به گزارش
جام جم آنلاین، الکساندر رهبری که متولد ۱۳۲۷ است، در هنرستان ملی موسیقی و بعد در آکادمی موسیقی وین تحصیل کرد و خیلی زود توانست به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر مشغول به کار شود. او کمی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حوالی سال ۱۹۷۷ در حالی که بسیار جوان بود، در مسابقات جهانی بهترین رهبران جوان ارکستر شرکت کرد و موفق شد نشان طلای این مسابقه را کسب کند.
علی رهبری میگوید در حالی در این مسابقه رتبه برتر را از آن خودش کرده که از خاورمیانه فقط دو نفر در این مسابقات حضور داشتند، یکی خودش از ایران و دیگری یک رهبر ارکستر از رژیمصهیونیستی. مابقی شرکتکنندگان که تعدادشان به بیشتر از ۳۰نفر میرسید از کشورهای دیگر و بیشتر اروپایی بودند.
وقتی رهبری در این مسابقه شرکت کرد، در ایران حضور داشت. برای مدیریت هنرستان عالی موسیقی دعوت شده بود و چند سالی از حضورش در ایران میگذشت. بر اساس اظهارات رهبری، حضورش در این مسابقات نه تصمیم خودش بوده و نه حتی اقدامی از سوی وزارت فرهنگ و هنر در آن زمان، بلکه پیشنهادی بود از سوی دکتر سعدی حسنی، موسیقیشناس و منتقد و پژوهشگر موسیقی.
حمایت از ارکستر ملی و نوازندگان
علی رهبری، سه سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران رفت. به گفته خودش با دعوا و انتقاد از شیوه عملکرد وزارت فرهنگ و هنر در قبال هنرمندان و آینده هنرمندان جوان، کشور را ترک کرد. سالهای بعد از پیروزی انقلاب، به طور طبیعی تحت تاثیر انقلاب اسلامی و بعد از آن تحمیل جنگ هشت ساله به ایران سبب شد، کسی یادی از علی رهبری نکند تا اوایل دهه ۸۰ که به پیشنهاد فریدون ناصری به ایران دعوت شد تا رهبری ارکستر سمفونیک را بپذیرد. او اتفاقات مهمی در ارکستر سمفونیک تهران رقم زد، از جمله جوانگرایی، دعوت از چند هنرمند سولیست از جمله هادی قضات، شهلا میلانی و گیتی خسروی و سختگیری در تمرینها و اجراها که به یک اجرای قابل اعتنا از سمفونی شماره۹ و شماره ۲بهتوون در تالار وحدت ختم شد. اما بعد از حدود یک هفته که از اجرای ارکستر سمفونیک به رهبری او میگذشت، روی صحنه، ضمن انتقاد به عملکرد مدیران وقت در حمایت از هنرمندان و بهخصوص پرداخت دستمزدها، خداحافظی کرد و بعد از ایران رفت.
علی رهبری یک بار دیگر اسفند سال ۱۳۹۳ به ایران دعوت شد و با حکم علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر ارشاد مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران را بهعهده گرفت، اما یک سال بعد در اسفند ۱۳۹۴ استعفا کرد و باز هم مسأله اصلیاش حمایت از نوازندگان بود.
اواخر دهه ۸۰ ارکستر سمفونیک تهران تعطیل شده بود و یکی از انتقادهای جدی رهبری، نوع برخورد غیرمسئولانه با نوازندگان ارکسترها بود. رهبری تعطیلی ارکستر سمفونیک را به تعطیلی یک کارخانه تشبیه کرد که اگر تعطیل کنند و به کارگرانش حقوق بدهند اشتباه است و اگر هم ندهند باز هم اشتباه است.
علی رهبری همواره از نوازندگان و آهنگسازان ایرانی دفاع و بارها تاکید کرده آنها کارشان را خوب بلد هستند و میشود با همکاری نوازندگان ایرانی یک ارکستر سمفونیک قابل دفاع داشت. او حتی مدیران عالیرتبه فرهنگی را هم در ارتباط با ارکستر سمفونیک و مشکلاتش مقصر ندانسته، اما همواره به شیوه و عملکرد شورای فنی موسیقی و مشاوران دولتمردان و مدیران موسیقی در کشورمان انتقاد کرده و بارها نامههای سرگشاده بسیاری به وزیر و رئیسجمهور نوشته است.
نوای مادرم ایران
علی رهبری، هر جا و در هر فرصتی که برایش مقدور بوده، به ایران و هنرمندان ایرانی توجه کرده است. ساخت آلبوم «مادرم ایران» نمونهای از علاقه او به سرزمین مادری است. درضمن چند دهه پیش او قطعاتی از هنرمندان مطرح موسیقی ایرانی را در نورنبرگ آلمان به صورت استودیویی ضبط کرد و در دسترس علاقهمندان قرار داد.
یکی از متاخرترین فعالیتهای او به یاد ایران اجرای هشت قطعه از مادرم ایران در آنتالیاست. محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی به دعوت از علی رهبری، آهنگساز و رهبر ثابت ارکستر دولتی آنتالیا، هشت قطعه از این آلبوم را خواند و البته شرکت ناکسوس، موسسه انتشاراتی موسیقی آلمانی، اولین آلبوم مادرم ایران اثر علی رهبری را در بازار جهانی عرضه کرد.
این آلبوم با قطعه نوحهخوان (داستان روز عاشورا) شروع میشود که علی رهبری آن را به حسین علیزاده تقدیم کرده است. این اثر را علی رهبری در ۲۳سالگی نوشته است. ابتدا این اثر برای ویولن و ارکستر نوشته شده بود که اخیرا با تغییراتی در پراگ توسط ارکستر سمفونیک متروپولیتن جمهوری در حالی ضبط شده که سولیست این قطعه، پائولا رهبری، همسر این آهنگساز بینالمللی بوده است. طی همکاری چندین ساله علی رهبری با موسسه ناکسوس، این اولین آلبومی است که علی رهبری در آن اثری از خودش را برای این موسسه رهبری میکند.
نکته قابل توجه این است که منتقدان موسیقی کلاسیک بر این عقیده هستند که علی رهبری سبک ویژهای در آهنگسازی دارد و حتی یکی از منتقدان مشهور موسیقی به نام دیوید دنتون ابراز تاسف کرده بود که علی رهبری بیشتر وقتش را صرف رهبری ارکستر میکند و فرصت برای آهنگسازی را از دست میدهند.
رهبری در مشهورترین اپرای جهان
علی رهبری برای رهبری در مشهورترین اپرای جهان آماده میشود. او که بیش از ۱۲۰ارکستر در سراسر جهان از جمله ارکستر فیلارمونیک برلین، ارکستر ملی فرانسه، ارکستر فیلارمونیک لندن، ارکستر رادیو و تلویزیون بلژیک (مدیر هنری) و ارکستر فیلارمونیک زاگرب (مدیر هنری) را رهبری کرده و حدود ۲۰۰ اثر موسیقی کلاسیک جهانی را ضبط کرده و با مهمترین ارکسترها و اپراهای دنیا همکاری کرده، به عنوان رهبر دائمی مهمان اپرای مارینسکی، مشهورترین اپرای جهان انتخاب شده است. والری گرگیف، مدیرکل هنری مجموعه مارینسکی در سنت پترزبورگ، علی رهبری را به عنوان رهبر دائمی مهمان اپرای مارینسکی، مشهورترین اپرای جهان اعلام کرده است. حاصل این همکاری اجرای ۱۰کنسرت یا اپرا در طول هر فصل هنری خواهد بود. این دعوت پس از اجرای بسیار موفقیتآمیز علی رهبری در سنت پترزبورگ و به فاصله چند رو بعد از آن انجام شده که نشان میدهد مسئولان ارکستر تا چه اندازه تحت تاثیر اجرای رهبری قرار گرفتند. علی رهبری حالا روی پودیوم ارکستری میایستد که زمانی بزرگترین رهبران و آهنگسازان جهان میایستادند.
نشان شوالیه را رها کن
علی رهبری، نامههای بسیاری نوشته؛ نامههای سرگشاده به مقامات و گاهی به هنرمندان، اما نامهاش به حسین علیزاده یک اتفاق مهم را در پی داشته است. پاییز سال ۱۳۹۵ خبر اهدای نشان شوالیه به حسین علیزاده، موسیقیدان برجسته ایرانی منتشر شد. علی رهبری از اتریش به این آهنگساز نامه نوشت و از او خواست درباره نشان شوالیه که قرار است به او اهدا شود بیشتر فکر کند. در بخشی از نامه رهبری آمده است: «به عقیده من این نشانها واقعا مهم هستند و از بابت اهدای آنها به ایرانیها، خداوند منان را سپاسگزاریم و خیلیها هم منتظرش هستند، اما افرادی کاملا استثنایی هستند که تجلی نامشان چنان جلوه و شکوهی دارد که لقب استاد که در ایران و ایتالیا فراوان است و همچنین لقب شوالیه که فوتبالیست زینالدین زیدان یا هنرپیشه خانم مرلین دیتریش یا خانم سلین دیون یا خواننده خولیو ایگله سیاس و آقای تئودوراکیس و صدها نفر دیگر نیز که به آنها هدیه شده، نمیتواند به درخشش نامشان کمکی کند. برای اینجانب کاملا غیرمنطقی و باور نکردنی است که خوانندهای را در ایران شوالیه آواز ایران نام میبرند کما اینکه خود این تیتر در تناقض و کاملا ناخوانا با اصالت موسیقی ایرانی است. در هر صورت نمیتوانم مجسم کنم حسین علیزاده که میلیونها ایرانی خالص با جان و دل و درک هنرش به نامش احترام میگذارند با دریافت این نشان که از طرف افرادی تقدیم میشود که قطعا هنر ایشان را نمیشناسند، با نام «شوالیه تار ایران» یاد کنند. این یک توصیه و فقط برای احترام شخص اینجانب به بزرگی نام جناب آقای حسین علیزاده است و اگر ایشان این لقب را هم دریافت کنند خدمتشان صمیمانه تبریک میگویم.»
لابد میدانید حسین علیزاده، نشان شوالیه از دولت و سفارت فرانسه را رد کرد و شوالیه بازی سفارت فرانسه با این اقدام او فروکش کرد.
منبع: روزنامه جام جم