سد گتوند با این كه ۱۰ ساله شده، هنوز محل مناقشه است؛‌ مناقشه میان آنهایی كه آن را ساختند و از بودنش دفاع می‌كنند با كسانی كه معتقد بوده و هستند كه این سد اساسا نباید ساخته می‌شد.
کد خبر: ۱۳۴۷۷۵۲

این مناقشه در تهران، ‌ خوزستان و در همه شهرهایی كه رود كارون از آنها می‌گذرد نیز برقرار است. با این‌كه گتوند ۱۰ سال پیش آبگیری شد و بعد از یك دهه باید مثل خیلی از موضوعات، گردِ فراموشی روی آن می‌نشست، ولی مثل آتش زیر خاكستر با اندك نسیمی گُر می‌گیرد و بحث روز می‌شود.

مدتی است دوباره حرف از شوری آب سد زده می‌شود،‌ حتی عكس‌هایی دست به دست می‌چرخد كه مثل آدم تشنه‌ای كه كف بر لب آورده، دریاچه سد را در حالی نشان می‌دهد كه بلورهای نمك از گوشه آن جوشیده و نمك‌ها را به سینه كوه‌های اطراف چسبانده‌اند.

در این عكس‌ها،‌ مخزن سد گتوند جایی است شبیه دریاچه نیمه‌خشكیده ارومیه، به همان اندازه شور و به همان اندازه دلهره‌آور. اما ماجرا فقط این عكس‌ها نیست. مدتی است دوباره حرف از نمك‌هایی زده می‌شود كه همراه آب وارد نیروگاه سد گتوند شده و آن را از كار انداخته‌اند و همین نمك‌ها از دریچه‌های سد بر بستر بتنی كانال‌های انتقال آب نیز غلتیده، به زمین‌های كشاورزی رسیده‌اند و مانع كشت و كار شده‌اند. سد گتوند با این حرف‌ها كه دهان به دهان می‌چرخد، چهره‌ای هیولایی دارد.‌

سدی كه قبل از مرگ حتما باید آن را دید،‌ مثل رمان‌هایی كه قبل مرگ باید آنها را خواند. با سفری كه شركت آب و نیرو فراهم كرد، دیدن این هیولا برای خبرنگاران مهیا شد.‌ سفری كه همه مسافران در آن عینك بدبینی به چشم داشتند و اصلا برای قانع نشدن،‌ كفش و كلاه كرده بودند.

سد گتوند از نمای نزدیك اما هیولا نبود، سازه غول پیكری بود مثل همه سدهایی كه تا به حال در كشورمان ساخته شده كه معایب، محاسن، زشتی و زیبایی را توامان دارند.

سد گتوند نه آن موزه عبرتی است كه مخالفان دو آتشه‌اش می‌گویند و نه آن شاهكار جهانی است كه شیفتگانش به آن می‌بالند.‌ اما این سد چه بخواهد و چه نخواهد نمك و شوری با نامش گره خورده است، نمكی كه هرچه بیشتر در بحرش فرومی‌روی، بیشتر به یك معما شبیه می‌شود.

گشت در دریاچه سد

جلیقه‌های نارنجی‌رنگ نجات را چیده‌اند روی دو سكوی آبی‌رنگ قایق موتوری كه با پتوهای پنبه‌ای فرش شده است. مردی طنابی كلفت را مثل جاشوان،‌ محكم به دست گرفته و از روی اسكله مراقب است تا مسافران پای‌شان با امن و امان به قایق برسد. مسافران یكی یكی می‌پرند و روی سكوها جا می‌گیرند و جلیقه‌ها را می‌پوشند.

صبح یك روز خنك آبان ماهی است و خورشید با این كه بساطش را روی زمین پهن كرده، ولی بیش از آن‌كه پرتوهایش آزاردهنده باشد، لذتبخش است. موتور قایق روشن می‌شود و مسافران تكان تكان می‌خورند. از روی قایق، از كنار اسكله‌ای كه دروازه ورودی به دریاچه‌ای وسیع است،‌ سد گتوند با همه عظمتش به چشم می‌آید و بلندترین سد خاكی كشور معنی می‌شود.

ما هنوز داریم درجا می‌زنیم و قایق دارد با حركت افرادی كه درونش ایستاده‌اند تكان‌های ریز می‌خورد. یكی از آنها كه ایستاده فرهاد نادران، مدیر كنترل پایداری سد گتوند است كه به دستیارش چیزهایی می‌گوید. آخرین جمله‌اش این است كه از همین جا ای سی آب را بگیر و «EC» مخفف كلماتی انگلیسی است كه هدایت الكتریكی یا شوری آب معنی می‌دهد.

ای سی‌سنج دستگاهی كوچك است كه درون كیفی شبیه كیف سامسونت جا می‌شود، ‌دستگاهی شبیه كارتخوان‌های سیار كه شیلنگی نسبتا كوتاه به آن وصل می‌شود. شیلنگ، پای اسكله در آب فرومی‌رود و دستگاه چند ثانیه‌ای مكث می‌كند تا عدد را نشان دهد. عدد ۷۸۵ است، به معنی عالی و آبی شیرین. آب را می‌چشیم و مزه مزه می‌كنیم؛ آب شیرین است، به شیرینی آبی كه در تهران از شیر خانه‌های‌مان می‌نوشیم و خوش‌طعم،‌ حتی بهتر از طعم آب‌های معدنی داخل بطری‌ها.

وقت حركت است،‌ قایق دور می‌زند و اسكله و تاج سد می‌مانند پشت‌سر. چاره‌ای جز وارونه نشستن نیست. هرچه قایق دورتر می‌شود، تاج سد بهتر به چشم می‌آید، با آن سنگ‌های بزرگی كه بدون ملات روی بدنه شیبدارش چیده شده‌اند. روی این تنه شیبدار یك داغ آب بزرگ افتاده است. داغ آب، ردپایی است كه آب از خود روی سنگ‌ها جا می‌گذارد كه ثابت كند در گذشته تا چه ارتفاعی بالا آمده است.

نادران می‌گوید این داغ آب ۵۰ متر بالاتر از جایی است كه ما اكنون روی آن شناوریم و ما در ذهن تصور می‌كنیم كه اگر ۵۰ متر بالاتر از این می‌بودیم، حتما به نوك قله كوه‌های كم‌ارتفاع اطراف بسیار نزدیك می‌شدیم.

قایق همچنان می‌راند و ما میان كوه‌های عریانی كه تك و توك پوشش گیاهی دارند، جلو می‌رویم. روی برخی از كوه‌ها، درخت‌هایی سبز كه می‌گویند كنار و بنه است، چشم به دریاچه دوخته‌اند. برخی از این درخت‌ها اما به قدری خشك‌اند كه به شبح‌ها شبیه شده‌اند، با تنه‌هایی به رنگ قهوه‌ای سوخته و شاخه‌هایی دراز و تو در تو كه در جاهایی كه كوه در سایه افتاده، فیلم‌های ترسناك را تداعی می‌كنند.

این درخت‌ها چرا مرده‌اند؟ آیا وقتی آب ۵۰ متر بالاتر از این بوده غرق شده‌اند؟ یا شوری آب را تاب نیاورده و تلف شده‌اند؟ پس چرا بقیه درخت‌ها سبز و خرم‌اند؟ این سوال‌ها در یك لحظه به ذهن هجوم می‌آورد.

ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه صبح است و ما میان دریاچه‌ای به رنگ خلیج‌فارس. قایق می‌ایستد و دستگاه ای سی‌سنج دوباره به آب می‌افتد،‌ مثل انگشت اشاره برخی از خبرنگاران كه رغبت خوردن آب تصفیه‌نشده را دارند. آب زیر زبان ما باز هم شیرین است، ‌دستگاه هم می‌گوید شوری آب ۷۸۰ است.

نادران می‌گوید طبق قوانین ایران آب‌هایی با ای سی ۲۵۰۰ قابل شرب محسوب می‌شوند و خبرنگارها با لحنی میان شوخی و جدی می‌گویند حتما مسوولان سد دستگاه را دستكاری كرده‌اند و نادران می‌گوید خوب است نمی‌گویید دستگاه آب‌شیرین‌كن نصب كرده‌ایم مثل برخی خبرنگارها كه قبلا این را گفته بودند.

رخ به رخ با كوه‌های نمك

ساعت یك ربع به ۹ صبح است و سرعت قایق، آب را مثل پودری خنك توی صورت‌ها می‌پاشد. ما همچنان روی دریاچه‌ای در حركت هستیم كه مخزن سد است و این روزها دو میلیارد و ۱۵۰‌میلیون مترمكعب آب دارد كه معادل ۴۰‌درصد گنجایش مخزن است.

نادران به داغ آب‌ها اشاره می‌كند و می‌گوید امسال نسبت به پارسال در همین زمان، تراز آب دریاچه ۱۸ متر پایین‌تر رفته كه اگر ۱۰ متر دیگر پایین برود، نیروگاه سد از مدار خارج می‌شود، مثل نیروگاه دز.

اما خبرنگارها بیش از آن‌كه به نیروگاه فكر كنند، حواس‌شان پی شوری آب است، مخصوصا آن بلورهای نمك كه در كنج كوه‌های اطراف دریاچه جمع شده بودند و عكس‌ها می‌گفتند این حال و روز دریاچه سد گتوند است كه نمك بالا می‌آورد. نادران هم این عكس‌ها را دیده، ولی به آنها می‌خندد و سری به تاسف تكان می‌دهد و می‌گوید این عكس‌ها اصلا مربوط به گتوند نیست، بلكه آن را از دره دشت بزرگ شكار كرده‌اند و به گتوند ربطش داده‌اند تا حقیقت را وارونه جلوه دهند.

چشم‌های ما در گوشه‌ها و كنج‌ها دنبال نمك‌های تلنبارشده می‌گردد، ولی دست خالی می‌ماند. اما ذهن بدبین ما كه دست‌بردار نیست و به این فكر می‌كند كه شاید قبل از برنامه بازدید، نمك‌های موجود را شسته و سر به نیست كرده‌اند.

در پهنه یكنواخت دریاچه اما ناگهان چشم‌انداز عوض می‌شود و كوه‌هایی شبیه كوه‌های مریخی چابهار در سمت راست قایق نمودار می‌شود. كوه‌ها، رنگی میان سفید و كرم ملایم دارند و پر از سوراخند، مثل مرجان‌ها كه آهكی‌اند. اینها همان كوه‌های نمكی مشهور و بدنام‌اند كه سال‌هاست به عنوان متهم ردیف اول شور كردن آب سد گتوند شناخته می‌شوند.

ما كوه‌ها را با ولع نگاه می‌كنیم و از داخل قایق آنها را در گوشی‌های همراه خود قاب می‌گیریم. نادران می‌گوید كوه نمك، كوه نمكی كه می‌گویند همین‌هاست كه در موردشان جوسازی شده است.

دستگاه ای سی‌سنج دوباره به آب می‌افتد و چند ثانیه بعد عدد شوری آب در پای كوه نمك نمایان می‌شود: ۷۸۶ و باز هم آبی مطلوب و شیرین.

نادران مثل كسی كه سرافراز شده باشد، می‌گوید این سازندهای نمكی تاثیر كمی بر كیفیت آب دارند كه آن تاثیر هم عمدتا در كف مخزن است. او اضافه می‌كند كه منتقدان فرضیه‌ای داشتند كه اگر ارتفاع مخزن سد پایین بیاید، به علت وجود همین كوه‌های نمكی، آب شور می‌شود، ولی می‌بینید كه اكنون آب ۵۰ متر پایین‌تر از سال‌های قبل آمده، ولی شور نشده است.

ما دوباره توی آب انگشت می‌زنیم و این بار با اكراه آن را به دهان می‌بریم، چون سطح آب پر است از حباب و توده‌های لزجی كه حال به هم زن است. با این حال آبی كه از انگشت‌مان می‌چكد شیرین است. ظاهرا این پایان راه است؛ لحظه تبرئه شدن سد گتوند از شوری و لحظه قانع شدن خبرنگارها به زعم میزبان؛ پس قایق دور می‌زند و كوه‌های نمك می‌مانند پشت‌سر. این كوه‌ها از دور مثل صخره‌های مرجانی‌اند كه عمرشان تمام شده است،‌ مثل همان‌ها خرد و متلاشی. كوهی كه این چنین از هم گسیخته شده، حتما هرچه داشته به آب ریخته و بعد از ۱۰ سال حتما همه ناخالصی‌ها از جمله نمك وارد آب شده و قطعا به كف مخزن رسیده؛ پس چرا می‌گویند رسوب گتوند در حد صفر است؟

پا به پای آب در پایین دست گتوند

ساعت ۱۰ صبح است و با ذهنی كه در آن میان دیده‌ها و شنیده‌ها جنگی به پا‌ست، از قایق پیاده می‌شویم و مسیر شیبدار و خاكی را تا رسیدن به جاده آسفالته بالا می‌رویم. حالا ما بالاتر از تاج سد و خیلی بالاتر از آب‌های نیلگون دریاچه‌ایم.

مقصد، سدهای تنظیمی است كه آب خروجی سد گتوند را به زمین‌های كشاورزی می‌رسانند و میان مردمی كه چشم به قطرات حیات‌بخش آب دارند، تقسیم می‌كنند. اطراف اولین سد تنظیمی در شهرستان گتوند تا چشم كار می‌كند زمین كشاورزی است،‌ همه سبز، خرم و شاداب.

كنار یكی از كانال‌های انتقال آب كه روباز است، می‌ایستیم و دستگاه ای سی‌سنج دوباره مشغول سنجش شوری آب می‌شود. عددی كه این بار نمایش می‌دهد ۱۰۱۲ است، عددی حتی بزرگ‌تر از آنی كه پای كوه نمك ثبت شده بود.

فرهاد نادران در توضیح بزرگ شدن این عدد گفت كه وقتی آب از نیروگاه سد خارج می‌شود، چشمه‌های آب شور به آن می‌ریزد و در نتیجه ای سی آب بالا می‌رود. اما ما به این توضیح بسنده نكردیم و سراغ كشاورزی رفتیم كه برای رفع خستگی به بیلی تكیه داشت. مرد جوان می‌گفت آب شور نیست و مشكلی نداریم، ولی آب كم است و از كمی آب در رنجیم.

دورتر از او مردی كه لباس عشایر خوزستان را به تن داشت هم در پاسخ به این سوال كه آب شور است یا نه؛ جواب منفی داد، ولی از خشكسالی گله كرد.

سوار ون می‌شویم و آرام‌آرام از كنار مقبره قیصر امین‌پور می‌گذریم و به سد تنظیمی دوم می‌رسیم. اینجا نیز ای سی آب ۱۰۱۰ است، ولی كشاورزی آن نزدیكی‌ها نیست كه تجربه‌اش از شوری آب را جویا شویم. ون درجاده باریكی كه اطرافش پر ازنخاله‌های ساختمانی و آلونك‌های دلگیر است،‌ می‌راند و به شهر كوچك و نه چندان آباد جنت مكان می‌رسد.

درون یك كانال آب كه نی‌های بلند دور و برش را گرفته‌اند، آبی كه جریانی ضعیف دارد، می‌گذرد و شیلنگ دستگاه ای سی‌سنج موجی به آن می‌اندازد. عدد ۳۹۳۰ را نشان می‌دهد كه طبق قوانین ایران همان‌طور كه فرهاد نادران گفت، قابل شرب نیست. مردی كه با ای سی‌سنج كار می‌كند، می‌گوید بالا رفتن این عدد ناشی از ورود پساب‌های كشاورزی است و ما هم كه سر می‌چرخانیم، به جز زمین كشاورزی كه میزبان ذرت‌های سرحال و یونجه‌های سرسبزند، چیزی نمی‌بینیم.

ون باز هم می‌راند و كیلومترها دورتر از جنت‌مكان، در دل شهر كهن شوشتر كنار بند میزان ترمز می‌زند. این بند یادگار عهد ساسانیان است كه ثبت جهانی شده، بندی كه هنرمندانه‌ آب كارون را به نسبت‌های دو و چهار میان رودهای گرگر و شطیط تقسیم می‌كند. ای سی آب در این نقطه ۱۳۰۲ است كه پایین آمدن شوری آن حاصل جریان داشتن آب و حجم قابل ملاحظه آن است.

از بند میزان تا سازه‌های آبی شوشتر راهی نیست. البته درهای ورودی این سازه‌ها را به روی گردشگران بسته‌اند، چون چند روز قبل دختری در آب‌های آن غرق شده و جان باخته است. از سطح خیابان اما هركسی به این سازه‌های كهن اشراف دارد و می‌تواند شاهكار مهندسی قرن‌ها قبل را ببیند.

ایرج، كشاورزی است كه به تماشای این سازه‌ها آمده. او كه فهمیده ما رد شوری آب در پایین‌دست گتوند را می‌زنیم، تایید می‌كند كه آبی كه به زمین‌های اطراف می‌رسد، كمی شور است. ولی نه به خاطر سد گتوند كه به سبب فاضلابی كه آب كشاورزی را ملوث می‌كند: «آب همه شده فاضلاب،‌ همین آب، كم هم هست. آب ما همیشه از مسجد سلیمون می‌اومد و از روی زمین‌های نمكی رد می‌شد، ‌اصلا آب بارون نمك‌ها رو می‌یاره سمت ما، ولی آب هیچ‌وقت شور نبود. اما الان خشكسالی و فاضلاب آب رو شور كرده.»

شور نبودن آب را محمد در روستای عرب اسد، در جاده آسفالته‌ای كه به ملاثانی و اهواز می‌رسد نیز تكرار می‌كند:‌ «نه، آب مشكلی نداره، فقط زمین‌مون دیگه جون نداره،‌ خودمونم پول نداریم كه كود بخریم تا زمین تقویت بشه. البته جون زمین رو این برنج‌كاری هم می‌گیره، میگن هرجا برنج كاشته بشه زمینای اطرافش ضعیف میشن و از آنجا كه محمد ایستاده تا چشم كار می‌كند، شالیزار است. سبز، مخملی و عنبربو.»

چه كسی درست می‌گوید؟

شوری آب در خوزستان معادله‌ای چند مجهولی است، مثل لابیرنت‌های پیچ در پیچ كه آدم‌ها درون دالان‌هایش گیج می‌شوند. آب سد گتوند ظاهرا شور نیست،‌ آب خروجی‌های آن هم شور نیست، تا كیلومترها در پایین دست سد نیز گله‌ای جدی از شوری آب وجود ندارد، ولی كارشناسان آب و فعالان محیط زیست معتقدند این سد، عامل شوری آب است.

ما با شبنم قنواتی،‌ فعال محیط زیست خوزستانی كه مدت‌ها در مورد این سد مطالعه كرده است، همچنین با محمدرضا فاطمی، كارشناس منابع آب در تهران كه او نیز مطالعاتی درباره سد گتوند داشته، گفت‌و‌گو كردیم ولی هر دو طوری حرف زدند كه حس پنهانكاری از سوی مسوولان و زودباوری از سمت خودمان را منتقل می‌كرد.

شبنم قنواتی وقتی شنید كه ما روی دریاچه سد گتوند آب را با زبانمان چشیده‌ایم گفت كه حس چشایی ملاك درستی برای سنجش شوری آب نیست، چراكه بعضی از نمك‌ها اصلا مزه شور ندارند. او وقتی شنید كه ما در مخزن سد، عددهای دستگاه ای سی‌سنج را نیز ثبت كرده‌ایم، گفت كه مشكل ما نیز لایه‌های بالایی آب سد نیست، چراكه آبی با كیفیت است. مشكل ما با لایه‌های زیرین و اعماق دریاچه است.

شبنم قنوانی كه سد گتوند را به جای شاهكار جهانی، ‌افتضاح مهندسی می‌نامد، به ما گفت كه اكنون نمكی كه در كف مخزن سد انباشته شده، حالت ژله‌ای پیدا كرده، چون دیگر نمك نمی‌تواند در آب حل شود و شوری آن نیز ۱۸۰ هزار است كه چهار برابر شوری خلیج‌فارس محسوب می‌شود.

محمدرضا فاطمی نیز به ما توضیح داد كه دستگاه ای ‌سی‌سنج را باید در پنج تا ۱۰ متری كف مخزن به كار انداخت یا پروفیل تغییرات شوری را ملاك قرار داد كه شوری آب در ترازهای مختلف را می‌سنجد.

او البته شوری آب در پایین‌دست سد گتوند را تنها ناشی از این سد نمی‌داند و معتقد است زهاب‌هایی كه از زمین‌های كشاورزی و انواع فاضلاب وارد آب می‌شود، مسبب شوری است. او اما باور دارد نمك‌هایی كه در كف مخزن سد تلنبار شده، مثل غول خفته‌ای است كه آنجا خوابیده و نمی‌دانند باید چه كارش كنند.

بعد از این دو گفت‌و‌گو ما دوباره با فرهاد نادران، مدیر كنترل پایداری سد گتوند تماس گرفتیم و صحبت كارشناسان را به او منتقل كردیم كه وی همه این حرف‌ها را ناشی از بی‌اطلاعی دانست. این مناقشات ۱۰ سال است كه وجود دارد و هیچ‌كدام از طرف‌ها تا به حال نتوانسته‌اند دیگری را قانع كنند،‌ اگر هم اقناعی رخ داده، رسانه‌ای نشده و آنچه مانده، جدل‌های لفظی و تكفیرهایی است كه هر بار از جبهه‌ای علیه جبهه دیگر شنیده‌می‌شود.

مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها