زنده یاد حبیبا... صادقی پیش از انقلاب نیز فعالیتهای هنری متعددی با محوریت مضامین دینی انجام دادهبود و طبیعتا با جدی شدن جریان انقلاب اسلامی، فعالیتهای ایشان نیز بیشتر شد. این هنرمند فقید در دوران دانشجویی خود اقدامات مهمی انجام داد، آثار فاخری به نامش ثبت شد و راهش را کاملا در این مسیر انتخاب کرد و رفته رفته شناخت خود را نسبت به آنچه در جستوجویش بود بالاتر برد.
پس از انقلاب و به ویژه در دوران هشتساله دفاعمقدس با جمعی از دوستانش در مراکز مختلف از جمله حوزه هنری آثاری بسیار فاخر خلق کرد که ناشی از شناخت وی نسبت به حوزه معرفتی بود و هر زمان که اراده میکرد اثری تولید کند بلافاصله به خلق آن اقدام میکرد و آثار بسیار ارزشمندی را در این عرصه به منصه ظهور درمیآورد.
پس از آن نیز همیشه در مراکزی که میتوانست محل توسعه فعالیتهای هنری باشد، حضور مییافت و در طراحی و سازماندهی آنها نیز دخیل و موثر بود. زندهیاد صادقی در فرهنگستان هنر، موزه هنرهای معاصر، حوزه هنری، فضای دانشگاهی و در جمع هنرمندان و تشکلهای مردمی حضوری موثر و مغتنم داشت.
نمونه آن راهاندازی و ساماندهی جشنواره هنر مقاومت بود که با مدیریت خود شرایطی را فراهم کرد تا آثار بسیاری تولید شود و مسیر را برای هنرمندان هموار کرد؛ همیشه در اجرای هرکاری نهایت همدلی را داشت تا اقدامات خوبی انجام شود و اتفاقا آثار بسیار ارزشمند و ماندگاری در همین عرصه و در این مراکز تولید شده که خوشبختانه امروز در گنجینهها وجود دارد.
زندهیاد صادقی هرجایی که احساس میکرد باید حضور داشتهباشد، آنقدر غنی و عمیق بود که به سرعت دست به قلم میبرد و کارش را شروع میکرد.
اگر به آثار این هنرمند فقید در چهار دهه گذشته نگاه کنید، متوجه میشوید هنرش چه رشد و عمقی داشتهاست. یکی دیگر از ویژگیهای مرحوم صادقی این بود که نه تنها در امور هنری بلکه حتی در مسائل سیاسی نیز نگاهی جدی داشت و مروری بر آثار این هنرمند نشان میدهد که همیشه یک نقطه اتصالی بین عقبه ذهنی او و شرایط اجتماعی وجود داشته است.
آثاری که او تولید میکرد، از عمق بسیار بالایی برخوردار بود و کاملا با شناخت خلق میشد. شناخت نور در آثار مرحوم صادقی بسیار شاخص و ویژه است، اینکه چنین روحی بتواند نور را تا این حد بالذات بیان روایی کند بسیار جالب توجه بود؛ در واقع یکی از شاخصههای کاری ایشان نور است و در هر اثرش این نور را میبینید که اتصال به خلقت دارد و این بسیار ارزشمند و فراتر از مباحثی است که صرفا عناصر بصری در تولید آثار دخیل هستند.
فقدان هنرمندانی همچون حبیبا... صادقی جبرانناپذیر است. هنرمندی همچون او خودشناسی و خداشناسی ویژهای داشت و با مطالعه و تفکر بسیار به این نقطه رسیدهبود؛ در حالی که رسیدن به این نقطه اصلا کار سادهای نیست و وجود خود آن شخص باید چنین قابلیتی داشته باشد.
به موازات این اتفاق روایت این ارزشها مسأله مهمی است که باید جدی گرفته شود. این از ضعف ماست که این ارزشها را بیان نکرده و حبیب صادقیها را مستند نکردهایم.
ما حتی کتابی که حبیبا... صادقی را بیان کند نداریم؛ اینها الگوهای بسیار بزرگی هستند که میتوانند برای جوانان ما کارآمد و قابل بهرهبرداری باشند تا مسیری را که این هنرمندان طی کردند، مرور و مطالعه کنند و با آگاهی در این راه قدم بگذارند، اما متاسفانه این روشنگری رخ نداده است.
این هنرمندان کتابهای بزرگ و قطوری هستند که نانوشتهاند و باید همت و پشتیبانی جدی وجود داشتهباشد تا آنها را ثبت کنیم.
حتی من در زمان حیات ایشان هم بارها عنوان کردم حیف است انسانهای بزرگی همچون حبیبا... صادقی و دیگر هنرمندان را مکتوب و ماندگار نکنیم.
این وظیفه کسانی است که در این حوزهها مسئول هستند، اما بدون پشتیبانی این اتفاق یا خیلی دیر میافتد یا اصلا رخ نمیدهد. ما معمولا از این جنس کارها نداریم و این ضعف بزرگی در حوزه هنری و فرهنگی ماست و اقدام نکردن ما باعث میشود این بزرگان فراموش شوند.
هرچند این هنرمندان با آثار و روح بزرگشان ماندگارند، اما ما هم به وظیفه خود در قبال اینها عمل نکردیم و کوتاهیهای بسیاری داریم که باید جبران شود، هم حبیبا... صادقی و هم کسانی که هنوز در کنار ما هستند و وقتی میروند تازه یادمان میآید چه بزرگانی را از دست دادهایم، غافل از اینکه چه ناگفتههایی در سینه این هنرمندان باقی مانده که میتوانست بیان شود و سرمشقی باشد تا راهکار نشانمان دهد و حوزه تفکری ما را غنی کند.