موضوعاتی همچون «سلام فرمانده»، «مراسم عید غدیر» و... دانست.
***بررسی اظهارات حامیان میرحسین موسوی در فضای رسانهای و مجازی نشان میدهد موسوی طی یک تقاطعگیری با تلاشهای خارجی میکوشد برای نظام، مسألهسازی کند و با تبدیل دردهای مشترک معیشتی مردم به درک مشترک و القا شده از سوی خود با عنوان استبداد به تحلیل قوای مدیریتی و امنیتی نظام بپردازد.
***بررسی مطلب منتشر شده از سوی موسوی و حجم مطالبی که با کلیدواژهها و محورهای مشترک از سوی وی نگاشته شده، بیانگر این واقعیت است که متن منتسب به موسوی ریشه در پخت و پزی خارج از ایران و از سوی اردشیر امیرارجمند - که در استراسبورگ فرانسه ساکن است- نگاشته شده و با واسطه گری «غ. ر» به امضا رسیده است. تقاطعگیری محورهای مشترک گفتنیهای بسیاری را بیگمان فریاد خواهد کرد.
***تاکید میرحسین موسوی بر محور بیاساس موروثی بودن رهبری را میتوان تلاشی برای کاورسازی به منظور حقانیت موسوی و اجتماعیسازی چرایی حصر وی دانست. از دیگر سو، به نظر میرسد طرح این موضوع یک اقدام واکنشی و به حاشیه راندن گام دوم انقلاب اسلامی و خاموشسازی موتور محرکه پیشرفت و تعالی نظام باشد.
- در ارتباط با عدم واکنش اصلاحطلبان به بیانیه میرحسین موسوی نیز باید گفت:
***اصلاح طلبان با عدم مرزبندی خود عملا با سکوت، به دنبال تایید ادعاهای موسوی بوده و هیچ نقطه اعتراضی و ردپای رسانهای از خود در فضای سیاسی کشور به جا نمیگذارند.
***این جریان نشان داد، همچنان از سویی در تلاش برای تشکیل جبهه رقیق و ایجاد دیواره تماس با اپوزیسیون به شکل غیررسمی بوده و از جانب دیگر، حضور در حاکمیت با نگاه به افق جانشینی و لزوم حضور در موعد مقرر را دنبال میکند.
***خاتمی و سایر اصلاحطلبان بهشدت از محور شدن موسوی همچون سالیان گذشته که از جنبش سبز نامی به میان نمیآورند، حذر کرده و همچنان به استیلای اصلاحطلبی در برابر این جنبش میاندیشند.
***جریان اصلاحات هم اکنون برخی رادیکالهایش همنوا با موسوی شدهاند و هر آنچه طیف نزدیک به هسته خاص خارجی به آنان توصیه میکنند از سوی رادیکالها که به قطب دیگر خارجی متصل است، رشته شده و به گسیختگی میرسد. این کلاف سردرگم بیشک، داستان امروز جریانی است که سر بر بالش واقعیت داخل، ندارد.