نژادپرستی و توهین به عقاید جمعیت قابل توجهی از مردم جهان و طبقه بندی شهروندان بر اساس قومیت، نژاد و رنگ آنها، جملگی از نتایج سلطه نظام سرمایهداری بر معادلات سیاسی و زندگی اجتماعی در غرب است. در این میان، واژگانی مانند آزادی بیان، دموکراسی و حقوق بشر صرفا ابزارهایی برای توجیه این خروجی غیر قابل تحمل و مشمئز کننده است. تاکنون بارها در طول تاریخ روابط بینالملل، از نگاه ابزاری صاحبان قدرت در آمریکا و غرب نسبت به اصول انسانی و اجتماعی و اعتقادی سخن گفته شده است. طی سالهای اخیر، این روند تشدید شده است. امروز میتوان با ملتهای دنیا در خصوص تبعیض نژادی، اعتقادی و اجتماعی در غرب بیپردهتر سخن گفت. ما در دوران ریاست جمهوری ترامپ مشاهده کردیم با جورج فلوید و سیاهپوستان و حتی سایر شهروندانی که در اعتراض به تبعیض نژادی به خیابانها آمدند، چه برخوردی رخ داد. این مسأله محدود به حضور جمهوریخواهان در قدرت نیست. نقض حقوق بشر در غرب به صورتی کاملا سیستماتیک صورت میگیرد. خشونت علیه رنگین پوستان و نقض صریح آزادی بیان واقعی در غرب همچنان ادامه دارد. نهتنها آمریکا بلکه بسیاری از کشورهای غربی دم از آزادی بیان و اعتماد متقابل و احترام شهروندان به یکدیگر میزنند. با این حال همین کشورها، زمانی که برخی کشورها با مداخلهگرایی آنها در نظام بینالملل مخالفت میکنند، بدترین فشارها، تحریمها و تهدیدات را در مقابل آنها اعمال نموده و از هیچ اقدامی در راستای اعمال محدودیتهای سخت و دائمی علیه آنها دریغ نمیکنند. این همان واقعیت جاری در غرب است. به راستی چه کسی میتواند چنین فاجعهای را انکار کند؟ تا زمانی که چنین ساختاری در آمریکا و اروپا حاکم بوده و معادلات قدرت حول این ساختار میگردد، نمیتوان نسبت به گذار از این وضعیت آشفته امیدی داشت. زمانی که ساختارهای قدرت در غرب، خود به صورت مستقیم نژادپرستی و تبعیض را در همه ابعاد پمپاژ میکنند، چگونه میتوان نسبت به اصلاح این وضعیت توسط حکومتهای غربی امید داشت؟
استفان لندمن تحلیلگر آمریکایی / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد