بررسی تاثیر رفتار سیاسی بازیگران بر تصمیمات مهم مردم

سلبریتی‌ها؛ بی‌اثرتر از گاز‌های نجیب

گزارش میدانی روزنامه «جام‌جم» از زیست شبانه پایتخت / تهران، شب از تو دور است؟!

شب، چادر سیاه خود را روی سر شهر انداخته است. خیابان‎ها خلوت و همه مغازه‌‏های خیابان امام‌خمینی (ره) تاریک‌اند. تاریکی مغازه‌‏ها، خیابان را هم تاریک کرده‌است. حالا اثری از نور مغازه‌ها وجود ندارد. هرچه به میدان حسن‌‏آباد نزدیک‏تر می‌‏شویم، خیابان پررفت‏‌وآمدتر می‏شود. همه عابران به خیابانی می‌پیچند.
کد خبر: ۱۳۶۷۱۶۸

به گزارش جام جم آنلاین، سرمان را که می‌چرخانیم، دنیای دیگری خودش را پیش چشم‏‌ها نمایان می‌‏کند. اینجا پر از نور و حرکت است. انگار سرزمین عجایب در قلب تهران کشف شده باشد. اینجا خیابان ۳۰‌‏تیر است؛ جایی که شب در آنجا معنا ندارد. همه در اینجا در حال رفت‏‌وآمدند. زیست‌شبانه در این خیابان معنا پیدا می‏‌کند.

تا همین چند سال پیش، ایرانی‌‎ها مراسم دلچسبی داشتند به نام شب‏‌نشینی که همه اعضای خانواده به خانه اقوام و فامیل می‎رفتند، در آنجا دور هم جمع می‌‎شدند و تا نیمه‌شب گل می‌‎گفتند و گل می‌‎شنفتند. حالا، اما سبک زندگی ایرانی تغییر کرده و سرگرمی خانوادگی، به جمع کوچک خانواده محدود و به خیابان کشیده شده است. حالا بسیاری از خانواده‌‎ها برای تفریح و سرگرمی به خیابان می‌‏‎زنند و زیست‌شبانه دارند. خیابان ۳۰ ‏تیر، اولین خیابانی است که در آن زیست‌شبانه اتفاق افتاد. زیست شبانه، اما تا پیش از این در ایران وجود نداشت، اما در بسیاری از کشورها، سرگرمی تا نیمه‌شب رونق داشته است.

کار شبانه‌‎روزی

صدای موسیقی، بلند و کر کننده است. درست در ابتدای خیابان یک گروه موسیقی خیابانی ساز می‌‏زنند و می‏‌خوانند. جمعیت زیادی دور آن‌ها جمع شده‌است. کمی آن طرف‏‌تر، خیابان پر از ون‎های پرنوری است که دود از آن‌ها خارج می‏شود. بوی گوشت کبابی، بوی تند فلفل و آویشن، بوی گرم قهوه و حتی بوی عطر گل و گلاب در فضا پیچیده‌است. آهنگ یکنواختی در فضا به گوش می‎ رسد. صدای کشیدن صندلی روی سنگفرش خیابان، صدای ریز برقراری ارتباط با دستگاه‌‏های کارتخوان، صدای تند و سریع کارت بانکی کشیدن و صدای سرخ‌‏کردن گوشت و سوسیس در فضا آهنگ هماهنگی ایجاد کرده‌است.
 
یک نفر در خودروی استیشن خود، ساندویچ و پیتزا می‌‎فروشد، فرد دیگری، تند و سریع، کباب‏‌ها را لقمه می‌‏زند و به دست مشتری می‌‎دهد، در ون دیگری غذای تند هندی طبخ می‎ کنند. برخی آبمیوه و بستنی می‎فروشند و بعضی دیگر چای، پفک هندی و لواشک برای عرضه دارند. ساعت یک بامداد است، اما نور و جمعیت فضا را مانند روز کرده است. انگار که در وسط روز به خیابان سر زده باشیم. پسر جوانی تند و سریع سوسیس‎ها را کبابی می‌‏کند و می‏‌گوید تا ۲ صبح، برای مشتری‌ها لقمه می‏‌گیرد. او توضیح می‏دهد در روز‌های سخت شیوع کرونا که خیابان تعطیل بود، بدترین روز‌ها را ‏گذرانده است.
 
پسر جوان دانشجوست و در شیفت شب کار می‌‏کند. او می‏‌گوید شب‏‌ها سرشان شلوغ‏تر است. در طول روز، تعداد کارمندان آشپزخانه او کمتر است. این پسر جوان توضیح می‌‏دهد با کار کردن در شیفت شب هزینه تحصیلش را به دست می‎آورد. بعد سوسیسی را درون خرده پفک‌‏ها می‌‎غلتاند و درون روغن داغ سرخ می‌‏کند. صدای روغن داغ برای لحظه‌‏ای آهنگ یکنواخت درون خیابان را برهم می‌‏زند.

پسر، لاغراندام و قدبلند است و پشت استیشن رستورانی مشغول گذاشتن کیسه‌های زباله درون سطل است. از کسب‏‌وکار شبانه‌‎‏اش که می‎پرسیم، می‎خندد و می‎گوید تنها منبع درآمدش برای گذران زندگی خود و خانواده‌‎اش کار کردن در شیفت شب است. او از کار کردن در شب راضی است و می‏‌گوید روز را می‌‏تواند به استراحت و تفریح با دوستانش بگذراند و شب هم کار کند. می‏‌گوید درآمد همه کار‌هایی که به تغذیه برمی‏‌گردد، خوب است. حرف که به اینجا می‌‏رسد کسی از درون ون او را صدا می‌‏زند. باید برود و به مشتری‌‎هایش برسد.

سرگرمی در برابر بهداشت تغذیه

بیشتر افرادی که با هم دور یک میز نشسته‌اند و مشغول غذا خوردن هستند، عضو یک خانواده به حساب می‌آیند. بسیاری از دختر‌ها و پسر‌های جوان با پدر و مادر یا همسر و بچه‌ها برای گذران یک دورهمی خوشمزه به خیابان آمده‌اند. شاید خانواده‌ها در نگاه اول، کمتر به موضوع اثرگذاری تغذیه ناسالم در رشد کودکان فکر کرده‌اند. بسیاری از غذا‌های فست‌فودی موجود در غرفه‌ها، حاکی از پخت ناسالم و استفاده از مواداولیه درجه دوست. مضرات فست‌فود‌ها روی سیستم ایمنی اطفال تاثیر دارد و آن را ضعیف می‌کند. فست‌فود‌ها به کبد کودکان آسیب می‌رسانند و در نوجوانی ممکن است کبد آن‌ها دچارنارسایی شود. فست‌فود‌ها باعث بیماری‌های دیابت، فشار خون و ... در بزرگسالی می‌شوند و ممکن است در نوجوانی دچار مشکلات پوست و مو شوند.

آنچه از میان شواهد مشخص است، ترجیح دادن موضوع سرگرمی و دورهمی، به اصل بهداشت تغذیه بود. در جای‌جای این خیابان، خانواده‌های مختلفی از هر طبقه اجتماعی حضور داشتند. از این رو می‌توان تکثر جالب توجهی را مشاهده کرد. بالای سر هر میزی که مشاهده می‌شد، سرشار از رنگ‌هایی بوده که شاید در ظاهر، ولع هر بیننده‌ای را نسبت به امتحان حداقل چند مورد از این غذا‌های رنگارنگ بیشتر می‌کند. از این نظر باید حق داد که کودکان در مرحله انتخاب غذا، پافشاری‌های ویژه خود را داشته باشند.

تردد پرتکرار وسایل نقلیه موتوری در خیابان سی‌تیر، فضای نه چندان دلچسبی را به وجود آورده است. در این میان، صدای موسیقی خودروی شاسی‌بلند، نظم صدایی خیابان را برهم زده است. راننده، پسر جوانی است که مدام گاز را پر و درون خیابان رها می‌کند. مسیر که کمی باز می‌شود، گاز می‌دهد و سریع می‌راند. آینه ماشین به آرنج زن جوانی می‌خورد. چهره زن فشرده می‌شود. مرد همراهش او را به طرف پیاده‌رو می‌برد. زن نمی‌تواند آرنجش را تکان دهد. حالا اشک روی صورتش دیده می‌شود. این، تنها بخشی از امنیت‌زدایی در خیابان پرنور و پر از دود ناشی از طبخ غذاست.

با وجود این ازدحام، هیچ‌گونه گشت پلیسی مشاهده نشد. این موضوع در طول حضور ما در خیابان سی‌تیر مشاهده شده و تا لحظه بازگشت از آن نیز تداوم داشت. با وجود زرق و برق این خیابان، وضعیت در آن‌سو متفاوت‌تر است؛ معبری که شبیه پارکینگ حاضران در جشنواره غذا شده و چند دوره‌گرد نیز مشاهده می‌شود. امنیت کاذبی که این بار در بخش غذا به وجود آمده در آن سوی معبر در حداقل‌ترین حالت خود قرار دارد، به نوعی تداوم سکوت و سکون ادامه دارد.

لیلا شوقی - گروه جامعه / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها