اصراری که اتفاقا هر چه حلقه برگزاریاش تنگتر میشود بیشتر به چشم میآید. پیام این شب اما چیست که با همه سختیها بیشتر جامعه خود را مقید برگزاری آن میداند؟ مهمتر از آن اینکه این اصرار چه پیامی را به همراه دارد؟ بسیاری معتقدند نهادهای اجتماعی طی دهههای گذشته تغییرات بسیاری را پشت سرگذاشتهاند، آشکارترین این تغییرات را میتوان در کارکرد نهاد خانواده دید چرا که حداقل آمارها میگویند کارکرد خانواده دیگر آنی نیست که در دهههای گذشته بوده است.
گزارش تازه مرکز آمار ایران در بررسی رفتارشناسی جامعه ایرانی نشان میدهد بیش از ۴۰درصد افراد جامعه معتقدند در صورت بروز مشکل از سوی خانوادهها حمایت نخواهند شد! نتیجهای تلخ که شاید بهتنهایی بتواند دلیلی بر اصرار جامعه ایرانی در پاسداشت آیین شب یلدا باشد چرا که به باور بسیاری از کارشناسان حوزهاجتماعی پیاماصلی پاسداشت این شب بر محور جمعنشینی خانوادگی است، حالا چه با انار و آجیل و هندوانه و چه بدون آن. مهم دورهمی و کنار همبودن خانواده در طولانیترین شب سال است.
یلدا همانی است که بود
ما تغییر کردهایم اما آیینها همانی هستند که طی صدها سال بودهاند. جامعه ۲۰۰سال پیش قابلمقایسه با جامعه امروز نیست اما آیین شبیلدایی که ۲۰۰سال پیش برگزار میشد تقریبا همانی است که حالا هم پاس داشته میشود.
غفور شیخی، جامعهشناس معتقد است این ثبات یلدا را باید در فلسفه وجودی این آیین جستوجو کرد. نهادهای اجتماعی در طول نسلها دچار تغییرات بسیاری شدهاند، همانطور که تعریف ما از نهاداجتماعی به نام خانواده آن تعریفی نیست که در چند دهه گذشته از آن سراغ داشتیم. نسلهای کنونی هم مشابهتهای کمی با نسلهای پیشین دارند، اساس آیینها اما در این میان دچار کمترین تغییرات شدهاند.
غفور شیخی به جامجم میگوید: «شتاب عجیب تغییرات نسلی در چند دهه گذشته با اضافهشدن پدیدهای بهنام شبکههایاجتماعی باعثشده ترکش این تغییرات به آیینها هم برخورد کند. اگر تعریف ما از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در یک دهه گذشته پریدن از روی آتش بود حالا تنها چیزی که در این مراسم دیده نمیشود همین کار است چرا که با دگردیسی عجیبی این مراسم تبدیل شده است به جنگ ترقه با صدای انفجار نارنجکهای دستی! شبیلدا هم از حجم این تغییرات در امان نمانده اما خوشبختانه با کمترین تغییرات زمانه روبهرو بوده است؛ چرا که فلسفه شبیلدا بهگونهای است که جایی برای تغییرات زیاد درباره آن نمیماند.»
یلدا، نماد مبارزه با تغییر
تصویر غالب ما از شبیلدا تصویری از یک دورهمی خانوادگی در کنار بزرگان فامیل است. پدربزرگی که لمداده زیر کرسی و برای اهالی خانواده فال حافظ میگیرد، کودکانی که سرخوش از شعر و قصه، انار و آجیل میخورند و هندوانهای که در سرمای آخرین شب پاییز در سفره رنگین یلدا خودنمایی میکند.
این تصویر اما چندان سنخیتی با واقعیت پیرامونی ما ندارد و استحالهشده آن را میتوان در بیشمار صفحههای اینستاگرامی دید؛ یلدایی که آغشته به اقلام لاکچری شده و البته که برای بخشی از مردم دستاویز مناسبی برای تفاخر به متفاوتبودن. در برابر این اقلیت هم البته اکثریتی وجود دارد که سعی میکند باوجود حذف بسیاری از این مظاهر همچنان شبیلدا را برگزار کند.
اگر اقلیتی با تغییر در این مظاهر به سمت تفاخر میرود اکثریتی هم با حذف آن مظاهر یلدا را برگزار میکند اما دلیل اصرار جامعه به برگزاری این شب چیست؟ غفور شیخی، جامعهشناس معتقد است رازوارگی این اصرار در «ایستادگی جامعه در برابر تغییرات» است.
او معتقد است بسیاری از نهادهای اجتماعی در طول زمان دچار تغییر شدهاند و جامعه گاه میخواهد اعتراضش را به این تغییرات با پیوستگیاش به این آیینها نشان دهد.
شیخی ادامه میدهد: «اصرار جامعهایرانی در برگزاری این سنتها یک پیام آشکار دارد و آن این که همچنان این جامعه علاقهمند است در برابر تغییرات زمانه ایستادگی کند و به تعاریف گذشته خود پایبند بماند. همنشینی خانواده، دیدار دوستان و اقوام و آشنایان ازجمله مهمترین پیام شبیلداست هر چند در این میان مظاهر این آیین ازجمله نشستن زیر کرسی و خوردن انار و هندوانه و آجیل ممکن است به اجبار تغییراتی داشته باشد اما همصحبتی و شبنشینی با خانواده بهعنوان بنیان اصلی این آیین ادامه دارد، چیزی که محور اصلی بلندترین شب سال است و باید از آن محافظت کرد.»
میخواهم زنده بمانم
افتخار به سنتهای گذشته با محوریت جمع و خانواده در فرهنگهای مختلف سرزمینهای دیگر هم وجود دارد.
جامعهشناسان اما معتقدند در کنار تفاخر به آیینهای گذشته اصرار مردم ایران به برگزاری این شب پیام دیگری هم دارد.
مهدی حسینزاده فِرِمی، جامعهشناسفرهنگی معتقد است اینکه مردم با توجه به تمام مشکلات همچنان دوست دارند چنین آیینهایی زنده بماند نشان از این دارد که جامعه همچنان برای زندهماندن تلاش میکند.
او به جامجم میگوید: «این میل به تداوم از سوی جامعه همواره با تغییراتی همراه بوده؛ تغییراتی که دلایل آن هم بر همگان آشکار است به عنوان مثال دیگر کسی انار کیلویی ۵۰هزارتومان را سر سفره یلدای نمیگذارد و به جای آن لبوی ارزانتر را جایگزین میکند اما اصرار به برگزاری آن دارد. این تغییرات با این توجیه صورت میگیرد که «نمیشود که شب یلدا را برگزار نکرد.» بنابراین به جای انار، لبو میگذارند و به جای هندوانه گران کدو. با این حال شبنشینیشان را انجام میدهند تا بهسختی عنوان کنند که میخواهند نفس بکشند.»
این جامعهشناسفرهنگی باور دارد که اتفاقا برگزاری این مراسم نشانه امیدی است که میتوان به آن داشت و میگوید: «جامعه ایرانی هنوز زنده است و نشانه آشکار آن برگزاری آیینهایی همچون شبیلداست؛ هر چند به سختی و با چنگ و دندان.»
یلدا و تکیهگاهی به نام خانواده
پیام روشن است؛ جامعه به حلقه سیاستگذار میگوید با توجه به همه مشکلات هنوز دارد نفس میکشد اما فارغ از این پیام آشکار خود یلدا چه آوردهای برای همان جامعه دارد؟ برگزاری آیینی که همراه با شبنشینی و دورهمی است چه نتیجهای برای خود این افراد دارد؟ فلسفه وجودی یلدا چیست که حالا همه کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند باید آن را برگزار کنند، باید آن را احیا کنند و همچنان بستر برگزاری آن را برای جامعه تسهیل کنند؟
غفور شیخی معتقد است پاسخ این پرسش در یک کلمه مهم خلاصه میشود و آن هم «خانواده» است.
او به جامجم میگوید: «این سوالی است که اتفاقا باید در آن تامل کرد چرا که اتفاقا در روزگار کنونی با سختترشدن معیشت اقتصادی و گرفتاریهای بیشتر شهروندان به کارهای روزمره، شب یلدا میتواند ارزش چندبرابری داشته باشد. پیام یلدا روشن است؛ هر ظلمت و سیاهی گذراست. هر سختی و مشقتی روزگاری به پایان میرسد و آنچه میماند طلیعه صبح و روشنایی است، پشت این امیدواری هم که یلدا بهعنوان نمادی آن را رهبری میکند این نکته قرار دارد که بدانیم با وجود همه این مشکلات همچنان خانواده یگانه تکیهگاهی است که باید از سوی شهروندان حفظ شود و چه شروع تازهای بهتر از شبنشینی در یلدا برای به یادداشتن این نکته.»
بیقراریهای یک جامعه رویینتن
بازار داغ طولانیترین شبسال از یکهفته مانده به یلدا جان گرفته است؛ فروشگاههایمجازی در پیشانی فروشهای یلدایی قرار دارند، تمهای یلدایی راهشان را در اغلب شبکههایاجتماعی باز کردهاند، ویترین مغازهها تغییر کرده و در حاشیه خیابانها هم میتوان تعداد قابلتوجهی وانتهای دورهگردی را مشاهده کرد که با تخفیفهای ادعاییشان هندوانه و انار میفروشند. رادیو از همان صبح آهنگها و ترانههای مرتبط با شب و یلدا را پخش میکند، بساط شعرخوانیها هم داغ است، شبکههای تلویزیونی هم از بستههای یلدایی خودشان رونمایی میکنند، برنامههای ترکیبی با همان فرمول ثابت حافظخوانی، خاطرهگویی و قصهخوانی اما با مهمانان متفاوت به پخش برنامههایشان مشغول خواهند شد.
یلدا اما برای جامعه غیرقابل حذف است. سفرهها کوچکترشده اما همچنان گسترده است.
مهدی حسینزاده، جامعهشناسفرهنگی نامش را «جامعه روئینتن» گذاشته و میگوید: «مهم نیست چرخه سیاست و تصمیمگیر مستقر چه کسی است، مهم نیست چه ویروسی با چه هشدارهایی سعی در نفی دورهمیها دارد، این جامعه روئینتن مسیرش را از لابهلای همه این سختیها پیدا میکند.» تعبیر جالبتوجهتر درباره رفتار جامعهایرانی از زبان این جامعهشناس «بیقراری» است.
او به جامجم میگوید: «جامعهایرانی با استناد رفتارش در چند صدسال گذشته نشانداده که یک جامعه بیقرار است به این مفهوم که در صورت پیدانکردن کانال دستیابی به مطالباتش برای رسیدن به آن از راههای غیرعادی پیش میرود و البته تجربه نشانداده که نمیتوان جلوی آن را هم سد کرد.
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد