سطح پژوهشها و کوششها، کتابها و برنامههای تلویزیونی و ویدئویی (فضای مجازی) ایشان از یک سو چهره علمی ممتازی از استاد جاانداخته و از دیگر سو ، آثارشان در روشنگری مخاطبان و روشنشدن ضلع و زاویههای تاریک و کمتربررسی شده تاریخ اسلام و اهلبیت(ع) تاثیری آشکار داشته است. کم نیست ناگفتهها و تحریفات و کژگراییها که با پژوهشهای ایشان روشن و اصلاح شده بهویژه که صداقت علمی همراه با خوشنامی و فضیلت خانوادگی در اعتماد مخاطبان و توجه و رویکردشان به آثار و گفتار این پژوهشگر تاریخ اسلام مؤثر بوده است.
در کنار فعالیتهای روشنگرانه در فضای مجازی و تولید ویدئوهای چنددقیقهای درباره تاریخ اسلام و شخصیتهای تمدنساز مانند اهلبیت، کتابهای طواف عشق که بازنگاری لهوف صدوق درباره عاشوراست یا کتاب کوفه و نقش آن در قرنهای نخست اسلام یا کتاب شیعه انگلیسی، معادلهای برای مهار تمدنی شیعه یا کتاب عبرتهای شیعه و عبرتهای تاریخ شیعه یا...در تنقیح و تصحیح ذهن مردمان و مخاطبان در خصوص اسلام و شیعه و ایرانیان نقش بسزایی داشته بهویژه که ادبیات ، نوشتار و گفتارشان مخاطبپسند و گیرا و عالمانه است. با این متخصص تاریخ اسلام در فضایی بینا رشتهای به گفتوگو پرداختهایم.
فضای مجازی برخلاف اسمش واقعیتر از واقعی به نظرمیرسد بهگونهای که (با وام گرفتن سخن آن فیلسوف جنجالی پسامدرن) به فرا واقعیت تبدیل شده اما به استثنای برخی خدمات و پایگاههای تخصصی، انگاری آسیب و زیانش بیش از فوایدش است. شگفتا فضای فارسیاش بهشدت با هجوم شبههها و شبههافکنیها آمیخته و آلوده شده و این «ابرهای تاریک شبههافکنی در حوزه تاریخ اسلام و اهل بیت پیامبر (ص)» انرژی و ذهن مخاطبان را هرز میبرد بهویژه که هدفی جز گمراهکردنشان درمیان نیست. مخاطب پرسشگر در امور دینی و تاریخ اسلام با هیچ مرجع مشخص ، شناخته و معتبری روبهرو نمیشود. پایگاههای پاسخ به سؤالات شرعی هم که در حد مسائل فقهی است، نه فراتر بهخصوص برای کسی که فریب شبههافکنان را خورده و وارد بازیشان شده باشد فضای مجازی فارسی جز (مواردی استثنا) فقط به سرگردانیاش میافزاید.
فضای مجازی با اینکه میتواند عرصههای مختلف و گوناگون علمی ،فرهنگی و... مفید باشد در عین حال مدیریت اصلی آن در دست دشمنان دین و استقلال ماست و طبیعتا از این فضا برای ضربه زدن به ما و اعتقادات ما بهره میبرند.
یک ایرانی و مسلمان حق دارد در مسائل اعتقادی ، سیاسی و... پرسش کند و پاسخ بایسته بگیرد یا چنانچه با شبههای روبهرو شده، حق دارد و باید مرکزی باشد که پاسخ بگیرد.
اما باید دقت کرد شبهه افکنی از طرف دشمن است. هدفش کشف یک مجهول یا مسأله تاریخی نیست بلکه میخواهد ذهن مخاطبش را آشوب کند و اعتقاداتش را هدف قرار بدهد لذا چنانچه بتوانیم در فضای مجازی برای مخاطبان ایرانی این مهم را جابیندازیم که این شبههافکنیها نه در راستای علم و پژوهش بلکه برای تخریب باورها وهویت دینی و ملی شماست، پس شبهاتی را که برای شما ایجادمیکنند، پیگیری نکنید.
شبهه البته ایجاد کنجکاوی نمیکند بلکه مخاطبش را به وسواسی مبتلا میسازد که مثل خوره باورهایش را به فنامیدهد، از بازیخوردگان این میدان هم مثالی بزنید؟
حساس شدن و بهادادن به شبهات حتی با وجود دریافت پاسخ مناسب به این معناست که شما دارید در زمین دشمنتان بازی میکنید و متاسفانه در این زمینه موفق هم شدهاند.
نمونهاش یکی از استادان دانشگاه که در فضای علم و پژوهش فعال است مطرح کرد که در فضای مجازی ادعا شده بهمن جازویه سردار ایرانی، قاتل امام علی( ع) است نه ابن ملجم.متعجب شدم که یک اهل علم چرا به این نظریه پوچ و بیارزش توجه کرده.
به عبارتی مخاطبان خواهناخواه تحت تأثیر این فضاسازیهای شبههافکنانه قرار میگیرند و برایشان مسأله ایجاد میشود. هرچند باید بین داشتن پرسش که حق طبیعی یک فرد است و شبهههایی که دشمن در فضای مجازی به شکلی ماهرانه ایجاد میکند تمایز قائل شد.
شگردهای شبههافکنی برخلاف شیوههای طرح مسأله علمی، ابتدایی و غیرمنطقی و سطحی است. اشاره به این شگردها میتواند روشنگر مخاطبان باشد.
مثلا دشمن با استناد به کتاب «حماسهحسینی» شهید مطهری، وجود حضرت رقیه و جریان اربعین را انکارمیکند! به عبارتی بدون اشاره به فرازهای پیش و پس سخن ایشان، فقط چنین جملهای را از دل متن بیرون کشیده، توضیحاتش را حذف نموده، سپس با بزرگنمایی آن جمله به تشویش اذهان میپردازد.
اربعینی که با سفر جابر انصاری و از سال بعد با زیارت خاندان پیامبر و با تایید ائمه آغاز گردید و سالانه دهها میلیون در این حرکت مهم شرکت میکنند و پاسخ هم میگیرند اما دشمن اینچنین ایجاد شبهه میکند که امام راحل فرمودند آثار مطهری بدون استثنا خوبند. از طرفی هم ایشان در حماسه حسینی، اربعین را زیر سؤال برده، یعنی اظهار داشته که چنین حرکتی وجود نداشته (بدون اشاره به فرازهای بعدی) سپس شبههافکن نتیجه میگیرد که این جریان بیحاصل است! یعنی ظاهرا بدون هیچ هتاکی و توهینی با فضاسازی اینچنینی به شبههافکنی میپردازد.
به استثناهایی برای پاسخیابی در فضای مجازی اشاره کردم مثل کانال شما که به شبهههای تاریخی پاسخ میگوید اما یک دست، چندان طنینی ندارد. مثلا در متون روایی مثلا بحار مجلسی، کم دستانداز و ابهام نمیبینیم. ولی مخاطبی که برایش پرسش پیش میآید به دلیل کمی مرجعهای پاسخگویی با صرف زمان زیاد هم به پاسخ نمیرسد.
زحماتی کشیده شده مثلا دارالحدیث در قم از سوی حوزه ایجاد شده برای پاسخگویی عالمانه و صریح و سریع به پرسشهای حدیثی مردم که اگر مثلا با حدیثی برخورد کردند و شک داشتند آیا پذیرفتنی هست یا نه، تلفنی، اینترنتی و ... خیلی راحت به پاسخ میرسند.
درباره متنها و مسائل تاریخی در سایت تبیان هم کارهایی شده اما کافی نیست یا همانطور که اشاره کردید به کانال ما که با وجود کارها و فراوانی پرسشها وسع بنده محدود است. به قول شما یک دست هم صدا ندارد.
میطلبد مرکزی مانند دارالحدیث درباره پاسخگویی به پرسشهای تاریخی ایجاد شود تا هیچکسی درباره ابهامات تاریخ اسلام درمانده نشود که پرسشی دارد و مرجعی نمییابد. دشمن هم که مرتب در حال بمباران ذهن مخاطبان است.
بیشتر پرسشهای مردم نه برآیند کنکاش و پژوهش پرسشگران بلکه برآمده از شبهههایی است که دشمن ایجاد کرده. از این جهت احساس میشود باید زیرکانهتر و حساستر عمل کرد؟
اگر بتوانیم با راهکارهای بسیار مدبرانه به مردم بقبولانیم که در فضای مجازی به پرسشهای افراد ناشناس یا بعضا مشهور اما منحرف نباید بها دهند چون شبههافکنیها با هدف کسب علم نیست، برای روشنگری نیست، بلکه باورها و هویت شما را هدف گرفته، شما هم ناخواسته دنبالهرو دشمن هستید و گرفتار در دور تسلسلی که باطل هم هست.
برای بیمهکردن مخاطبان بایستی از پایه آنها را آموزش داد. نارسایی کم نیست، از سیستم آموزشی تا ... نهایت امر هم که کارمان فقط شده پاسخگویی به شبهات دشمن. یعنی پس از مرگ سهراب از نوشدارو سراغ میگیریم. به عبارتی، راحت بازی میخوریم. مثلا فوکویاما پس از دفاعمقدس تاکیدکرد این انقلاب را باید با رفاهزدگی ازبینببریم پس از آنکه رفاهزدگی از مسؤولان ردهبالا تا جامعه را مثل خوره بلعید، تازه نگران شدیم!
دشمنان با برنامهریزی منسجم در تلاشند اما چه مسؤولان چه خود ما جدی نیستیم و جدی نمیگیریم. البته در این قضیه برخی مسؤولان را مقصر میدانم ...
حضرت امام روی مبل سادهای مینشست اما پس از دفاعمقدس، رئیسجمهور روی کار آمد که در نمازجمعه صراحتا گفت ما باید مانور تجمل برگزار کنیم و این را به فرهنگ تبدیل کردند. وقتی خودشان چنین بودند وزیر ارشادشان غربزده! به غربیها چراغسبز نشان میدادند. دروازهها را روی لوازم تجملی غربی باز کردند؛ شما میخواهید جامعه به چنین سمتی نرود؟!
اتفاقا تعجب از این است که چطور ارزشهای الهی و مذهبی و انقلابی بازهم در میان قشرهایی از مردم باقیمانده و به آنها پایبندند. درست مانند اصل تشیع با آن هجمهها و شیعهکشیها، معجزه این است که چگونه شیعه باقی ماند.
با این روشهایی که دولتهای غربگرای ما داشتند با آن کوتاهیهای مجالس به خصوص مجلس سیاه ششم که جادهصافکن غرب بود یا اهمال و کوتاهیهای قوه قضاییه دربرابر این حرکتشکنیها. همین که چیزهایی الان از ارزشهای انقلابی باقی مانده جای تعجب است و معجزه انقلاب بهشمارمیرود.
به عبارتی مخاطبان خواهناخواه تحتتأثیر این فضاسازیهای شبههافکنانه قرار میگیرند و برایشان مسأله ایجاد میشود. هرچند باید بین داشتن پرسش که حق طبیعی یک فرد است و شبهههایی که دشمن در فضای مجازی به شکلی ماهرانه ایجاد میکند، تمایز قائل شد.
شگردهای شبههافکنی برخلاف شیوههای طرح مسأله علمی، ابتدایی، غیرمنطقی و سطحی است. اشاره به این شگردها میتواند روشنگر مخاطبان باشد.
مثلا دشمن با استناد به کتاب «حماسه حسینی» شهید مطهری، وجود حضرت رقیه و جریان اربعین را انکارمیکند! به عبارتی بدون اشاره به فرازهای پیش و پس سخن ایشان، فقط چنین جملهای را از دل متن بیرون کشیده، توضیحاتش را حذف نموده و سپس با بزرگنمایی آن جمله به تشویش اذهان میپردازد.
اربعینی که [با سفر جابر انصاری و از سال بعد با زیارت خاندان پیامبر و با تایید ائمه آغازگردید و سالانه دهها میلیون در این حرکت مهم شرکت میکنند و پاسخ هم میگیرند اما دشمن اینچنین ایجاد شبهه میکند که امام راحل فرمودند آثار مطهری بدون استثنا خوبند، از طرفی همایشان در حماسه حسینی، اربعین را زیر سؤال برده یعنی اظهارداشته که چنین حرکتی وجود نداشته (بدون اشاره به فرازهای بعدی) سپس شبههافکن نتیجه میگیرد که این جریان بیحاصل است! یعنی ظاهرا بدون هیچ هتاکی و توهینی با فضاسازی اینچنینی به شبههافکنی میپردازد.
به استثناهایی برای پاسخیابی در فضای مجازی اشاره کردم، مثل کانال شما که به شبهههای تاریخی پاسخ میگوید اما یک دست چندان طنینی ندارد، بویژه که در متون روایی مثلا بحار مجلسی، کم دستانداز و ابهام نمیبینیم. از مرجعهای موجود که مخاطب با کمترین زمان به پاسخ برسد؟
زحماتی کشیده شده، مثلا دارالحدیث در قم از سوی حوزه ایجادشده برای پاسخگویی عالمانه و صریح و سریع به پرسشهای حدیثی مردم که اگر مثلا با حدیثی برخوردکردند و شک داشتند، آیا پذیرفتنی هست یا نه، از این طریق تلفنی و اینترنتی و... خیلی راحت به پاسخ میرسند.
درباره متنها و مسائل تاریخی در سایت تبیان هم کارهایی شده اما کافی نیست یا همانطور که اشاره کردید به کانال ما که با وجود کارها و فراوانی پرسشها، وسع بنده محدود است و بهقول شما یک دست هم صدا ندارد.
میطلبد مرکزی مانند دارالحدیث درباره پاسخگویی به پرسشهای تاریخی ایجاد شود تا هیچ کسی درباره ابهامات تاریخ اسلام درمانده نشود که پرسشی دارد و مرجعی نمییابد، دشمن هم که مرتب در حال بمباران ذهن مخاطبان است.
بیشتر پرسشهای مردم نه برآیند کنکاش و پژوهش پرسشگران که برآمده از شبهههایی است که دشمن ایجاد کرده از این جهت، احساس میشود باید زیرکانهتر وحساستر عملکرد؟
اگر بتوانیم با راهکارهای بسیار مدبرانه به مردم بقبولانیم که در فضای مجازی به پرسشهای افراد ناشناس یا بعضا مشهور اما منحرف نباید بها دهند. چون شبههافکنیها با هدف کسب علم نیست، برای روشنگری نیست، بلکه باورها و هویت شما را هدف گرفته و شما هم ناخواسته دنبالهرو دشمن هستید و گرفتار در دور تسلسلی که باطل هم است.
برای بیمه کردن مخاطبان باید از پایه آنها را آموزش داد. نارسایی کم نیست از سیستم آموزشی تا... نهایت امر هم که کارمان فقط شده پاسخگویی به شبهات دشمن یعنی پس از مرگ سهراب از نوشدارو سراغ میگیریم. به عبارتی، راحت بازی میخوریم. مثلا فوکویاما پس از دفاع مقدس تاکیدکرد این انقلاب را باید با رفاهزدگی ازبین ببریم. پس از آنکه رفاهزدگی از مسوولان ردهبالا تا جامعه را مثل خوره بلعید، تازه نگران شدیم!
دشمنان با برنامهریزی منسجم در تلاشاند اما چه مسوولان چه خود ما جدی نیستیم و جدی نمیگیریم، البته در این قضیه برخی مسوولان را مقصر میدانم ...
حضرت امام روی مبل سادهای مینشست اما پس از دفاع مقدس، رئیسجمهور روی کار آمد که در نمازجمعه صراحتا گفت ما باید مانور تجمل برگزار کنیم و این را به فرهنگ تبدیل کردند. وقتی خودشان چنین بودند، وزیر ارشادشان غربزده! به غربیها چراغ سبز نشان میدادند و دروازهها را روی لوازم تجملی غربی باز کردند؛ شما میخواهید جامعه به چنین سمتی نرود!؟
اتفاقا تعجب از این است که چطور ارزشهای الهی و مذهبی و انقلابی بازهم در میان قشرهایی از مردم باقیمانده و به آنها پایبندند. درست مانند اصل تشیع با آن هجمهها و شیعهکشیها، معجزه این است که چگونه شیعه باقی ماند.
