اما این اقدام نیز با وجود تایید و موافقت قانونی با آن و داشتن پشتوانه موافقان بسیار از جمله رئیس قوه قضاییه ، مسوولان عالی قضایی ، نمایندگان مجلس و... مخالفانی نیز دارد که چندان در فرآیند دادرسی ها موثر نمی بینند. این موافقان و مخالفان نیز در صحبت های خود استدلال هایی دارند که قبول یا رد آن در عمل را باید به زمان واگذار کرد.
یکی از اهداف لایحه حذف شعب تشخیص تسریع رسیدگی به پرونده های قضایی و جلب رضایت مردم است |
حسین عسکری ، وکیل دادگستری ،حذف شعب تشخیص دیوان عالی کشور را مثبت می داند و می گوید: وظایف شعب تشخیص موجب تنزل سطح این دیوان به یک دادگاه بدوی شده بود. این نظر در واقع تایید نظر رئیس قوه قضاییه و تاکید وی بر فعالیت اساسی این دیوان در بعد نظارتی است.
عسکری در ادامه می گوید: شعب تشخیص دیوان عالی کشور در طول مدت فعالیت خود تجربه خیلی مثبتی را از خود به جای نگذاشت و دیوان عالی کشور را از وظیفه نظارتی اش دور کرده است.
عسگری راد می افزاید: این که ما در هر صورت ، رسیدگی را در مرحله بدوی و تجدیدنظر نهایی بدانیم فی نفسه کاری مثبت و مطلوب است و اختیارات مربوط به قوه قضاییه از نظر رسیدگی به پرونده ها اگر مقید به زمان شود، گامی مثبت در جهت تثبیت نظم عمومی و نهایی شدن احکام است و تایید شورای نگهبان هم در جهت تثبیت و حفظ نظم عمومی و اثربخشی به آرای قضایی است.
این وکیل دادگستری با اشاره به وجود محاکمی که استانداردهای لازم قضایی را ندارند، می گوید: قوه قضاییه باید در قبال این محاکم که به صدور آرایی مخالف با روح قانون می پردازند، اقدامی مناسب انجام دهد. همچنین اگر بخواهیم به این دلیل که دستگاه های قضایی و محاکم سراسر کشور دارای وحدت رویه کامل در استنباط از قوانین نیستند، هر رایی را در هر زمان به وسیله شعب تشخیص دیوان عالی کشور قابل نقض بدانیم ، این خود نقض غرض دستیابی به عدالت است.
وی تصریح می کند: از نظر اصولی در تمام دنیا باید بالاخره در مرحله ای با صدور حکم نهایی مواجه شویم. وضعیتی که تا به حال داشته ایم این بوده که در هر زمانی ، رئیس قوه قضاییه می تواند دستور رسیدگی مجدد پرونده ای را صادر یا حتی پس از رسیدگی مجدد دستور دیگری را برای رسیدگی صادر کند. این مساله عملا نظم عمومی را تحسین نمی کند و بالاخره باید در جایی با آرای نهایی مواجه شویم که ممکن است آرای موجود با عدالت منطبق باشد یا خیر اما به هر حال ارزش نظم عمومی بالاتر از اینهاست.
این وکیل دادگستری بیان می دارد: با توجه به مطالب گفته شده ، حذف شعب تشخیص اقدامی مثبت است ؛ چرا که بالاخره ما در جایی با وجود آرای قطعی و نهایی مواجه خواهیم شد.بهرام بهرامی از قضات دیوان عالی کشور نیز در این باره می گوید: در سال 1373 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مطرح شد و در سال 1381 اصلاحیه ای به ماده 18 آن در خصوص رسیدگی به پرونده ها در شعب تشخیص وارد شد که بر این اصلاحیه در سال 1385 اصلاحیه دیگری وارد شد که همان قانون فعلی است که به حذف شعب تشخیص منجر شد.
به گفته وی ، در این لایحه نقش دادستان کل کشور، روسای کل دادگستری ها و رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح مطرح شده است که آن را می توان نکته مثبت لایحه دانست ، چرا که دیگر لازم نیست مردم مانند اصلاحیه سال 1381 به تهران و شعب تشخیص مراجعه کنند و می توانند به دادگستری های شهر مربوط نیز مراجعه کنند. وی می گوید: وقتی قرار است دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و روسای کل دادگستری ها وارد این قضیه شوند، قطعا هر کدام نیازمند تشکیلات خاص و چه بسا عریض و طویلی برای ورود به این رسیدگی هستند که باز هم چه بسا به اطاله دادرسی منجر شود. این قاضی باتجربه می افزاید: معین نبودن خلاف بین شرع می تواند در این لایحه مشکل ایجاد کند؛ چرا که به دلیل مشخص نبودن مسلمات فقه به عنوان مراد ازخلاف شرع بودن در این لایحه امکان تاویل و تفسیر و در نتیجه زمینه اعمال سلیقه فراهم می شود ، همچنین لایحه روشن نکرده که اگر موضوع خلاف شرع برخلاف قانون باشد چه باید کرد؛