قالیباف در اظهارات اولیه خود پس از ورود تأکید کرد: «هماهنگیهایی میان دو طرف در دیدارهای بخش دولتی صورتگرفته که عمدتا بر همکاریهای تجاری، سیاسی و امنیتی متمرکز است. امروز برای ما که همسایه و با تحولات مهم منطقهای روبهرو هستیم، این سطح هماهنگی از اهمیت بالایی برخوردار است.» این سخنان که بلافاصله پس از فرود هواپیما ایراد شد، نه تنها خلاصهای از دستور کار سفر بود، بلکه پیشنمایشی از تحلیلهای عمیقتر در مورد جایگاه استراتژیک پاکستان در سیاست خارجی ایران ارائه داد.
راهبرد همسایگی و فعالسازی دیپلماسی پارلمانی
این سفر را باید در چارچوب راهبرد کلان ایران برای تقویت روابط با همسایگان تحلیل کرد؛ راهبردی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اخیر بارها بر آن تأکید کردهاند. این سیاست که از اوایل دهه ۱۳۹۰ شمسی شدت گرفته، نتیجهاش فعالسازی دیپلماسی منطقهای در حوزههای غرب آسیا، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی جنوب آسیا بوده است. سفر قالیباف، به عنوان رئیس قوه مقننه مکمل دیپلماسی اجرایی دولت است و نقش پارلمانها را در تثبیت توافقات دولتی برجسته میکند. پاکستان، در این میان، نه صرفا یک همسایه جغرافیایی بلکه یک شریک استراتژیک کلیدی است.
دلایل این جایگاه عبارتند از:
مرز مشترک ۹۰۰ کیلومتری: این مرز که عمدتا در منطقه بلوچستان قرار دارد، یکی از طولانیترین مرزهای ایران است و پتانسیل بالایی برای تجارت، ترانزیت و چالشهای امنیتی دارد.
ارتباط تاریخی، فرهنگی و مذهبی: پیوندهای عمیق زبانی (اردو و فارسی)، مذهبی (اکثریت مسلمان در پاکستان و ایران) و تاریخی (از دوران امپراتوریهای مشترک تا مهاجرتهای قرن بیستم) زمینهای طبیعی برای همکاری فراهم میکند.
پیوند ژئوپلیتیک در حوزه اقیانوس هند: پاکستان با دسترسی به دریای عرب، دروازهای به اقیانوس هند است و ایران از طریق بندر چابهار میتواند این پیوند را تقویت کند.
جایگاه ویژه پاکستان در جهان اسلام: پاکستان به عنوان یک قدرت نظامی و هستهای مسلمان و عضو سازمان همکاری اسلامی (OIC) میتواند در معادلات فرامنطقهای نقش میانجی یا متحد ایفا کند.
این عوامل، روابط تهران-اسلامآباد را به سطحی بالاتر از روابط دوجانبه معمولی ارتقا میدهند. سفر قالیباف بخشی از حرکت تکمیلی دیپلماسی دولت و مجلس است، به ویژه پس از تحولات کلیدی مانند:
تشدید رقابت ژئوپلیتیک چین-آمریکا در جنوب آسیا: پاکستان به عنوان متحد نزدیک چین در پروژه کمربند و جاده (CPEC) و ایران به عنوان شریک استراتژیک پکن، میتوانند محور مشترکی تشکیل دهند.
بازآرایی امنیتی پس از خروج آمریکا از افغانستان (۲۰۲۱): مسائل جدید منطقه نیاز به همکاری و همافزایی بیشتر همسایگان دارد.
نقشآفرینی ایران در محور مقاومت: نزدیکی به پاکستان میتواند جبهه شرقی این محور را تقویت کند، به ویژه در برابر نفوذ اسرائیل.
سه پیام کلیدی سفر
این سفر حامل پیامهای چندلایهای برای تهران، اسلامآباد و بازیگران خارجی است. تحلیل این پیامها نشاندهنده گذار از مدیریت بحران به طراحی آینده است.
۱) انتقال روابط از سطح تاکتیکی به راهبردی:در دهه گذشته، روابط ایران و پاکستان عمدتا مقطعی و مدیریتی مانند تمرکز بر حل اختلافات مرزی، تبادل زندانیان یا مدیریت بحرانهای افغانستان بود. فشار تحریمهای آمریکا و تنشهای داخلی پاکستان (مانند کودتاهای نظامی مکرر) این روابط را محدود کرده بود. اما تحولات اخیر از جمله جنگ اوکراین که زنجیره تأمین انرژی را مختل کرد و رقابت هند با چین، دو کشور را به سمت همکاری پایدار سوق میدهد.
در همین ارتباط سفر قالیباف، با تمرکز پارلمانی، میتواند توافقات دولتی را به قوانینی الزامآور تبدیل و پایداری ایجاد کند.
۲) ایجاد معماری مشترک امنیت مرزی:مرز مشترک، منبع تهدیدات و البته فرصتهای مشترک است. وجود گروههای مسلح فرامرزی مانند جیشالعدل، تحریک طالبان پاکستان (TTP) و قاچاق سازمانیافته سوخت، ارز و مواد مخدر که سالانه میلیاردها دلار خسارت وارد و اقتصاد محلی را تضعیف میکند، نباید به تضعیف روابط همسایگی منجر شود بلکه دو طرف باید این تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
با این حال باید توجه داشت که همکاری نیازمند هماهنگی ساختاری است: تبادل اطلاعات امنیتی، گشتهای مشترک مرزی و سرمایهگذاری در زیرساختهای نظارتی (مانند دوربینهای هوشمند و فنسهای الکترونیکی) از جمله این موارد است که پشتیبانی پارلمانها را ضروری میکند، زیرا بودجههای امنیتی نیاز به تصویب قانونی دارد. کارشناسان در این خصوص تهدید میکنند «بهرهگیری مشترک از فرصتها میتواند همکاری اقتصادی دو کشور را از سطح مبادلات مرزی به همکاری منطقهای ارتقا دهد.»
۳) مسأله انرژی: پاکستان با بحران انرژی مزمن روبهرو است (کمبود روزانه ۶۰۰۰ مگاوات برق) و ایران دارای دومین ذخایر گاز جهان. پروژه خط لوله گاز ایران-پاکستان (IP) که در سال ۲۰۱۳ متوقف شد، میتواند ۷۵۰ میلیون فوت مکعب گاز روزانه تأمین کند.
فشارهای آمریکا (تحریمهای CAATSA) مانع اصلی بود، اما سفر قالیباف میتواند موانع حقوقی را با تضمینهای پارلمانی کاهش دهد و چین را به عنوان سرمایهگذار ثالث وارد کند چرا که پکن علاقهمند به اتصال CPEC به چابهار است.
این اقدام قادر است نقشه انرژی جنوب آسیا را تغییر دهد و پاکستان را از وابستگی به قطر و آمریکا رها کند.
مقابله با تهدیدات مشترک و دیپلماسی امنیتی
تهران و اسلامآباد در برابر تهدیدات یکسان قرار دارند. به عنوان نمونه تروریسم تکفیری داعش خراسان و القاعده میتواند بستر همکاری باشد.
نفوذ اطلاعاتی غرب و اسرائیل: از طریق پایگاههای آمریکایی در منطقه از طریق جنگ ترکیبی رسانهای برای تحریک اختلافات سنی-شیعه نیاز به همکاری گسترده دارد.
کارشناسان در خصوص مواضع مشترک دو کشور برای همکاری میگویند : «پاکستان در تحولات اخیر منطقه، مواضع نزدیک و مثبتی نسبت به ایران داشته و امروز تقویت روابط دو کشور میتواند ظرفیت مشترک امنیتی و فرهنگی دو ملت را ارتقا دهد.» دیپلماسی پارلمانی اینجا به دیپلماسی امنیتی تبدیل میشود.
موازنهسازی در برابر متحدان آمریکا
این سفر پیامی روشن به واشنگتن دارد که ایران و پاکستان قادر به تشکیل ستونهای توازن در غرب و جنوب آسیا هستند.
به همین دلیل میتوان این سفر را نقطه عطفی در هندسه قدرت منطقهای دانست. دیپلماسی پارلمانی، نقش راهبردی دارد و بخشی از تغییر هندسه قدرت منطقهای ایران است.
اگر به دستاوردهای مشخص منجر شود، میتواند به روابط از مدیریت مرز به طراحی الگوی
منطقهای ارتقا یابد، پیوندهای اقتصادی به کریدور راهبردی تبدیل شود و تهران و اسلامآباد نقش مشترکی در نظم جدید آسیایی ایفا خواهند کرد.
این سفر نه پایان، بلکه آغاز فصلی نو در معادلات جنوب و غرب آسیاست، جایی که همسایگی به قدرت مشترک تبدیل میشود.