نفوذ و نفوذی از گذشتههای دور بوده، هست و خواهد بود. نفوذی بزرگترین خطر برای جبهه حق است و بدترین آفت برای عدالتخواهانی است که میخواهند در برابر استکبار پایداری کنند. یکی از شیوههای دشمنان نظام اسلامی و مردمی، نفوذ در صفوف مستحکم آن و ایجاد رخنه در این دژ تسخیرناپذیر است. اگر نسبت به این خطر بیتفاوت باشیم، این رخنه و نفوذ کمکم به شکافی عمیق تبدیل میشود که نظام جمهوری اسلامی را به دره نابودی سوق خواهد داد.
شناخت نفوذی سخت و دشوار است، به همین دلیل عواقب و پیامدهای مخرب آنان نیز بیشتر است. زیرا شناخت نفوذی نگاه تیزبین و چشم بصیرت میخواهد. نفوذی در لباس خودی در تمامی طبقات جامعه و حاکمیت حضور پیدا میکند و با حرکتهای خزنده و محرمانه، نهضت را بدنام میکند و به بیراهه میکشاند. امروز بهدلیل تخلف، راه ورود افراد نفوذی بازتر شده و خطر آنها نیز بیش از پیش احساس میشود. بیدلیل نیست که فریاد رهبر انقلاب از دست استکبار و نفوذیها و انقلابیون سادهلوح و رفتارهای سادهانگارانه مسئولان امر و بیتوجهی آنان به آسمان بلند است.
آزاده سرافراز سیدمجید ابوالحسنی در کتاب خاطراتش با عنوان «جنگ در پشت میلهها» بخشی را به افراد نفوذی اختصاص داده است. در این بخش که عنوان نفوذیها را دارد وی در ابتدای مطلبش به تاثیر دوستیها در روزگار اسارت اشاره میکند: «سالهای اسارت در بین حصارهای بلند الانبار و سالهای دوری از وطن با تمام رنجها و تلخیهایش خیلی زود به ما طعم شیرین رفاقت را هم آموخت. دوران اسارت برای هرکدام از ما فرصتی بود تا درک کنیم اتحاد و احساس همدردی نسبت به یک هموطن و چقدر در التیام زخمهای اسارت موثر است. اگر روابط محکم دوستیها بین ما نبود شرایط برایمان بسیار طاقتفرسا میشد.»
سپس به دیدگاه رزمندگان اسیر شده درباره اسارت میپردازد و میگوید: «اکثر اسرای تازهوارد نمیخواستند باور کنند که تا سالها از دیدن وطن برای همیشه از حضور در جبهه محروم شدهاند. همین موضوع بر رنج و ناخوشیشان میافزود. اما بهتدریج با قرار گرفتن در بین اسرای دیگر که همگی شرایط تقریبا یکسان داشتند باور میکردند که اسارت بخشی از جهاد است و در اردوگاه هم میشود بسیجی ماند.»
این عزیز آزاده وقتی به موضوع اصلی میرسد ابتدا به نحوه حضور نفوذی در بین اسرا را توضیح میدهد و در ادامه نحوه نفوذ نفوذیها در صفوف خللناپذیر اسرای ایرانی را شرح میدهد: «عراقیها در زمان اسارت از هر فرصتی برای آزار و اذیت استفاده میکردند. ایجاد تفرقه بین اسرا یا سلب اعتماد آنها از یکدیگر یک روش بسیار موثر بود. پس از هر عملیات مهم تعدادی اسیر به اردوگاه میآورند که در بینشان چند نفری جاسوس عراقی بودند و خود را ایرانی معرفی میکردند. شناسایی این افراد کار آسانی نبود. جاسوسها یا به قول خودمان نفوذیها اخبار داخل آسایشگاه را به فرمانده و نگهبانهای اردوگاه میرسانند و سعی میکردند اتحاد بین ما را کمرنگ کنند.»
انگار صاحب خاطره درباره ایران پس از برجام صحبت میکند و این مطلب برای امروز ماست. کافی است به جای عراقیها، دشمن و پس از پذیرش برجام بهجای اسرا بگذاریم مردم ایران، به جای هر عملیات مهم بگذاریم هر قرارداد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مهم. جای آسایشگاه بگذاریم حاکمیت و ایران و به جای فرمانده و نگهبانها هم بگذاریم آمریکا و ایادیاش.... بیدلیل نیست رهبر انقلاب خطر نفوذیها را همیشه گوشزد کردهاند و متاسفانه فریادشان از سادگی و بیبصیرتی تعدادی از مسئولان در این رابطه به آسمان بلند است.
سیدمجید ابوالحسنی در پایان مطلب خود نحوه رفتار و برخورد اسرا با نفوذیها را نیز یادآور میشود: «عملیات شناسایی جاسوسها تا زمانی که جرمشان به ارشد و دیگر افراد صاحبنظر در آسایشگاه ثابت نمیشد بهطور پنهانی ادامه پیدا میکرد. پس از آن نوبت محاکمه فرد میرسید. اگر خود شناسایی شده از عراقیها یا منافقین بود باید اردوگاه را ترک میکرد والا کشته میشد. اگر یکی از اسرای قدیمی بود معمولا توبه میکرد و اجازه مییافت تحت نظارت بقیه در بین ما بماند، اما زندگی میان کسانی که دیگر به او اعتماد نداشتند خیلی سخت بود. باید با رفتارش میتوانست دوباره یکی از ما شود.»
اگر آزادگان عزیز ما نمونه الگوی انسانهای متعالی شدهاند باید دلیل آن را در رفتار، کردار و اعمال ایشان جستوجو کرد. تقید به انجام تکالیف دینی از ویژگیهای اسرای ایرانی در اسارت بود. آنان برای هر کاری رضای خداوند متعال را درنظر گرفتهاند و عمل به تکلیف را وظیفه خود میدانستند. آنها حتی برای مجازات جاسوسی که جرمی غیرقابلبخشش مرتکب شده بود، خود را موظف به کسب تکلیف میدیدند. در پایان باید گفت که دنیای اسارت، مشحون از وقایع اتفاقیه بود که هرکدام از آن رویدادها و اتفاقات، نیازمند بررسی عمیقتر و پژوهشی گسترده دارد. نکته اینجاست که الطاف خداوند ازجمله دلخوش داشتن و خویشتن را به زمان سپردن را همه در سر داشتند و دشمن این را نمیدانست یا متوجه تاثیر و عمق درونی آن نمیشد.
خداوند لطف بیحد و حصرش را نصیب کرد و دانامردی هم، چون سیدعلی اکبر ابوترابی را به دنیای اسارت ارزانی داشت تا راه همگان را روشن سازد و راه بیگانه و نفوذ در بین اسرا را بنبست. راه معنویت را در پیش گیرند و برای جلوگیری از کید دشمن، سپر دفاع معنوی بسازند. سالهاست که جنگ خاتمه یافته، اما تا زمانی که قطره خونی از زخمی میچکد، جنگ ادامه دارد. گاهی با ابزار نفوذ و گاهی با ابزار نرم و فرهنگی. جنگ ادامه دارد و ما ایستادهایم.
عملیات شناسایی
ابوالحسنی در ادامه به یکی دیگر از اقدامات افراد نفوذی اشاره میکند که بزرگترین خطرها را برای اسرا داشت و آن هم شناسایی رهبران و مدیران اسرای ایرانی در اسارت و اردوگاها بود: «یکی دیگر از کارهای افراد نفوذی شناسایی کسانی بود که رهبری اسرا را برعهده داشتند. روال معمولی به این شکل بود که اسرای تازهوارد از میان تونل سربازهای عراقی میگذشتند و بعد در اتاقها تقسیم میشدند.
با بسته شدن درها و رفتن نگهبانها، سراغ مجروحان میرفتیم و زخمهایشان را مرهم و به آنها خوشامد میگفتیم، اما در عین حال مراقب بودیم حرفی نزنیم که دردسرساز شود. زیرا نمیدانستیم چند نفوذی جدید همراه تازهواردها به اردوگاه آمدهاند.»
هرچند اقدامات نفوذیها برای اسرای ایرانی بسیار خطرناک و دارای پیامدهای تلخ و ناگوار بود، اما اسرای ایرانی نیز با فعالیتشان کوشش داشتند ضمن خنثی کردن اقدامات آنها نفوذیها را مورد شناسایی قرار دهند که البته این کار از عهده هرکسی برنمیآمد.
ابوالحسنی در این ارتباط میگوید: «کارشناسی نفوذیها با دقت خاصی انجام میگرفت. بعضی بچهها که در جبهه جزو نیروهای اطلاعاتی بودند بهتر از پس شناسایی برمیآمدند. ارشد آسایشگاه همان روزهای اول به افراد جدید میگفت که نباید هیچوقت بدون هماهنگی با عراقیها صحبت کنند. هر ارتباطی تنها از طریق ارشد صورت میگیرد تا باعث سوءظن یا تهمت نشود. این خود روشی بود برای شناسایی نفوذیها که سعی میکردند پنهانی اخبار داخل آسایشگاه را به عراقیها برسانند و زمانی که دستشان رو میشد دلیلی برای توجیه نداشتند. البته جاسوسهای عراقی تنها کسانی نبودند که باعث لو رفتن کارهای مخفیانه ما میشدند بلکه فرمانده اردوگاه و نگهبانها روی اسرایی که ایمان و روحیه مقاومت ضعیفتری داشتند، دست میگذاشتند و متاسفانه گاهی موفق میشدند آنها را به سمت خودشان بکشند. شناسایی این افراد خیلی مشکلتر از پیداکردن نفوذیها در میان اسرای تازه وارد بود.»
منبع: روزنامه جام جم