اکران فیلم «قصه عشق پدرم» به کارگردانی محمدرضا ورزی از 4 مردادماه در سینماها آغاز شده؛ یک درام تاثیرگذار در ژانر دفاع مقدس که برای قدردانی از مقام پدر ساخته شده است. به بهانه اکران این فیلم گفت و گوی کوتاهی با امیریل ارجمند انجام داده ایم.
کد خبر: ۱۳۳۱۷۲۳
توصیه داریوش ارجمند به پسرش درباره بازیگری / از صفر سالگی در سینما هستم
امیریل ارجمند، بازیگر فیلم «قصه عشق پدرم» در گفت و گو با جام جم آنلاین درباره داستان این فیلم، بیان کرد: «قصه عشق پدرم» روایتگر داستان پدری است که سالهاست در انتظار بازگشت پسرش از جبهه، بارها به دفتر معراج مراجعه کرده و با وجود اینکه فرزندان دیگر و اطرافیان او را متقاعد می کنند که بازگشتی در کار نیست، اما او امید خود را از دست نمی دهد. این فیلم 9 سال پیش یعنی قبل از سریال «معمای شاه» ساخته شد که البته در همان سال در جشنواره فجر هم به نمایش درآمد ولی به اکران عمومی نرسید.
 
او ادامه داد: «قصه عشق پدرم» با نگاهی متفاوت به 8 سال دفاع مقدس و مفقودالاثرها می پردازد. بنده البته از زمانیکه محمدرضا ورزی مشغول نگارش فیلمنامه این اثر بود در جریان آن بودم و تقابل پدر و پسری اش برایم جذاب بود. بنابراین در کنار علاقه ام به ژانر دفاع مقدس، عوامل حرفه ای که در این فیلم در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند باعث شد تا در آن بازی کنم.
 
ارجمند درباره تجربه همکاری با چنگیز جلیلوند که چند ماهی است در میان ما نیست، خاطرنشان ساخت: حضور چنگیز جلیلوند در این فیلم، انگیزه ام را برای بازی در آن دو چندان کرد. دلم می خواست با او از نزدیک کار کنم. مرحوم جلیلوند از تاریخ های هنر دوبله ایران است. ما با صدا و شخصیت هایی که ایشان به جای آنها حرف زده بزرگ شدیم و بارها دیالوگ هایی که آن مرحوم گفته را با لحن شان تکرار کردیم. جلیلوند انسانی بسیار جذاب، فروتن و مطلعی بود و سر فیلمبرداری این فیلم هر زمان که فرصتی پیش آمد برایم خاطراتی از گذشته تعریف می کرد. 
 
بازیگر سریال هایی چون «ستایش»، «تبریز در مه» و «گاندو2» در پاسخ به این سوال که چقدر اندازه نقش به لحاظ کمی برایش مهم است؟ تصریح کرد: نقش را باور کنیم، با عشق آن را بازی کنیم و دیگر شک نکنیم که نقش اول هستیم.
 
ارجمند در خصوص فعالیت های اخیرش توضیح داد: در زمینه موسیقی بسیار مشغول هستم. به تازگی موسیقی فیلم «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی را به اتمام رساندم و همچنین در زمان ساخت فیلم «قصه عشق پدرم» یک ترانه برای آن ساخته و آماده کرده بودم که ضبط استودیویی نشده بود و الان چند ماهی است که آن را انجام دادم و روی فیلم گذاشتیم. روی یک آلبوم مشغول کار هستم و... .     
 
او در پاسخ به این سوال که تجربه کدامیک سخت تر است؛ بازیگری یا آهنگسازی، توضیح داد: وقتی هنر در وجود انسانی خلق می شود تنها یک بعد ندارد. چون تمام شاخه های هنر بهم مرتبط است. من عاشق هنرم و برایم بازیگری، موسیقی و... فرقی نمی کند. بازیگری در ذهنم همواره دارای یک ریتم موسیقیایی بوده و این ریتم موسیقیایی را نه تنها در بازیگری بلکه در تمام جهان می بینم.
 
ارجمند با تاکید بر اینکه با کارگردان هایی با تفکرات مختلف و گاه متضاد کار می کند، ادامه داد: من از صفر سالگی در سینما هستم. از زمانیکه چشمانم را باز کردم در این محیط بودم. چشمانم را باز کردم و شهرت را دیدم، شهرت نداشتم اما آن را از نزدیک ترین نوعی که می توان دید دیدم. از همان زمان پیشکسوتان هنر را با انواع و اقسام طرز فکرهای مختلف دیدم و به همین خاطر در ناخودآگاهم تثبیت شده که کارگردانان را از دید یک بازیگر معمولی نگاه نکنم. با انسان هایی کار کردم که به لحاظ سلیقه و طرز فکر بسیار بسیار متفاوت از هم بودیم و از این بابت راضی ام. دوست دارم فضای مختلف انسان ها را ببینم تا از هر ظرفی نکته ای بیاموزم. وقتی در یک ریتم و یک سبک در حال حرکت هستید روزمرگی را بوجود می آورید و در هنر این روزمرگی باعث عدم خلاقیت می شود. در صورتیکه ذات هنر خلاقیت است، خلاقیتی که از درون انسان زاده می شود و درصد کمی از آن به فضا و تحصیلات آکادمیک برمی گردد. برای خلق کردن هم باید در فضاهای متفاوت بود و آموخت و آموخت و آموخت. به قول پدرم؛ یک بازیگر وقتی وارد هنر می شود باید 200 ساله باشد. به دلیل اینکه در مثلا 20 -30 سالی که بازیگری می کند، فرصت کافی ندارد تا به لحاظ جامعه شناسی، روانشناسی و... به تمامی به تجربیاتش بیافزاید. حالا یک بازیگر چطور می تواند 200 ساله باشد؟ با مطالعه کردن، تاریخ خواندن، تجربه دیگران را از آن خود کردن و... . چرا که عمر انسان کفاف تجربه اندوزی های گوناگون را برای بودن در قالب یک بازیگر موفق نمی دهد و هنرمند باید فضاهای مختلف را تجربه کند.  
 
ارجمند در پایان پدرش را رفیق و منتقدش دانست و افزود: با پدرم خیلی رفیق ام. بوده زمانیکه نقشی را بازی کرده ام که پدرم خیلی با آن موافق نبوده و بعدها دیده ام که او درست می گفته و جوانی کار دست من داده. او چشم انداز بلندتری را می دیده که من نمی دیدم. بزرگ ترها و پیشکسوتانی که از نظر بنده ستون های فرهنگ ما هستند دید وسیعی دارند که ما قادر به درک آن نیستیم.     
 
ساناز قنبری / جام جم آنلاین 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها