گروه سیاسی جام جم- مریم عاقلی: افغانستان در روزهای اخیر تحولات پرشتابی را پشت سر گذاشت، از فرار اشرف غنی رئیس جمهور این کشور تا تسلط طالبان بر ارگ. از سوی دیگر برخی کشورها نیز اعلام کردند که سفارت خود را در این کشور تعطیل میکنند. پس از ترک افغانستان توسط اشرف غنی، طالبان که پیش از این اعلام کرده بود که کابل را با تصرف نظامی در نخواهد آورد در این زمینه در حال گفتوگوی انتقال مسالمت آمیز قدرت است و به افراد خود دستور داده که وارد کابل شوند و ارگانهای اصلی این کشور از جمله ارگ ریاست جمهوری افغانستان را تصاحب کنند، برای بررسی و تحلیل آخرین تحولات افغانستان و موضع تهران درباره تحولات همسایه شرقی به سراغ ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بین الملل و سفیر اسبق کشورمان در افغانستان رفتهایم که مشروح گفتوگوی او با جامجم در ادامه آمده است:
باتوجه به تحولات پرسرعت افغانستان و اتفاقاتی که در این کشور رخ داده شما، روند تحولات را چطور ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر شرایط بسیار پیچیده و ناروشن است، از یک سو طالبان در ۲۴ ساعته گذشته مواضع خود را تغییر داد چراکه قرار بود وارد کابل نشود و دولت انتقالی را شکل دهند، اما یکباره وضعیت تغییر کرد و الان طالبان وارد کابل شده و زندانیها را آزاد و اعلام کردند به هیچ وجه زیر بار دولت انتقالی نمیرویم؛ بنابراین امارت اسلامی آماده است و ملابرادر را بعنوان کسی که سرپرست و ریاست ارگ را برعهده دارد راهی ارگ ریاست جمهوری میکنند.
* روشن نیست که آیا امارت اسلامی استقرار مییابد یا خیر
از سوی دیگر هم بخشی از مردم بخصوص آنهایی که با امریکاییها ارتباط فعال داشته و برای آنها کار میکردند به فرودگاه کابل هجوم بردند و امریکاییها الان در غم این هستند که نیروهای امریکایی و شهروندان خود را خارج کنند و در این ازدحام از قضا تیراندازی شده تا مردم ساکت شوند. این اتفاقات در مجموع نشان میدهد بیقراری و بی اطمینانی در کابل وجود دارد و از این رو طالبان تلاش میکند با بیانیهها به مردم اطمینان و آرامش بدهند، ولی دورنما روشن نیست که آیا امارت اسلامی استقرار مییابد یا خیر. البته من موضعی از وزیر امرو خارجه امریکا میدانم که ایشان گفته است قادر به رسمیت شناختن امارت اسلامی هستیم مشروط بر این که حقوق بشر را رعایت کنند و مانع از ورود نیروهای تروریستی به افغانستان شوند.
* طالبان هیچ فرقی با ۲۰ سال گذشته نکرده و منظومه معرفتی آنها همان تفکرات سلفی است
**با توجه به این که شناختی که از طالبان دارید آیا رویکرد و خوانش فعلی طالبان با گذشته فرقی کرده است؟
طالبان هیچ فرقی با طالبان ۲۰ سال گذشته نکرده است. منظومه معرفتی طالبان همان تفکرات سلفی است، اما ازجنبه رفتارهای اجتماعی و سیاسی پختهتر و با ادبیات رایج در محیط بین الملل آشنا شدند و حساسیتها را دریافت کردند و در تلاش هستند اهداف ایدئولوژیک و قومی خود را با رعایت گفتمان رایج دنبال کنند.
* طالبان متغیر اصلی نیست اصل ماجرا پاکستان است
برای مثال رهبران آنها در بیرون از افغانستان مسلط به این امر شدند، ولی فرماندهان نظامی آنها در شرق افغانستان همان رفتار خشونت آمیز را دارند و البته دائماً کنترل میشوند. نکته مهم این است که طالبان را نباید به عنوان متغیر اصلی ببینیم چرا که اصل ماجرا پاکستان است؛ لذا مدیریت این صحنه را به دست پاکستان میدانم که توانستند طالبان را آموزش دهند و کنترل کنند و اسلام آباد تا کنون خوب طالبان را کنترل و سازماندهی کرده است.
* یک سناریوی از پیش طراحی شده بین امریکا، پاکستان و طالبان اتفاق افتاده است
اشرف غنی یک نیروی وابسته به CIA تمام تلاش خود را کرد تا ساختار را فروبپاشاند و این کار را کرد و بعد سریع فرار کرد و دستورات عقب نشینی را عمدتاً خود غنی صادر کرد که تحت عنوان عقب نشینی تاکتیکی بود. او فرماندهان نظامی را بی ثبات کرده بود و دائماً آنها را تغییر میداد و جابجا میکرد؛ لذا یک سناریوی از پیش طراحی شده بین امریکا، پاکستان و طالبان اتفاق افتاد که حول توافق نامه دوحه است.
این کار خیلی با سرعت و عجله انجام شد و سرعت کار طالبان زیاد بود و لذا امریکاییها قدری افشا شدند درحالی که اگر سرعت کاهش مییافت، شاید امریکاییها میتوانستند به نوعی زیر توافق نامه دوحه نیز بزنند و جنگ داخلی را شکل دهند، اما سرعت کار به قدری بالا بود که امریکاییها مجال بازیگری پیدا نکردند، چون امریکاییها یک موضعی را در دوحه داشتند، اما نیتی در باره ایجاد جنگ داخلی طراحی کرده بودند، اما سرعت کار طالبان و مدیریت پاکستانی به حدی بود که اجازه نداد آنها بتوانند کانونهای جنبش مردمی شکل دهند؛ لذا این نکته مهمی است و خیلیها مانده اند که این مسئله را چطور تحلیل کنند، تحلیل بسیار راحت است. این ماجرا همان توافق نامه دوحه است و امریکاییها فرصت نکردند در عمل زیر توافق بزنند و جنگ داخلی را شکل دهند ضمن این که هنوز امکان جنگ داخلی وجود دارد هرچند در مجموع دورنمایی برای طالبان در منطقه نمیبینم.
مشخصاً جزئیات توافق دوحه چه بود؟
توافق دوحه یک لایه پنهان داشت که کسی ندید و یک لایه آشکار داشت، لایه آشکار در اول این بود که طالبان را از بعد تروریستی بیرون آورد و تبدیل به نیروی مشروع کرد و به آن مشروعیت داد لذا این بزرگترین ضربهای بود که امریکاییها به سیاستهای گذشته خود و دولت افغانستان زدند و ضربه دوم این بود که در مذاکره با طالبان به هیچ عنوان دولت افغانستان و مردم آن نقش و اطلاع نداشتند. نکته دیگر ۵ هزار نیروی کلیدی طالبان را آزاد کردند و مشخص بود این نیروها در صحنه و سازمندهی طالبان وارد عمل میشوند که الان نیز فعال شدند. بعد از این دولت افغانستان را وادار کردند با طالبان به توافق برسند، اما دستور کاری نتوانست این دو طرف را به توافق برساند؛ یعنی ۱۸ ماه از وقت مردم را گرفتند، که در طی این مدت طالبان بتواند خود را سازماندهی کند. توافق بعدی این بود که یک نفر از نیروهای امریکایی و ناتو نباید مورد تعرض قرار گیرد. در طی این ۱۸ ماه از دماغ یک سرباز هم خون جاری نشد، ولی ۹-۸ هزار نفر از مردم افغانستان کشته شدند.
* طالبانیزه شدن افغانستان جزء برنامه امریکاییها بوده است
بنابراین مجموع این شرایط نشان میدهد طالبانیزه شدن افغانستان جزء برنامه امریکاییها بوده است بنابراین این سناریویی که الان میبینید یک سناریوی توافق شده با امریکا و پاکستان است و کار انجام شده است. منتهی امریکاییها میخواستند در این اثنا اتفاقی را شکل دهند که آن اتفاق توافق دوحه را تبدیل به جنگ داخلی کند که این را نتوانستند عملیاتی کنند.
*امارت اسلامی طالبان بیش از یکی دو سال دوام نمیآورد
ممکن است نتوانند امارت اسلامی را تشکیل دهند؟
میتوانند تشکیل دهند، ولی بیش از یکی دو سال نمیتوانند دوام بیاورند. چراکه امارت اسلامی یک کف انتظارات طالبان است و در گام بعدی خلافت اسلامی است. خلافت اسلامی مورد پذیرش هیچ کشوری در منطقه و جهان نیست و حتی امارت اسلامی هم مورد توافق غرب نیست؛ بنابراین اگر بخواهند امارت اسلامی را شکل دهند باید روی تعصبات قومی متمرکز شوند و اگر خلافت اسلامی را تشکیل دهند همه نیروهای تکفیری جهان در اینجا جمع میشوند.
* خطر داعش و سوریه سازی در افغانستان وجود دارد
یعنی خطر داعش و سوریه سازی در افغانستان قوت میگیرد؟
بله. هنوز در اینجا این خطر وجود دارد. نکته دیگر ۳۵۰ هزار نیروی نظامی است که در کنترل طالبان نمیروند و خود تبدیل به کانونهای متحرک میشوند که ساختار اسلامی آن را سامان میدهد. سلاح و اسلحه و نیروهای آموزش دیده زیادی داشتند. الان اینها غیب شده اند. اینها میتوانند بصورت کانونهای مقاومت شکل گیرند.
*پذیرش طالبان توسط ایران به ارتباط مردم افغانستان با آن بستگی دارد
موضع جمهوری اسلامی نسبت به طالبان چیست؟
باید سیاست صبر و انتظار را داشته باشیم، چون روندها پیچیدهتر از این چیزهاست که فکر میکنیم. این طور نیست که امریکاییها به راحتی بروند. امریکاییها این تهدید را تبدیل به فرصت میکنند. بالاخره میلیاردها دلار سرمایه گذاری کردند و طالبان نیز هر چه زمان بگذرد مردم به آن بیشتر بدبین میشوند، چون پاکستان پشت آن است و مردم نسبت به مداخله خارجی در کشور خود حساس هستند. از این رو ما باید همان موضع گذشته را داشته باشیم، نباید عجله کنیم و باید ببینیم آیا طالبان میتواند خود را با وضع جدید بخوبی تطیبق دهد و آیا طالبان توانسته دستخوش تغییر ماهوی شود تا در کابل مستقر شود یا خیر. باید ببینیم مردم افغانستان چه تصمیمی میگیرند. ارتباط ما و پذیرش روی طالبان از مسیر پذیرش و ارتباط مردم با طالبان میگذرد. باید اصالت را به موضع مردم و ملت افغانستان و خواست آنها موکول کنیم. اگر آنها پذیرفتند و جامعه جهانی هم آمد ما هم یکی از کشورهایی هستیم که حضور داریم چراکه ایران قصد مداخله ندارد، اما اگر مردم افغانستان و جامعه جهانی پذیرای طالبان نبود ما هم قطعاً همان موضع را داریم، چون استانداردهای ما استانداردهایی است که اعتقاد داریم از استانداردهای جهانی قطعاً پائینتر نیست چراکه معتقد به مردم سالاری دینی هستیم و آنها دموکراسی دینی دارند؛ بنابراین باید دید آیا مردم سالاری دینی در افغانستان توسط طالبان رعایت میشود یا خیر. آیا یکپارچگی افغانستان حفظ میشود یا خیر. آیا مصالح عالی مردم رعایت میشود یا خیر.
پس بر اساس این پارامترها موضع رسمی ما مشخص میشود؟
بله. اکنون چیزی مشخص نیست و حتی ممکن است دوره جدیدی از بحران و آنارشی را در افغانستان شاهد باشیم.
انتهای پیام/
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد