به گزارش
جام جم آنلاین، تصمیم دولت اوکراین مبنی بر قرار دادن کیسینجر در فهرست سیاه در حالی صورت گرفته که استراتژیست پیر سیاست خارجی آمریکا چارهای جز عقبنشینی اوکراین و تسلیم کییف در برابر مسکو نمیبیند. اوکراینیها پس از سالها متوجه حقیقت تلخی شدهاند که هضم آن برای امثال زلنسکی دشوار است: کییف به بازیچه غرب در نظام بینالملل تبدیل شده است.
کیسینجر بهدلیل پیشنهاد به اوکراین برای واگذاری کنترل مناطق تحت اشغال ارتش روسیه به منظور دستیابی به توافق صلح، مورد انتقاد مقامات اوکراینی قرار گرفته است. به دنبال این پیشنهاد، کیسینجر در وبسایت اوکراینی Peacemaker بهعنوان همدست جنایات علیه اوکراین عنوان شد. زلنسکی نیز در واکنش به سخنان وزیر خارجه اسبق آمریکا به دلیل ارائه راهحل مدنظرش برای پایان دادن به جنگ اوکراین انتقاد کرد و گفت: کیسینجر از گذشته دور برخاسته و میگوید بخشی از اوکراین را باید به روسیه داد. به نظر میرسد تقویم کیسینجر مربوط به سال ۲۰۲۲ نیست بلکه مربوط به سال ۱۹۳۰ است. اشاره زلنسکی به سال ۱۹۳۰ مربوط به توافق مونیخ است که براساس آن حکومت آلمان نازی اجازه یافت سرزمینی را در غرب چکسلواکی سابق به خود الحاق کند.
واقعیتی تلخ برای غربگرایان اوکراینی
گرچه مقامات آمریکایی و اروپایی ترجیح دادهاند مواضع شفافی در قبال اظهارات کیسینجر در اجلاس داووس اتخاذ نکنند، اما بسیاری از استراتژیستهای غربی متفقالقول هستند که بیش از این قدرت حمایت از اوکراین را در جنگی از پیش باخته، ندارند. برخی اوکراینیها که در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ با وعده پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا راهی خیابانها شده بودند، اکنون نهتنها به عضویت آنها در نیامدهاند، بلکه شاهد تبدیل کشورشان به زمین جنگ و کانونی از آتش هستند.
در چنین شرایطی آمریکا و بازیگران اروپایی ناتو از یکسو مشغول تجهیز اوکراین به سلاحهای گوناگون بوده و از سوی دیگر، تلاش میکنند این کشور را به یک نقطه کور استراتژیک در نظام بینالملل تبدیل کنند. بازنده اصلی این معادله، اوکراین است، کشوری که حتی اگر همین امروز شاهد انعقاد پیمان صلح در آن باشیم، باید تا سالها و بلکه دههها با آثار و تبعات اقتصادی و امنیتی جنگ دست و پنجه نرم کند.
چرا مذاکرات صلح اوکراین متوقف شده است؟
هنری کیسینجر بهتازگی در نشست داووس سوئیس، واگذاری بخشی از خاک اوکراین را به روسیه، یک راهحل پایان جنگ عنوان کرد. وی طی اظهاراتش در نشست داووس گفته بود: شکست تلاشها برای از سرگیری مذاکرات اوکراین با روسیه عواقب درازمدت بدی برای ثبات در اروپا خواهد داشت. مذاکرات باید در دو ماه آینده قبل از آنکه تحولات و تنشهایی ایجاد شود که بهراحتی قابل غلبه نیست، آغاز شود.
واقعیت این است اگر مذاکرات صلح اوکراین به معادلهای دوطرفه میان مسکو و کییف تبدیل شود، قطعا میتوان نسبت به انعقاد قراردادی موقت یا دائم میان این دو با هدف ایجاد صلح و ثبات نسبی امیدوار بود. با این حال واشنگتن و لندن بارها مانع چینش میز مذاکرات شدهاند. حتی زمانی که زلنسکی و دیگر مقامات اوکراینی شرط اولیه روسها، مبنی بر عضو نشدن در ناتو را پذیرفتند، مقامات آمریکایی با تزریق ۴۰میلیارد دلار به اوکراین و ارسال گسترده و انبوه سلاحهای خود به کییف در خصوص مصالحه با مسکو هشدار دادند.
اکنون در وضعیتی قرار داریم که ماریوپل و خرسون سقوط کرده و بخش اعظمی از منطقه دونباس در اختیار روسها قرار گرفته است. در چنین شرایطی استراتژی آمریکا مشخص است: امتیازگیری از روسیه، حتی اگر اوکراین در نهایت به یک زمین سوخته تبدیل شود.
خطای راهبردی اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا، قربانی یک خطای راهبردی و محاسباتی جبران ناپذیر شده است. چنانچه کیسینجر نیز تاکید کرده است، فرسایشی شدن جنگ اوکراین در آیندهای نزدیک، تاثیری سلبی و غیر قابل تصور بر زیرساختهای امنیتی و سیاسی اروپا خواهد گذاشت. در چنین شرایطی قطعا آمریکا دلسوز اروپاییان نخواهد بود، چنانچه امروز نیز دلسوز غربگرایان اوکراین نیست.
در یک تحلیل زیربنایی، میتوان تصریح کرد بحران اوکراین، عامل رویارویی دوباره روسیه و غرب نیست بلکه نقطه آشکارساز تقابل کاخ سفید و کاخ کرملین در ابتدای هزاره سوم محسوب میشود. در دوران ریاست جمهوری بوش پسر، معاون وی یعنی دیک چنی بهصورت صریح خواستار اتحاد کشورهای مشترک المنافع سابق در راستای مقابله با نفوذ و استیلای مسکو و در هم شکستن پایههای اتحاد اوراسیایی مدنظر پوتین شده بود. این روند در حوزه سیاست خارجی آمریکا و در دوران اوباما نیز دنبال شد و حتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز این خط مشی کلان در معادلات قدرت در واشنگتن ادامه پیدا کرد. روسیه مدتهاست درصدد احیای قطبیت از دست رفته خود در نظام بینالملل است.
مقامات روسی به وضوح دریافتهاند اگر استراتژی گسترش ناتو را به شرق در همین نقطه متوقف نسازند، قطعا در آینده با محاصره راهبردی همه جانبه خود مواجه خواهند شد. مطابق طرح کلان غرب، غیر از اوکراین کشورهای گرجستان، مولداوی و آذربایجان نیز در نوبت پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی قرار دارند.
در چنین شرایطی زلنسکی نسبت به رویکرد واقعگرایانه اروپاییان در قبال جنگی که خود به همراه آمریکا زمینهساز آن بودهاند بهشدت هراسان است. این هراس در اکثر مواضع وی و مقامات اوکراینی تبلور پیدا کرده و این همان کابوسی است که غربگرایان اوکراینی طی سالهای گذشته و اخیر هرگز منتظر تحقق آن نبودند.
محمد علیزاده - گروه بینالملل / روزنامه جام جم