بحرانی با شیوع کرونا و مشکلات سینماها، «آفتاب نیمهشب» را به یک مینیسریال چهار قسمتی تبدیل کرد که در شبهای گذشته، روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
به همین بهانه، با او که پیشتر تجربه تبدیل فیلم سینمایی به سریال را در «مریم مقدس» نیز داشت، گفتوگویی مفصل داشتیم که در ادامه میخوانید.
چه شد که سراغ سوژه پیشرفت های موشکی ایران و شهید طهرانی مقدم رفتید؟
دوستان و سروران عزیزمان در هوافضای سپاه برای به تصویر کشیدن فداکاریهای سردار رشید و شهیدشان به ما افتخار دادند و سراغ ما آمدند. البته گزینههای دیگری هم مطرح بود که بهطور موازی با ما فیلمنامه داشتند و مورد نظر آنها بودند اما به هر حال خداوند این توفیق را نصیب ما کرد. حالا ورود به این عرصه ممکن است برای بعضیها گران تمام شود زیرا همه سطح پرواز شهید و یارانش را ندارند و در محیط هنری نمیخواهند ریسک کنند و برخی از آداب مرسوم در فیلمسازی را که حاکی از تبلیغ مستقیم شهداست، نمیپسندند و بهدنبال این هستند که در خود شهید خللی و ضعفی را بیابند یا در خانواده شهید اشکال و نقطهای منفی را بزرگ کنند تا بهزعم خودشان فیلم ایشان خاکستری باشد و نه سفید! این مغلطهای است که سالهاست غرب به دامن ما انداخته و به جای بیان هنری قوی و مؤثر، بهدنبال واژگونی ارزشها به نام روشنفکری هستیم. در این میانه نفوذ فرهنگی و فضای مسموم هنری، ساختن فیلم درباره شهید آن هم شهید موشکی را همه برنمیتابند و خدای ناکرده ممکن است در این مسیر شیطنتهایی هم بخواهد صورت بگیرد. چنین خطری از جانب برخی از محافل بود که الحمدلله اینطور نشد و خداوند جلوی برخی از این خدشهها را گرفت و فیلمنامه و فیلم با احترام و وفاداری به تمامی شؤون شهید و خانوادهاش و در خط مستقیم نشان دادن رشادتها و فداکاریها به سرانجام رسید.
استقبال از این سریال چهار قسمتی که تبلیغ کمی برایش صورت گرفت چگونه بوده؟
در این چند شبانهروز پیامها، تماسها و استوریهای متعددی به دستمان رسیده که ما را حیرتزده کرده.همه از این که بعد از سالها در تلویزیون شاهد یک فیلم درباره شهید والامقام حسن طهرانیمقدم هستند، اظهار شعف و خوشحالی زیادی کرده و به ما منتقل کردهاند. البته فیلمهای مستند زیادی ساخته شده و همه مخاطبان با این شهید آشنایی کامل دارند اما فیلم داستانی فرق دارد و تا به حال این اتفاق نیفتاده بود. این که فرمودید تبلیغ نداشتیم هم توضیح دهم. به این دلیل بود که نمایش فیلم عقب افتاد و بنا به دلایل فنی نیز این اتفاق رخ داد و فرصت کمتری برای تبلیغ فراهم شد.
در نگارش فیلمنامه این اثر با همرزمان ایشان نیز گفتوگو و دیدار کرده یا از منابع مکتوب درباره ایشان استفاده کردید؟
دوستان هوافضا گنجینهای از کتابها، فیلمهای مستند و مکتوبات و اطلاعات را در اختیار ما گذاشتند. در این میان دوستانی که رابط ما بودند، آقایان سروش و خدام نیز امکانات خویش و حتی دفتر کار شخصیشان را بهطور داوطلبانه برای مطالعه و کار پژوهشی گروه تحقیق و نگارش در اختیار ما قرار دادند. ما با همرزمان شهید گفتوگوهایی داشتیم و همه کمک کردند تا مرحله فیلمنامه عملی شود. در طول ساخت هم این مشاورهها و حمایتها ادامه یافت و سردار حاجیزاده و سردار موسوی بهعنوان سرپرستان ما و سردار بلالی به عنوان مشاور نظامی ــ که هر سه از همرزمان شهید در آن شرایط سخت بودند ــ مدام به ما انرژی و روحیه میدادند و لحظه به لحظه جویای کارمان بودند. من جای دیگر گفتهام که آقای حاجیزاده در زیر هجمههای شدیدی که به تولید این فیلم صورت گرفت و تحقیرها و نقدهای غیرمنصفانه و غرضآلود، برای گروه در طول تولید و بعد از آن، پدری کرد و دیگر دوستان هوافضا، از بخش فرهنگی تا بروبچههای سپاهی پادگان و تونل و جاهای دیگر، همه فداکارانه همراهی کردند. آنها در شرایط سختی کمک کردند که یادآور کمی از همان مشکلات گروه ابتدایی حاجحسن بود، بهطوریکه از روی همه این عزیزان زحمتکش خجالت میکشیدیم. عزمی که به خرج میدادند، باعث شد که ما هم این کار را با تمام قدرت و نیرویمان جلو ببریم و بر موانع فائق آییم.
فیلمنامه این سریال چقدر به واقعیت پایبند است؟
در خط مقدم تا حدی تلاش کردیم نگاهی مستند به قصه سالهای مورد نظر داشته باشیم. از طرفی در زمانهای هستیم که حتی برخی خوبان جامعه در آستانه یأس هستند. در چنین شرایطی نیاز به عبرتآموزی و نسخهای قرآنی داریم. به قول قرآن کریم لقد کان فی قصصهم عبرتا لاولی الالباب که در واقع قصهها باید عبرت داشته باشند. قصهها باید برمبنای حقیقت باشند. اعتقادمان در سریال خط مقدم این بود که داستان باید حقیقی و دارای صدق و صداقت و پیام باشد.
چه شد که تصمیم گرفتید فیلم «آفتاب نیمه شب» را به یک سریال تلویزیونی تبدیل کنید؟
فیلم سینمایی ضرباهنگ خودش را داشت و برای رسیدن به زمان اکران، باید بسیاری از لحظات حذف و به یک نسخه فشرده تبدیل میشد اما برای اکران با ماجرای کرونا و تعطیلی یا کمرونقی سینما مواجه شدیم. در این میان مسؤولان سیمافیلم و دوست عزیزمان آقای رمضاننژاد که قبلا پردههایی از فیلم را دیده بودند، به ما و مسؤول فرهنگی و صاحب فیلم آقای دهشیری پیشنهاد دادند که با توجه به مقدار راشهایی که گرفته شده، به سوی یک مینیسریال برویم. در چند جلسه این موضوع چکشکاری شد و بالاخره به تایید آقای حاجیزاده هم رسید.
آیا از ابتدا بنا این بود که دو نسخه متفاوت سینمایی و تلویزیونی داشته باشد؟
خیر اما موقع کار نظرمان بر این بود که قسمتهایی از سابقه شهید را در جبهه و درخشش ذهن هوشمند و تیزبینی وی را در ارتباط با بهکارگیری واحد یکپارچه خمپارهانداز و سپس ماجراهای عجیب گروه توپخانه سپاه را وارد کنیم. این کار بهعلت پرداختن به فیلمسینمایی عملی نشد اما همیشه آرزویش را در دل داریم که سریال را از سالهای جلوتری از زندگی شهید بسازیم.
چرا نام اثر تغییر کرد؟
این کار مدیون زحمات یکی از نویسندگان پرتوان ما آقای حسینی بود که شخصیتهای جدید و ماجرای معلمبودن الهام و انفجار مدرسه و نابینایی پسر کوچک را وارد داستان اصلی کرده بودند. به لحاظ پایان متفاوتی که داشت و اینکه سرنوشت نابینا به بینایی نمادینی در صحنه آخر پرتاب منجر و از منظر او آسمان به نور موشک روشن میشد. این حقیر نتوانستم تمام راه را با این فضای زیبای ترسیمشده توسط این نویسنده محترم همراه شوم و فقط بخشی از داستان ایشان آورده شده و درواقع فیلمنامهای متفاوت از نوشته زیبای ایشان به نگارش درآمد. نام فیلم سینمایی هم ملهم از همان موقعیت دراماتیک بود اما بعد که قرار شد به یک مینیسریال تبدیل شود، نامی که قبلا خانم حدادغفاری در کتابشان برگرفته از نام شهید استفاده کرده بودند و در بسیاری از مراسمات و بزرگداشتها برای شهید استفاده شده بود بنابر موافقت و تایید دوستان هوافضا بهعنوان نام مینیسریال انتخاب شد. البته خط مقدم یک عنوان عام در ادبیات جنگ و مقاومت است که فقط انحصار به یک کتاب و چند فیلم و مستند ندارد. از این رو به نظر میرسد میتوان این عنوان را بارها و بارها در فیلمهای مرتبط با این مضامین استفاده کرد. هوشمندی نویسنده کتاب در این بوده که نامی آشنا را به لوگوی مورد پذیرش همگانی تبدیل کرده است. امید که اجرشان را از خود شهید و خانواده تعهد و عشق به شهادت ایرانزمین بگیرند.
شما چقدر به این کتاب پایبند بودید؟
شاید نتوانستیم آنطور که باید از آن بهطور مستقیم استفاده کنیم، ولی به خاطر نامههای همسر شهید و پارهای دیگر از موضوعات ازجمله قلم بسیار روان و پراحساس و تصویرسازی عاطفی قوی از شرایط آن زمان، قدردان نویسنده محترم هستیم. نویسنده کتاب خط مقدم به لحاظ غیرتمندی و دغدغهای که به مقام شهید دارند و سالهاست که با وی از ورای کتابشان ارتباط روحی داشته و سالیان درازی با خانواده شهید دوست و همنوا بودند، این کتاب را با تمام وجودشان به نگارش درآوردند. ایشان یک مولف و ادیب خوشذوق و باقریحه هستند و باید خاطرنشان کنم که کتاب خط مقدم واقعا یکی از آثار ماندگار دفاعمقدس است که با ظرافت و زیبایی کمنظیری نوشته شده. البته در اینجا به تحقیقات آقای پیکانی مورد استفاده در این کتاب و دیگر منابع هم باید اشاره کرد که زیرساختهای اطلاعاتی کاملی را برای نوشتههای مختلف در زمینه تاریخ دفاعمقدس بهخصوص در زمینه موشکی فراهم کردهاند که در تاریخ جنگ باقی خواهد ماند و جای تقدیر بسیار دارد.
اساسا پروژه سینمایی برای تبدیل به نسخه سریالی، باید چه ملزومات فنی یا ساختاری داشته باشد؟ در مرحله نگارش و به لحاظ روایی و داستانی چه نکاتی لازم است؟
تفاوت سینما در بدو ورود تلویزیون به عرصه نمایش، ابعاد حجمی و سیطره تاریکی سالن و تفاوت ریتم و کشش در بحثهای دکوپاژی است. تلویزیون اینک خود را در برخی از ظرایف تصویری به سینما رسانده یا جلو زده است. تصویر کوچک و نیاز به نماهای کوتاهتر و ریتم تندتر از مؤلفههای نمایشی این جعبه جادویی شده. تنوع تم و سرعت و کشش نیز از دیگر این مؤلفههاست. بحثی مفصل دارد که استادان متخصص به طور مفصل به آن پرداخته و ما در میدان با آن درگیر هستیم. خلاصه عرض کنم که در قسمت روایت و داستانپردازی نیست و تفاوتهایی را باید در این عناصر لحاظ کرد.
آیا فیلم و سریال در مرحله تولید تفاوتهای زیادی دارد؟
خیر. تفاوت چندانی ندارند، مگر این که ابعاد نمایشی و جلوههای ویژه برخی محدودیتها را در سینما به ما تحمیل کند. موضوع اصلی، کشاندن اذهان به درون داستان است. این را هم اضافه کنم که فناوریهای روز بر این امر احاطه داشته و بر تفکر و توجه مخاطب اهتمام دارند اما این خطرات خود را دارد. برای ما که شخصیتی معنوی برای انسان قائلیم و رشد او را در دوری از غفلت دنیا میدانیم، این سرگرمی ذهنی اگر تبدیل به صحنه دوری از خداوند و مقدسات و فرو رفتن در لهو و لعب شود، خطر اصلی پیش روی بشر امروزی است. بنابراین فکر میکنم میشود از همه فیلمهای سینمایی، نسخه سریالی و از همه سریالهای تلویزیونی، نسخه سینمایی درآورد.البته با لحاظ کردن برخی تفاوتهای بنیادینی که عرض شد.
خود شما ترجیح می دهید فیلم بسازید یا سریال؟
اگر قرار است که هنر سازنده باشد، پس هنرمند باید یک مربی دلسوز برای جامعه خود باشد. نیاز تربیتی مهمترین نیاز بشر برای رشد و تعالی است. هنری موفق است که در این راه گام بردارد و در تعلیم و تربیت که با زبان زیبا و فطری هنری باید صورت پذیرد، تکرار و استمرار ارزشها و تنفس در فضای آکنده از محضریت، کارساز است. لذا سریالسازی که به علت تکرار و طولانی بودن، فرصت مناسبتری برای این منظور فراهم میکند، ترجیح دارد.
شما در گذشته در «مریم مقدس» تجربه تبدیل کردن فیلم سینمایی به سریال تلویزیونی داشتید. در این باره کمی توضیح بدهید. در آن زمان آیا برنامه اولیه ساخت فیلم بود یا سریال؟
آن موقع هم تصمیم بر این بود که همزمان سریال و فیلم سینمایی ساخته شود. نگرانی عمده حقیر و فیلمبردار محترم و دیگر عوامل مؤثر فکری مانند آقای قدیریان، کارگردان هنری که همیشه عامل اصلی هنری کارهای ما هستند، این بود که انتخاب کادر اسکوپ برای چنین داستانی که قرار است در تلویزیون هم مخاطبان اصلی خویش را بیابد، ریسک بزرگی بود که البته هم در سینما و هم در تلویزیون جواب داد.
مصطفی قاسمیان - روزنامه نگار / ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد