مردم روستای قاضده صومعه‌ سرا با حفظ سنت پخت شکر سیاه برای پاییز و زمستان خود شغلی ماندگار ایجاد کرده‌اند

یک کسب‌وکار سیاه و شیرین (+عکس)

سمانه نخودی، بانویی روستایی است که در حال تغییر معیشت زنان از راه توسعه گلخانه‌ های کوچک است

ایستاده با سانسوریا

میارکلا روستایی است نزدیک ساری؛ آنقدر نزدیک که با پنج شش دقیقه رانندگی می‌شود از آنجا به مرکز مازندران رسید اما این بی‌روح‌ترین تعریفی است که می‌شود از میارکلا داشت چون کارهایی در این روستا در حال انجام است که در کمتر جایی می‌توان شبیه آن را پیدا کرد.
کد خبر: ۱۳۵۱۴۹۲

این روستا پر است از آدم‌های پرجنب‌وجوش و باانگیزه و اهل‌کار،‌ مردمی که میارکلا را دوست دارند به ماندن در آن فکر می‌کنند و آبادی هرچه بیشتر روستا اوج آمال و آرزوهایشان است.

میارکلا اما یک مغز متفکر دارد که اگر نبود شاید هیچ‌وقت نمی‌شد این جملات را درباره این روستا نوشت و موفقیت‌های آن را پشت سرهم قطار کرد. این مغز متفکر که قلبی پر از عشق به سرزمین مادری دارد و رویایش پایان‌دادن به بیکاری جوانان است سمانه نخودی، بانوی ۳۹ساله میارکلایی است.

او همیشه ته ذهنش به این فکر می‌کرده که چطور می‌توان برای جوانان شغل ایجاد کرد و دست خانم‌ها را در فعالیت‌های اقتصادی طوری بند کرد که هم روی پای خود بایستند و هم به بلندشدن خانواده روی زانوهای خود کمک کنند.

ماجرای این که سمانه نخودی چگونه توانست به این رویا جامه‌عمل بپوشاند و چطور موفق شد از یک رویا، دستاوردی مشهود بسازد پیشینه چندان دوری ندارد و همه‌ چیز خلاصه می‌شود به اتفاقاتی که در یک‌دهه اخیر برای او رخ داده است.

آموزش، شاه‌کلید بود

سال۹۰ بود؛ یکی از روزهای معمولی آن سال که سمانه با کلاس‌های ترویجی جهادکشاورزی آشنا شد. این کلاس‌ها رایگان بود و مجانی‌بودن هنوز هم برای خیلی‌ها انگیزه‌ای ‌قوی است. در این کلاس‌ها پرورش گل‌وگیاه را یاد می‌دادند و به افراد می‌آموختند چطور باید از گیاهان مراقبت کرد تا حال خوبی داشته باشند.

سمانه آموزش دید و در وجودش چیزی جرقه زد. او احساس کرد حالا بهتر و بیشتر از قبل درباره گیاهان می‌داند و دقیق‌تر می‌تواند به دنیای سبز آنها ورود کند. سمانه اما چون هیچ‌چیز را فقط برای خودش نمی‌خواست، زنان روستای میارکلا را تشویق به یادگیری کرد.

مردم استان سرسبزی مثل مازندران مخصوصا مردم روستاهایش که طبیعتی کمتر دست‌خورده دارند روحشان با گل‌وگیاه عجین است و هیچ‌وقت دست رد به سینه هیچ گیاهی نمی‌زنند.

همین شد که عده‌ای از زنان میارکلا درکلاس‌های آموزشی شرکت کردند و با فنون پرورش گل‌ و گیاه، سبزیجات، صیفی‌جات و قارچ آشنا شدند؛ در این میان عده‌ای هم سراغ یادگیری پرورش زالو و بلدرچین رفتند.

قصه تغییرات در روستای میارکلا دقیقا از همین جا آغاز شد از زمانی که زنان آموزش‌دیده حس کردند به دنیای جدیدی واردشده‌ و می‌توانند از پوسته قدیمی‌شان خارج شوند. سمانه نخودی می‌گوید زمانی رسیده بود که بانوان میارکلا انگیزه و انرژی برای کار پیداکرده بودند، استعدادهای خود را شناخته و خودشان را باور داشتند که این حس‌ها مثل چاشنی یک بمب که سبب انفجار می‌شود سرآغاز تغییر شد.

شروع کار در حیاط خانه‌ها

سمانه نخودی راه دوری نرفت؛‌ او نگاهش را چرخاند تا مناسب‌ترین فضا را برای شروع پرورش گل‌وگیاه پیدا کند و از آنجا که همیشه داشته‌هایش را مغتنم می‌دانست به حیاط خانه‌اش فکر کرد. حیاط حدود ۳۰متر فضای خالی داشت که می‌توانست گلدان‌های او را در خود جای داده و به او نشان دهد تا چه حد در پرورش گل‌وگیاه ورزیده شده است. بعد از او بقیه بانوان هم به صف شده و آستین‌ها را برای پرورش گل‌وگیاه در حیاط خانه‌ها بالا زدند و به این ترتیب ۱۵بانوی میارکلایی همه سرگرم کار در فضاهای ۲۰، ۳۰متری شدند.

درخت صبر این زنان خیلی زود هم به بارنشست و گلدان‌های کوچک گل دادند و گیاهان ظریف و نورسته صاحب جوانه شدند و به این ترتیب کار تکثیر گل‌وگیاه آغاز شد. سمانه می‌گوید خانم‌ها که دیدند آنچه آموخته‌اند در عمل جواب می‌دهد و دست‌هایشان می‌تواند معجزه‌هایی سبز رقم بزند، ترس‌شان ریخت و انگیزه پیدا کردند.

سمانه نخودی اما به چیزی بیشتر از حیاط خانه می‌اندیشید؛‌ او به ساخت گلخانه و گسترش کار فکر می‌کرد و می‌خواست میارکلا صاحب گلخانه‌های متعدد شود و روزی این روستا را سرزمین پرورش گل‌وگیاه بدانند.

زمانی برای رویش گلخانه‌ ها

سال‌۹۸ نخستین گلخانه میارکلا در زمینی کمتر از ۳۰۰متر سرپا شد و صاحب آن خانم نخودی بود؛ زنی که توانست رویایش را عملی کند و چشم اهالی روستا را به سمت گلخانه‌اش بگرداند. این گلخانه همه پیشداوری‌ها را از بین برد و ترس‌ها و دودلی‌ها را ریخت و نقطه شروعی شد برای روییدن گلخانه‌های جدید در روستا.

اکنون که پاییز۱۴۰۰ است ۱۵گلخانه در میارکلا فعال‌شده و صاحبانش مشغول تکثیر گل‌وگیاهند؛ پنج گلخانه نیز همین اواخر کار را شروع کرده‌اند و۱۰گلخانه دیگر هم در حال ساخت هستند. برخی از اهالی اما پس‌اندازهای کمی دارند و برای شروع کار چاره‌ای جز دریافت تسهیلات بانکی ندارند که در میارکلا این کار را بنیاد برکت با همکاری بانک پارسیان انجام می‌دهد و به برپا شدن گلخانه‌ها کمک می‌کند.

این گلخانه‌های کوچک مقیاس دل خیلی از اهالی را به خودشان سنجاق کرده‌اند چون با این که کوچک‌اند دخل بزرگی برای اهالی شده‌اند.

سمانه نخودی می‌گوید در برخی از این گلخانه‌ها بانوانی که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند حتی گل‌هایی تا پنج میلیون تومان هم پرورش می‌دهند چون اطمینان دارند از پس تولید آن و سپس فروش گل‌ها برمی‌آیند. این بانوان موفق شده‌اند تعدادی شغل نیز ایجاد کنند به‌طوری که نه‌تنها اعضای خانواده خویش را مشغول کار کرده‌اند بلکه برای هر فصل نیروهایی را از داخل و خارج روستا به کار می‌گیرند.

خانم نخودی خودش با پسر و همسرش مشغول کارند و شادمان از این که در میارکلا، گلخانه‌ها کسب‌وکارهای خانوادگی را سبب شده‌اند و امید به زندگی و آینده را در جوان‌های روستا تقویت کرده‌اند. این گلخانه‌ها همچنین برای مردمی که بیرون از روستا زندگی می‌کنند مایه دلخوشی شده‌اند چون افراد جویای‌کار از دور و نزدیک به میارکلا می‌آیند و چند صباحی کار کرده و مزد می‌گیرند.

امیدی برای مسکن‌ مهری‌ ها

اما مهم‌ترین اتفاق برای ساکنان مسکن‌ مهر میارکلا افتاده؛ مسکن‌مهر۲۸۰۰واحدی شهر ساری که فاصله کوتاهی تا روستای میارکلا دارد.

این پروژه سال‌۸۷ کلید خورد و قرار بود در ۳۶۵روز به اتمام برسد و۲۸۰۰خانواده فاقد مسکن را صاحبخانه کند اما مسکن‌ مهر میارکلا هم مثل بسیاری از مسکن‌مهرهای کشور بیشتر از آن که به سمت تحقق رویاهای مالکان واحدها پیش برود،‌ کاخ آرزوهای آنها را ویران کرد و بعد از گذشت ۱۳سال، درحالی که ۳۶۵روزِ وعده داده‌شده، ۱۲بار آمد و رفت ولی این خانه‌ها به همه صاحبانش وصال نداد و اکنون۱۸۰۰خانواده‌ای که در آن مقیم شده‌اند با انواع و اقسام مشکلات می‌جنگند؛ از کمبود فضای‌سبز تا نبود امکانات فرهنگی و بهداشتی و خدماتی.

در این آشفته بازار اما صدای پیشرفت کارها درگلخانه‌های روستای میارکلا به گوش ساکنان خسته مسکن مهر رسیده و برخی از آنها را از روی کنجکاوی به روستا کشانده است. آنهایی که آمده‌اند، می‌خواستند بدانند که درگلخانه‌های کوچک میارکلا چه می‌کنند و آیا این روستا جایی هم برای کسب‌وکار مسکن‌مهری‌ها دارد یا خیر.

سمانه نخودی می‌گوید تا به حال چند نفر که همگی نیز از بانوان بودند برای ایجاد گلخانه در روستا تقاضا داده‌اند و چون درمیارکلا به‌قدرکافی زمین موجود است این تقاضاها در حال بررسی است تا زودتر این افراد نیز دست به کار پرورش گل‌وگیاه شوند. اما آیا با این اتفاق درمیارکلا دست زیاد نمی‌شود و بانی ایجاد گلخانه در روستا رقبای زیادی پیدا نمی‌کند؟ پاسخ خانم نخودی به این دو سوال منفی است چرا که او خودش برای زیادشدن دست تلاش می‌کند و افرادی را که دیگران رقیب می‌دانند او رفیق می‌خواند.

زنده باد سانسوریا

گلخانه جمع‌وجور سمانه نخودی با ۶۰گونه گل‌وگیاه و با گلدان‌های کوچک و بزرگ، چهره‌ای سبز و مخملی دارد ولی میان این حجم ازسبزی بانوی گلخانه دار به یک گونه علاقه‌ای خاص دارد: سانسوریا. این گیاه به نور و دما حساس است و به مراقبت کامل نیاز دارد. آبدهی آن هم باید با مراقبت انجام شود چون اگر آب به غلاف گیاه برسد دچار پوسیدگی می‌شود.

سانسوریاها همچنین زود به قارچ مبتلا می‌شوند و از بین می‌روند، پس نیاز دارند که مرتب قارچ‌کشی شوند. باوجوداین حساسیت‌ها اما سانسوریاها از زیر دست آدم‌های کاربلد، شاداب و باطراوات بیرون می‌آیند؛ همانطور که سانسوریاهای سمانه نخودی سرحال‌اند.

او می‌گوید با این که گیاهان مختلفی را پرورش می‌دهد و تکثیر می‌کند اما عزم‌کرده به‌صورت تخصصی روی این گیاه کار کند و تا می‌تواند سهم بیشتری از بازار فروش را به‌دست آورد. تصویر او حالا با سانسوریاهای ابلق، پوست‌ماری،‌ شمشیری، پاکوتاه،‌ لوله‌ای، مهتابی و کراواتی دیدنی است؛ زنی کارآفرین و ایستاده با سانسوریا.

رویایی از جنس سنبل

سمانه نخودی اگر سفره دلش را باز کند برخلاف مردمی که در این سفره فقط غم‌وغصه می‌چینند، پشت سر هم آرزو ردیف می‌کند. او به این آرزوها البته به چشم هدف نگاه می‌کند و برای محقق‌شدن آنها می‌کوشد. او به صادرات فکر می‌کند و می‌خواهد روزی برسد که گل‌وگیاه‌های روستای میارکلا به دست مردم کشورهای دور و نزدیک برسد و مردم گوشه‌گوشه جهان میارکلا را مهد پرورش گل‌وگیاه بدانند.

او البته با تجربه دریافته این راه، راه آسانی نیست و باید خیلی‌ها به او کمک کنند تا تولیدات او و همولایتی‌هایش سفر برون مرزی‌شان را آغاز کنند. سمانه به غیر از صادرات به سنبل هم فکر می‌کند، طوری که فکر پرورش آن بخش بزرگی از افکار او را درگیر کرده است؛ همان سنبلی که گرچه عمرش به اندازه روزهای کوتاه عید نوروز است ولی اگر نباشد سفره هفت‌سین ما ایرانی‌ها، هفت‌سین نمی‌شود.

بانوی گلخانه‌دار البته به ثبت‌ملی سنبل میارکلا نیز با جدیت فکر می‌کند و به خاطرش در حال تلاش و مدتی است در زمینی باز مشغول سنبل‌کاری است و یک‌بار هم محصولاتش را فروخته و شیرینی سوددهی سنبل را زیر زبانش مزه‌مزه کرده ولی این فقط بخش کوچکی از رویای اوست چرا که سمانه نخودی می‌خواهد کاری کند تا اگر روستای داماش را با سوسن چلچراغ می‌شناسند یا روستای فرخد خراسان را با گل‌محمدی و روستای دستگرد را با گل‌نرگس،‌ میارکلا را هم با سنبل‌هایش بشناسند.

مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها