از آگهی پرسروصدای رامبد جوان که در آن بهواسطه سختی معیشت این روزها، مردم را به استفاده از رژیم غذایی دعوت میکرد گرفته تا بهنوش بختیاری که با گرانی آن زمان قیمت گوشت در ویدئویی به شرح مضرات استفاده از گوشت میپرداخت و البته سرآمد این دسته از چهرهها هم بهاره رهنمایی قرار دارد که گفته بود هرکسی بعد از ۳۰ سال به جایی نرسد از «بیعرضگی» اوست.
مثال از این دست زیاد است، میشود این سیاهه، بلندبالاتر از این حرفها باشد. چهره تازهای که حالا وارد این باشگاه شده، اماهومن حاجیعبداللهی است و البته با تفاوتهای عجیبی نسبت به موارد گفتهشده پیشین.
قصه اعتراض و گلایه به این بازیگر از یک توییت آغاز شد، آن هم وقتی که افزایش قیمت ماکارونی بحث روز بود و او به نوعی در توییتش با این موضوع شوخی کرده بود. اعتراض آشکار کاربران به این بود که چرا چهره مشهوری همچون او باید با فقر مردم شوخی کند.
قصه اما به همینجا هم ختم نشد و نهتنها او در برابر این اعتراضها سرفرود نیاورد بلکه به آشکاری اعلام کرد مردم در موفقیت احتمالی او هیچ نقشی نداشتهاند و البته که حرف مردم هم هیچ اهمیتی ندارد! مدافعانی هم در این میان شکل گرفتند (البته در دسته خود بازیگران) که در دفاع از شوخی این بازیگر اعلام کردند: «شغل آنها کمدین است و به نوعی شوخی و طنز، ابزار کار آنهاست». اما سؤالی که شکل میگیرد همینجاست، اینکه جهان شوخی و طنازی تا کجا ادامه دارد؟ برای این موضوع اساسا باید خط قرمزی هم متصور بود؟ تابآوری مردمان این روزها کم شده یا طنازی با فقر در این روزگار به باور بازیگران، اتفاقی عادی است؟
دیدگاه یک کارگردان کمدیساز
فقر، تراژدی است نه کمدی
ابراهیم وحیدزاده
برخی مسائل فقط به کار تراژدی میآید و نمیتوان آن را با زبان کمدی بیان کرد. بهعنوان مثال شما نمیتوانید با طاعون، بیماریهای فراگیر، سیل و بلاهای طبیعی و فقر شوخی کنید و انتظار داشته باشید گرفتاران به این مصائب به آن بخندند.
زبان بیان این مسائل تراژدی است نه کمدی. نمیتوان گفت چون کمدین هستیم مجاز به شوخی با این مسائل میشویم. در سینما بدیهی است که تماشاگر نهتنها به این مسائل نخواهد خندید که موجب عصبانیت و خشم آنها هم خواهد شد.
بیرون از سالن سینما و در زندگی روزمره هم این موضوع مصداق دارد. نمیشود چون یک نفر حرفهاش طنزنویسی یا کاریکاتور یا بازیگر طنز است اجازه داشته باشد با این مسائل که از جنس تراژدی است شوخی کند.
دیدگاه یک جامعهشناس
نشانهای به نام افت تابآوری اجتماعی
غفور شیخی
از سه منظر میتوان به این موضوع نگاه کرد، اول اینکه جامعه در چندسال گذشته، شاهد افت تابآوری مسائل گوناگون بوده است. افزایش نزاعها یکی از نشانههای این کاهش تابآوری اجتماعی است. بخشی از گلایه شهروندان نسبت به اظهارنظر این بازیگر هم به این موضوع برمیگردد.
برداشت دیگر از این اتفاق این است که چنین واکنشهایی عیانکننده شکاف طبقاتی است، به این معنا که کسانی که در طبقه برخوردار جامعه هستند بهراحتی به خودشان اجازه میدهند طبقات کمبرخوردار را مورد تمسخر قرار دهند و حتی با وضعیت اقتصادی آنها شوخی کنند.
همین موضوع در جامعهشناسی بهعنوان نمود وجود و گسترش شکاف طبقاتی در جامعه است و نکته نهایی، پیرامون این اتفاق این است که این ماجرا نشاندهنده سست شدن تعهدات اجتماعی است. به این معنا که چهرههای مشهور هنوز نمیدانند به عنوان یک الگو مطرح هستند و در این جایگاه نمیتوانند دست به هر کاری بزنند.
دیدگاه یک کارشناس حوزه ارتباطات
روزنامهنگاری سطحی در خدمت سلبریتیها
عباس اسدی
نکته مهم در این موضوع، اشاره دوباره به این گزاره است که بدانیم مرجعیت رسانه در ایران به نفع چهرههای مشهور تغییر کرده است، به این معنا که حالا این افراد بهعنوان یک رسانه در جامعه عمل میکنند.
متاسفانه روزنامهنگاری در ایران، تجاری شده است و رسانهها اغلب در اختیار سلبریتیهایی قرار گرفتهاند که اساسا حرفی برای گفتن ندارند! وقتی حرف و ایدهای از سوی این افراد وجود ندارد، موضوعاتی همچون فقر و مسائل دیگر اجتماعی به لودگی و ابتذال از سوی آنها میانجامد.
روزنامهنگاری در ایران به جای حرکت به سمت روزنامهنگاری توسعه، به سمت روزنامهنگاری سطحی و نازل تجاری پیش میرود و به نوعی بستر مناسبی را برای ظهور این افراد شکل میدهد.
در این میان مفهومی به نام تخصص از بین میرود و این چهرهها خود را مجاز به اظهارنظر در هر حوزهای میدانند.
میثم اسماعیلی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد