مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا از برادر کوچکش حمید میخواهد باوجود مشکلاتی که برایش پیشآمده به منطقه برگردد و در کنار او باشد. حمید میپذیرد و همراه او میشود. حالا بعد از عملیات خیبر، مهدی باید تنها به خانه برگردد. حجازیفر موقعیتمهدی را در شش پرده روایتکرده و در عین حال که رشادتهای او را در عملیات جنگی به تصویر کشیده، به زندگی شخصی و خانوادگی این شهید نیز پرداخته است. ژیلا شاهی در این فیلم نقش صفیه مدرس، همسر شهید باکری را بازی میکند؛ زنی ثابتقدم که پا به پای مهدی باکری در این راه پرفراز و نشیب طی طریق میکند و عمر کوتاه زندگی مشترکش با شهید باکری سرشار از لحظات ناب و عاشقانه است. بازی خوب و حسی او در این فیلم باعث شد داوران بخش سودای سیمرغ نامش را در میان نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن چهلمین جشنواره فیلم فجر قرار دهند. در ادامه گفت و گوی ما با این بازیگر و تجربیاتش از حضور در یک فیلم سینمایی متفاوت را میخوانید.
برای حضور در موقعیتمهدی چقدر با فضای داستان آشنا بودید و برای اینکه به شخصیت خانم مدرس نزدیک شوید چه کردید؟
وقتی این نقش به من پیشنهاد شد هیچ شناختی نسبت به شخصیت خانم مدرس نداشتم اما شهید باکری را میشناختم. فیلمنامه را خواندم و چون مدتها بود که دوست داشتم با آقای حجازیفر همکاری داشته باشم و از طرفی هم میدانستم که ایشان خیلی خوب از پس کارگردانی این کار برمیآیند، قبول کردم که در این فیلم بازی کنم؛ البته ابتدا قرار بود این پروژه یک مینیسریال باشد و اصلا بنا نبود نسخه سینمایی داشته باشد.
شخصیت خانم مدرس ویژگیهای خاصی دارد، در عین حال که صلابت بسیاری در رفتار ایشان دیده میشود اما بُعد زنانه و عاطفی او در مواجهه با شهید باکری هم به خوبی شکل گرفته است.
بله همینطور است؛ من ایشان را هیچوقت ندیدم اما آقای حجازیفر با خانواده شهید باکری در ارتباط بودند و خانم مدرس هم لطف کردند خاطراتشان و جنس رابطهای را که با شهید باکری داشتند به ما انتقال دادند. ایشان برای من هم زن بسیار عجیبی بودند و کسانی که فیلم را دیدهاند متوجه این ویژگیها شدهاند. در
اپیزود اول که «یک قبضه کلت» است میبینیم زنی که میخواهد در دوران جنگ ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد چنین مهریهای را برای خودش انتخاب میکند که بسیار عجیب است. من از حالوهوای آن دوران دور هستم و آن فضا را تجربه نکردهام اما برایم بسیار جالب بود این شخصیت در عین حال که یار و همراه همسرش بوده میدانسته که راه و مرام شهید باکری مشخص و معلوم است و آن را پذیرفته و در عین حال زنانگیاش را هم در کنار آن حفظ کرده بود. صفیه شخصیتی داشت که میخواست خانواده تشکیل بدهد و به نظرم او فرد تمامیتخواهی بود و شخص مهدی باکری را فقط برای خودش میخواست و این برای من بسیار جالب بود که در آن شرایط چنین زندگی ای داشته و امروز در یک فیلم به تصویر کشیده شده است.
بازی کردن در نقش شخصیتهایی که ما به ازای خارجی دارند برای شما سختتر است یا نقشهایی که ساخته و پرداخته قصه و فیلمنامه است؟
به نظرم هر کدام سختیهای خاص خودش را دارد. سختی کاراکترهایی که وجود خارجی دارند یا حتی در قید حیات هستند در این است که خیلی نمیتوان در خاطرات و شخصیت آنها دست برد و همین مساله چارچوبی را ایجاد میکند که چندان اجازه خروج از آن را نمیدهد و باید نعلبهنعل اجرا شود؛ البته نقشهای دیگر هم سختیهای خودش را دارد اما در مجموع تیم ما و هدایت آقای حجازیفر بهقدری خوب بود که همهچیز خیلی راحت و با صبوری پیشرفت و من سختی زیادی در این کار احساس نکردم.
کار کردن با آقای حجازیفر چطور است؛ آیا در ایفای نقش دست شما را باز میگذاشتند؟
ایشان بسیار روی کار تسلط دارند و در آرامش کامل پروژه را پیش میبردند و به نظرم کار بسیار سختی داشتند چرا که هم فیلمنامهنویس و کارگردان بودند و هم خودشان در فیلم بازی میکردند. آقای حجازیفر بسیار خوشاخلاق، باسواد و فرد قابلاعتمادی هستند و دست مرا در نقشآفرینی صفیه باز میگذاشتند. با اینکه من فیلمنامه را خوانده بودم و بارها سکانسها را مرور و تمرین میکردیم اما به پیشنهادها هم با دقت گوش میکردند و اگر چیزی را هم قبول میکنند با دلیل میپذیرند و اگر مطلبی را هم رد میکنند حتما دلایل منطقی و قابلقبولی میآورند که جایی برای هیچ حرفی باقی نمیماند و بسیار خوشحالم که با ایشان کار کردم.
چه بخشی از فیلم موقعیتمهدی برای شما جذابتر است و کدام سکانس را بیشتر دوست داشتید؟
من سکانس داخل ماشین را که صفیه همراه شهید باکری از اهواز به ارومیه میروند بسیار دوست دارم. در این سکانس گفتوگویی شخصی بین آنها شکل میگیرد که برایم بسیار جذاب است؛ البته آقای حجازیفر یک جاهایی هم واکنشهایی از من میخواستند که گاهی خندهام میگرفت اما آن سکانس برایم بسیار دلنشین است.
شما در سی و هفتمین جشنواره فجر نامزد دریافت سیمرغ شدید؛ آیا امسال به گرفتن سیمرغ فکر میکنید؟
نه، اصلا به سیمرغ فکر نمیکنم! (میخندد) خیلی از فیلمها را در ایام جشنواره دیدهام و دوستان و همکارانم بازیهای درخشانی داشتند و امیدوارم اتفاقهای خوبی برای همه بیفتد.
آیا در روزهای اکران این فیلم، بازخوردی از خانواده شهید باکری داشتهاید؟
نمیدانم فیلم را دیدهاند یا نه اما امیدوارم که موقعیتمهدی را ببینید و از فیلم خوششان بیاید. نقدهای خیلی خوبی درباره فیلم خواندم و خدا را شکر آقای حجازیفر نتیجه تلاش و صبوریشان را گرفتند.
صبا کریمی / روزنامه جام جم