با این روشهایی که دولتهای غربگرای ما داشتند با آن کوتاهیهای مجالسف بهخصوص مجلس سیاه ششم که جاده صافکن غرب بود یا اهمال و کوتاهیهای قوه قضاییه در برابر این حرکتشکنیها همین که چیزهایی الان از ارزشهای انقلابی باقیمانده، جای تعجب است و معجزه انقلاب به شمار میرود.
شبهه و ویژگیهایش
مخاطبان گرامی! پیش از اینکه وارد گفتوگو شویم این مهم را برای بازشناخت «شبهه» مرور بفرمایید.
ما در دنیای «بازنمودهها»یی زندگی میکنیم که یکسره جای «واقعیت»ها را گرفتهاند و به گفته «بودریار» خودشان را جای اصل واقعیت جازدهاند. مثالی این سخن را روشن میکند. واگیری کرونا در آغاز چنان هوش از سرمان ربود و جامعه را ترساند که ترس از کرونا و آسیبهایش جای خود کرونای واقعی را گرفت و دیدیم چه بحرانهای بزرگی را رقم زد. «شبهه» نیز اینگونه است. مخاطبانش را با نقاب کنکاش و پرسشگری درگیر چالشی میکند که فرجامش آگاهی و دانشافزایی نیست؛ سردرگمی و تردید مخاطب را میافزاید و او را به گمراهه میکشاند.
فضای رسانههای سایبرنتیک بر زندگی مسلط و واقعیت ناگزیرمان شده. فضای مجازی در دوران ما دیگر نه تنها ابزار بهشمار نمیآید بلکه هویت بخش و شکل دهنده وجوه مهمی از هستی انسان (پسامدرن) است و چنان مهم شده که خود انسان در این فضا و رسانههای گروهی است که حضورش را احساس میکند بدون حضور در فضای مجازی، انگار از جهان معاصر حذف شده.
از آسیبهای مهم فضای مجازی برای مخاطبانی که آگاهی اولیه درباره تاریخ اسلام و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت (س) ندارند، افتادن به دامچاله شبههافکنان است.
اکنون در هجمه گسترده شبههافکنان و شبههسازیها هشدار رهبر معظم انقلاب را درباره شبیخون فرهنگی، ژرفتر درمییابیم. شبهه با بهرهگیری از فضای مجازی به بمباران ذهن مخاطبان جوان مسلمان ایرانی میپردازد تا به هدف شومش دستیابد که براندازی باورها و پایههای ایمانی اوست.
شبهه چنان فریبنده است که خودش را بهجای مسأله علمی قالب میکند بهگونهای که دیگر میان اصل (پرسش بنیادین و پژوهه علمی) با کپی (شبهه) به دشواری میتوان فرق گذاشت. جریان شبهه، ضد اطلاعات و آگاهی عمل میکند. حرکتش به سمت ناامیدی و تهیشدن از معنویت است. بنیاد شبهه نه بر دانشافزایی و روشنگری بلکه بر سرگردانی و حیرت است حتی به کژفهمی و خرافات دامن میزند.
شبهههای تاریخی (محور بحث ما) در ذهن مخاطبان، تردید و بدبینی به بزرگان اسلام ناب محمدی را جایگزین کنکاش راستین علمی و تولید محتوا و آفرینش معنا میکند.
کسانی که گول شبههافکنان را خوردهاند، دنبالهروی آنها میشوند و به دانستگی و بینش جدید نمیرسند و اندک دانستهها و داشتههای اعتقادی و تاریخی و ایمانیشان را متزلزل کرده و بر باد میدهند.
شبهه مانند بازی دوسرباخت است. مخاطب از هر جهتی به شبهه بپردازد بازنده است، حتی اگر قصدش مخالفت با این هجوم خزنده باشد، زیرا (به قول یکی از نظریهپردازان) بلافاصله به بخشی از آن تبدیل میشود.
در ادامه گفتوگو با دکتر رجبی دوانی، درباره مهمترین محورهایی که هدف شبههافکنان بوده، مثالهایی زدند. با توضیحات استاد به روشنگری درباره دونمونه از بافتههای شبههافکنان میپردازیم تا غبار شبهه را از چهرههای تابناک امیرالمؤمنین(ع) و امامان حسن(ع) و حسین(ع) و همچنین پیروان اسلام ناب محمدی شیعیان بزداییم. بهویژه که اسلام و خصوصا ایران اسلامی با این فرهنگ تمدنساز به گفته دکتر چون میتواند تمدنساز باشد آنها احساس خطر کرده و به ایجاد و گسترش شبهه میپردازند.
تشیع همان اسلام ناب محمدی است!
اینکه شیعه برساختهای ایرانی است، حرف بیجایی است. شهید مطهری در خدمات متقابل اسلام و ایرانیان بهخوبی به این موضوع پرداخته و علاقهمندان میتوانند به این کتاب مراجعه کنند.
تشیع در عصر رسالت پیامبرص شکل گرفت و ارکان اربعه تشیع، سلمان ،ابوذر ، مقداد و عمار بودند.
کوفه، اولین مرکز شیعه است البته ایرانیان کوفه را به دلیل سیاستهای عمربن خطاب به عنوان شهروندان درجه 2 و 3 درنظر میگرفت. به آنها موالی اطلاق میشد و در عرصههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نقشآفرین نبودند.
مداین به برکت حضور حضرت سلمان پایگاه شیعه شد و از آنجا که ایرانیان در عرصههای مهم نمیتوانستند همسنگ عربها حضور و تأثیر داشته باشند، نمیتوان گفت تشیع را ایرانیان شکل دادند.
اما اگر حمایت ایرانیها نبود اسلام به این تمدن و افتخارات نمیرسید. چه در اصحاب ائمه چه در دوران غیبت این ایرانیها بودند که اثرگذاری داشتند نه دیگر اقوام.
این البته حرف من نیست، ابنخلدون پدر علم جامعهشناسی میگوید خدماتی که قوم و نژاد فارس به اسلام کرده، هیچ نژاد و قومیتی نکرده است.
این را پیامبر(ص) و متن قرآن پیشگویی کرده بودند؛ «این دین را اگر نمیپذیرید خدا اقوام دیگری جایگزین شما میکند» و...
ایرانیها بیشترین خدمات را به اصل اسلام و تشیع کردهاند. در عصر بویه شیعه گسترش پیداکرد ولی دوران صفویه یعنی حدود هزارسال پس از ظهور اسلام در ایران به شیعه رسمیت دادهشد. به برکت همین تشیع است که ایران، هویت خودش را باز یافت و پایگاه شیعه شد.
اسلام ناب محمدی را با مثالی بازنشانی میفرمایید؟
اصل اسلام یک حقیقت است. این فرمایش پیامبر را همه فرقههای مسلمان قبول دارند؛ منتها هرفرقهای خودش را نمونه درست و راست سخن نبوی میشمارد. پیغمبر (ص) فرمودند: پس از من امتم به 73 فرقه تقسیم میشود اما فقط یک فرقهاش ناجیه است و رستگار میشود.
سیدمحمد تیجانی از اهل تسنن بود سپس وهابی و به شدت ضد شیعه شد اما بعد کتابی به نام «ثم اهتدیت» نوشت یعنی آنگاه هدایت شدم. به مذهب حقه تشیع روآورد و در کتابی به نام اهل سنت واقعی، مستدل اثبات میکند سنی واقعی و پیرو راستین پیامبر همین شیعه است.
البته نمیخواهیم به بحثهای اختلافی بپردازیم ولی بر مبنای منابع خودشان که پیش برویم نتیجه همین میشود.
شیعه در لغت یعنی پیرو، به عنوان اسم خاص برای پیروان پیامبر و اهل بیت زمان برده تا جا افتاده زیرا مدتها شیعه عثمانی و اموی و عباسی داشتیم. مثلا امام حسین (ع) در کربلا خطاب به لشکریان دشمن میفرماید یا شیعه آل ابیسفیان...
ولی شیعه علی در زمان خود پیغمبر(ص) نام گرفت؛ ایشان خطاب به امام علی (ع) میفرمودند یا علی انت و شیعتک هم الفائزون. انت و شیعتک هم المفلحون.
البته شیعه علوی تعریفی ویژه دارد عموما باید بگوییم محب خاندان پیامبریم، ولی کسانی با ادعای شیعهگری به اسم شیعه، تفرقهافکنی میکنند!
خلاف تاکیدات اهل بیت و منویات رهبر معظم که بجد معتقدیم نیابت عامه امام زمان را دارند و به نیابت از آن وجود مقدس حکومت میکند؛ عدهای برای تخریب ایشان و نقششان «هفته وحدت» را به نام «هفته برائت» مینامند. در راستای تفرقهافکنی، کارهایی میکنند که هرگز شیعیان اهل بیت (ع) چنین نیستند. واقعا این دشمنان اسلام، «شیعه انگلیسی» اند، همان کشوری که برنامهاش تفرقهافکنی و نابودی اسلام است.
از دیگر شبهات مهم، حضور «آل کسا» در فتح ایران است! شبههافکنان میگویند این امام حسین (ع) که برایش سینه میزنید و... در آن فتوحات و ویرانی کشورتان [غارات به قول فاتحان] حضور داشتند یا به حضرت سلمان جسارت میکنند که با خیانت به کشورش، باعث سقوطش شده و...
این شبههها مکرر در فضای مجازی طرح شده، از من بسیار میپرسند و حتی به تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذُری هم استناد میکنند.
اینها پاسخ دارد و مدارکش هست. حضرت علی (ع) به تبعیت از پیغمبر (ص) بشدت مخالف صدور اسلام به نام جهاد و با شمشیر بودند.مثلا امام علی در پاسخ به دعوت عمر که درباره فتوحات، ایران و... به ما مشورت بدهید، میفرمایند زمان پیغمبر با موعظه حسنه و تبلیغ، اسلام گسترش یافت نه با شمشیر و غارت در پوشش جهاد.
حضرت امیر چون این نوع گسترش اسلام را قبول نداشت، وقتی به خلافت رسید فتوحات را متوقف کرد که هزینه سنگینی هم برایشان داشت چون مردم به روش خلفای پیشین عادت کرده بودند [غارات البته رسم دوران پیش از پیغمبر بود] امام علی (ع) امتیازاتی مانند گرفتن زمین و تصرف و غارت داراییها و به بردگی گرفتن زنان و دختران دیگر ملتها را ملغی فرمود.
حتی فرمودهاند از دلایلی که اعراب با من مخالف شدند، این بود که دختران و زنان ایرانی را که در جنگها به بردگی گرفته بودند بازستادندم و به خانوادههاشان بازگرداندم.با این وصف آیا میشود به امام علی و فرزندان پیامبر (ص9 چنین انگی زد؟
درباره استناد به نقلهای طبری و بلاذُری؟
در متنهای تاریخی وقتی با نقل مجهول «قیل» (گفته شده) مواجه میشویم، از نظر فنی باید این روایات را کنارگذاشت به خصوص که آن نقلهای طبری هم که فعل معلوم دارد باید با فرمولهای علمی بررسی شود؛ زیرا طبری از نقلهای ضعیف، بسیار استفاده کردهاست.
بیشترین نقلها درباره فتوحات از «سیفبن عمر تمیمی» است که علامه عسکری اثبات کرده تمیمی، یک دروغگو و جعال بوده و نقلهایش در حدیث و تاریخ بیاعتبار است.
پس معنا ندارد فکرکنیم امام علی (ع) دو معصوم و یادگار پیغمبر را که باید ادامه دهنده نسل نبوی باشند، برای شرکت در چنان کار نادرستی بفرستد حتی در جنگ صفین که نبرد حق و باطل بود اجازه نداد این دو شرکت کنند.
دلیل دیگر اینکه با سند یقین داریم پیش از خلافت امام علی (ع) و انتقال مرکز خلافت از مدینه به کوفه، هیچکدام از اهل بیت پایشان به عراق نرسیده بود.
از طرفی، مبدأ فتوحات خلفا یا کوفه یا بصره بوده، در حکومت عثمان سعید بن عاص حاکم کوفه لشکری به گرگان فرستاد... با این مدارک مگرمیشود دو امام معصوم، تحت امر یک حاکم فاسق (از نشاندههای عثمان) به جنگ بروند! حاکمی که از شهر بیرونش کردند نیز این دو معصوم در آن زمان در مدینه بودند و سالها ماندهبود که به کوفه پا بگذارند.
گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم