بی‌ میلی‌ پردیس‌ های سینمایی به بازگشایی

فعالیت سینماها از امروز مجاز است

کارگردان فیلم لاله با گلایه از مناسبات غیرحرفه‌ای اکران از قواعد حاکم بر سینمای کشورهای دیگر می‌گوید

سینمادارها گفتند فیلمت را کوتاه کن!

اگر تماشای فیلم ایرانی دوبله‌ شده روی پرده، پرتاب‌تان می‌کند به سه دهه قبل و خاطرات سینمای دهه 60 را برایتان زنده می‌کند، بد نیست بدانید حالا این تمهید قرار است برای فیلم‌هایی به کار بیاید که داخل ایران اما به زبانی جهانی تولید می‌شوند تا شاید بتوانند بخشی از بار ارائه تصویر به علاقه‌مندان خارجی کنجکاو در وضعیت روز ایران را به دوش بکشند.
کد خبر: ۱۳۲۵۲۷۵

این، دست‌کم ادعای کارگردان لاله است که می‌گوید با وجود وضعیت کرونایی پخش فیلم در سینماهای جهان را دنبال می‌کند.

با اسدالله نیک‌ نژاد به گفت‌وگو نشستیم تا هم حواشی فیلم را به روایت خودش بازگو کند و هم نکات ناگفته‌ای را درباره سینمای ایران به اشتراک بگذارد.

فیلم لاله و ماجرای تولید آن از کجا آغاز شد؟ طرح فیلم به شما ارائه شد یا در ایده و طراحی اولیه سهم داشتید؟

این موضوع را البته چند بار توضیح داده‌ام اما باز هم لازم است تاکید کنم که تمام ایده، طرح و سناریو در لس‌آنجلس در سال 2008 اتفاق افتاد و تا 2010 پروسه آماده‌سازی سناریو و مراحل جذب سرمایه‌گذار و سایر مقدمات طول کشید و سال 2010 من این سناریو را به ایران آوردم و چون موضوع فیلم درباره یک دختر ایرانی در جامعه ایران بود، با توجه به این پیشنهادهایی هم درباره ساخت آن در خارج از کشور داشتیم اما من اصرار داشتم که فیلم در ایران ساخته شود تا حال‌و‌هوای جامعه بیشتر بازتاب داشته‌باشد. همان سال با وزارت‌ارشاد وارد مذاکره شدیم، البته هم‌زمان گفت‌وگو با فارابی را هم پیش می‌بردیم اما بنابه ملاحظاتی تصمیم گرفتیم که کار را در فارابی انجام ندهیم. باز هم تاکید می‌کنم برخلاف شایعاتی که دوستان فارابی ساختند، خود ما تصمیم گرفتیم به‌دلیل مسائلی که در خود فارابی در آن سال مطرح بود، با فارابی کار نکنیم. بنابراین طرح از ابتدای ایده تا انتهای تولید، توسط خود ما انجام شد.

با این که طراحی اولیه در سال‌های اواخر دهه ۸۰ انجام شد، تولید و اکران فیلم تا سال ۹۸ به‌طول انجامید. مانع اولیه تولید در همان سال‌های ابتدایی چه بود؟

در واقع همان سال90 بود که ما فیلمنامه را با تمام آن امکانات تکنیکی که بنا بود ساخته شود به تهران آوردیم ولی این‌که چرا 10 سال طول کشید چیزی است که شاید دیگر همه مردم بدانند. در واقع یک مدیریت غلط در سطح سازمان سینمایی در دولت آقای روحانی وجود داشت که افرادی مانند مدیر وقت سازمان سینمایی یا معاون کل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که زیردست مدیر سازمان محسوب می‌شد، آدم‌هایی بودند که روی این موج سوار شدند تا برای خودشان اسم و رسمی بسازند و متاسفانه خارج از اخلاق رفتار کردند و به محض این‌که دولت آقای احمدی‌نژاد تمام شد و از کمی قبل‌تر از آن تصمیم گرفته‌بودند که با مدیران قبلی و تصمیمات‌شان برخورد سیاسی کنند. حالا اصطلاحا به اینها اصلاح‌طلب و اصولگرا می‌گویند که یعنی اصلاح‌طلب‌ها تصمیم گرفته‌بودند که در دوران خودشان اصولگراها را اذیت کنند. یکی از پروژه‌هایی که مشمول این تصمیم شد، پروژه لاله بود که در آخرین ماه‌های دولت آقای احمدی‌نژاد آغاز شد و در اولین روزهای دولت آقای روحانی با مشکل روبه‌رو شد و بهانه آوردند تا کار متوقف شود. اگر فیلم را دیده‌باشید، می‌دانید که فیلم از جهت تولید، کار بسیار سنگین و دشواری بود چون ماشین‌ها باید ساخته و لباس‌ها دوخته می‌شد. حتی این پیست اتومبیلرانی که در فیلم می‌بینید به این شکل در استادیوم آزادی، وجود خارجی نداشت بلکه ما در فیلم لاله خرج کردیم تا آماده شود و بعد بماند برای جوانانی که علاقه‌مند به این رشته ورزشی هستند اما متاسفانه برعکس ما که نیت‌مان خدمت بود، مدیران سیاسی که اسم‌شان مدیران فرهنگی بود، به بهانه‌های واهی جلوی کار را گرفتند و بعدها هم ثابت شد که علتش صرفا سیاسی‌کاری، خودخواهی و کم‌تجربگی و از همه مهم‌تر بی‌سوادی این آقایان در حوزه تولید فیلم بود. بیت‌المال را در واقع دستاویزی برای کارهای سیاسی کردند و به غیر از این‌که به ارزش‌های فیلم در زمان خودش ضربه‌های جدی وارد کردند به خود من، آن‌قدر فشارهای روحی و روانی وارد آوردند که من جسمانی مریض شدم. این مدیران سازمان سینمایی که در شروع دولت‌شان روی کار آمدند قبل از این‌که به فکر کار خوب، سینمای حرفه‌ای و حمایت هنرمندان باشند، برعکس حمله کردند و فیلمی را که می‌توانست باعث افتخار جوانان باشد سعی کردند که منکوبش کنند. اما از آنجا که همیشه حق بر باطل پیروز است، با نیت‌های خیر سازندگانش جلوی رفتارهای غیرخیرخواهانه این مدیران گرفته شد و در سال 98 نهایتا با کمک آقای رضاداد و مهندس حیدریان از مدیران باشرف و حرفه‌ای سینمای ایران، زمینه تولید کار فراهم شد و مدیر وقت مرکز گسترش، آقای حمیدی‌مقدم هم کار را مدیریت کردند تا ساخته شود. البته این تولید مجدد برای من هم فشار زیادی داشت چون برخی از بازیگران دیگر از کشور رفته‌بودند و برخی هم که بودند دیگر دوست نداشتند در پروژه باشند و حتی یک هنرپیشه زن ما فوت کردند و پسربچه فیلم هم دیگر بزرگ شده‌بود و تقریبا همه‌چیز به هم ریخته‌بود اما به هرحال خدا کمک کرد و نهایتا توانستیم کار را تمام کنیم و فیلم را تحویل جامعه دهیم. سال 98 فیلمبرداری انجام شد و سال 99 بیشتر تدوین انجام شد و به دلیل کرونا دیگر مجبور بودیم در شرایط قرنطینه هم تدوین و خصوصا صداگذاری سخت فیلم را انجام دادیم. موزیک هم شبانه از طریق واتس‌اپ ساختش انجام می‌شد. اما با تمام این سختی‌ها، فیلم تا عید امسال تمام شد و در 18اسفند99 افتتاحیه فیلم را برگزار کردیم. البته قرار نبود فیلم نمایش داده شود چون هم باید از کرونا بیشتر عبور می‌کردیم و هم این کار، یک فیلم تابستانه برای جوانان و نوجوانان بود اما باز دوباره با یک مدیریت دیگری روبه‌رو شدیم که تصمیم گرفته‌بود اکران در عید آغاز شود.اما عید هم شرایط نارنجی و قرمز، سینما را باز و بسته کرد و باز هم کم‌تجربگی برخی مدیران به فیلم ضربه زد.

همان اوایل خبری پخش شد که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، تامین هزینه دومیلیاردی برای این فیلم را به‌عهده گرفته است که برای آن زمان بیش از ۱۰برابر هزینه تولید فیلم‌های معمول محسوب می‌شد. چرا با وجود این، تولید کلید نخورد؟ آیا این هزینه واقعا پرداخت شد؟

آن زمان مدیر وقت مرکز که در دولت آقای احمدی‌نژاد بودند، خبری را برای خبرنگاران ارسال کردند که این فیلم با هزینه دومیلیاردی دارد تولید می‌شود و طبیعتا خبرنگاران هم حساس شدند و مثل شما نتیجه‌گیری‌های این شکلی کردند. در حالی که این دست فیلم‌های معمولی و کم‌خرج که مدنظر شما هستند، فیلم‌های آپارتمانی‌اند که اصلا خرجی ندارند. برای این فیلم دست‌کم فقط 100 خودرو باید آماده می‌شد و 50 خودرو برای پیست باید ساخته می‌شد. شما برای عوض کردن لاستیک ماشین دو روز معطل می‌شوید.آن زمان کسی در ایران نمی‌دانست اصلا یک ماشین مسابقه را چطور باید ساخت. لباس‌ها را نمی‌دانستند چطور بدوزند. مدیر ذوق‌زده فکر کرده بود که دومیلیارد خیلی پول زیادی است ولی بعدها متوجه شدند آن مدیر هم مانند مدیر بعدی، آدم‌های چندان باتجربه‌ای در سینمای حرفه‌ای نبودند. بنابراین بله، آن زمان تهیه‌کننده کار و مدیر وقت شروع کردند با این پول برای خودشان ماشین و امکانات خریدن ولی ما خیلی زود آنها را اخراج کردیم و تهیه‌کننده دیگری را آوردیم که واقعا بودجه را خرج خود فیلم کند.

مناسبات و حواشی سیاسی چقدر در به تاخیر افتادن تولید فیلم تاثیر داشت؟

تمام تاخیر فیلم محصول همین حواشی سیاسی و حواشی اخلاقی بود که آخر هم فهمیدیم اینها‌ چقدر سیاست‌زده بودند و فقط وقت و بیت‌المال را تلف کردند و حالا مردم و اهالی رسانه و سینمای حرفه‌ای هم فیلم را که دیدند متوجه شدند چقدر به این فیلم بی‌رحمی شد و این که می‌توانست 8هشت سال پیش بیرون بیاید و وجهه دیگری از جامعه ایران را نمایش دهد و فروش بسیار بالایی برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. ولی متاسفانه بی‌اخلاقی‌هایی از سوی مدیران سیاسی صورت گرفت.

همه مراحل تولید فیلم یک‌جا و در یک زمان انجام شد یا برداشت‌های مختلفی در طول زمان داشتید و در کدام فاصله زمانی تولید انجام شد؟

در تمام مدتی که فیلم معطل بود طبیعتا مدام می‌رفت چند برداشت انجام می‌داد و دوباره متوقف می‌شد. البته بیشتر کار را همان ابتدا انجام دادیم و اتمام فیلم هم در فاز سوم فیلم اتفاق افتاد.

آیا ممیزی یا ملاحظاتی در فیلمنامه یا پس از تولید اتفاق افتاد که به فیلم مدنظر شما ضربه بزند؟

خیر. از ابتدایی که به وزارت ارشاد سناریو ارائه دادم، چند کمیته مرتبط و آدم‌های مسؤول در وزارت ارشاد و خارج از آن، فیلمنامه را خوانده بودند و هیچ اصلاحیه‌ای به آن وارد نشد اما وقتی فیلم تمام شد با این که از ابتدا زمان فیلم را 3سه‌ساعته بسته بودیم، مدیران عزیزی که با ما کار می‌کردند، نگاه‌شان این بود که زمان فیلم زیاد است. بنابراین فیلم در زمان تدوین، کوتاه شد تا دوستانی که علاقه‌مند به فیلم‌های 75دقیقه‌ای بزن‌وبرقص هستند، نظرشان تامین شود. درحالی که فیلم‌های جدی در هر جای دنیا با زمان بالای دوساعت اکران و با احترام با آن برخورد می‌شود ولی متاسفانه در ایران بعضی از دوستان سینمادار، مزه دهان‌شان را با مزه دهان تماشاگر یکی می‌دانند. بر این اساس فکر می‌کنند اگر فیلمی برای خودشان خوب باشد لابد برای مردم هم جذاب خواهد بود اما باور من این نیست. مردم باهوش و باسواد و علاقه‌مند به کار جدی هستند ولی بعضی از این سینماداران، این فیلم‌های ارزان‌پسند را معرفی می‌کنند، چون خودشان دوست دارند. آنها ما را مجبور کردند وقت فیلم را کم کنیم و به همین علت سکانس‌ها کم شده و امیدوارم روزی فیلم کامل برای مردم نمایش داده شود تا متوجه شویم نظر آنها نظر مردم نیست. دیگر کار ما به اینجا کشیده که یک سینمادار باید به ما بگوید اگر زمان فیلم را کم نکنی، فیلمت را نمایش نمی‌دهیم و بعد هم در گیشه به مردم می‌گویند این فیلم طولانی است. نروید ببینید! یک فیلم کوتاه کمدی هست آن را ببینید. این را گیشه‌دار سینما به مردم می‌گوید، بعد هم می‌گویند چرا فیلم‌ها فروش نمی‌کنند. به هرحال هیچ مشکل ممیزی با ارشاد نداشتیم اما به خاطر سینماداران فیلم را کوتاه کردیم.

چه بازخوردهایی از مخاطبان داشته‌اید؟ از پخش فیلم راضی هستید؟

تا جایی که برخوردهای البته کمی با تماشاگران داشتم، آنها به شدت از تماشای فیلم هیجان‌زده می‌شوند و خوش‌شان آمده و من کسی را ندیده‌ام که از فیلم بد بگوید اما من از پخش‌کننده اصلا راضی نیستم. در زمان بد و در تعداد سالن‌های کم! اصلا نمی‌دانم مجموع سئانس‌هایی که در اختیار داشتیم، چقدر است. آنجا هم که داشتیم، گیشه‌دار مردم را راهنمایی غلط کرده است. قرار بود دو هفته قبل از اکران برای این فیلم تبلیغ شود اما این کار را هم نکردند. من از صداوسیمای کشور تشکر می‌کنم که لااقل تیزرهای ما را پخش کردند اما تبلیغات شهری و پایگاه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی و راه‌های دیگر را نداشتیم. سالن‌های خوب را به فیلم‌های به قول خودشان خوب که کمدی است، دادند و این کار به سالن‌های کوچک رفت. البته پخش‌کننده‌ها تلاش کرده بودند کار را خوب انجام دهند اما عملا این اتفاق نیفتاد.

کرونا چقدر به اکران لاله و فروش آن ضربه زد؟

کرونا به همه‌چیز در 16 ماه گذشته لطمات جدی وارد کرد. حالا به فیلم ما فقط ضربه مالی زده اما جان بسیاری را گرفته‌است. فروش نکردن فیلم من در مقابل جان انسان‌هایی که از دست رفتند، ارزشی ندارد. بنابراین کرونا، ویروس بسیار کثیف و منحوسی بود که جامعه‌جهانی را به مخاطره انداخت و فیلم لاله هم مصون از این مخاطرات نبود.

از لیپ‌سینک‌ها معلوم است که فیلم به زبان انگلیسی ساخته‌شده و بازیگرهای فرعی و اصلی همگی به انگلیسی بازی کرده‌اند. علت این کار و سپس دوبله آن چه بود؟

این فیلم از ابتدا قرار بود انگلیسی ساخته شود و قرار هم این بود ما به عنوان ایرانی در جامعه‌جهانی در بخش فرهنگ حرفی برای گفتن داشته‌باشیم و من خیلی سرفراز بودم که ما می‌توانیم حرف‌مان را به زبان بین‌المللی به گوش جهان برسانیم. اما در بخش داخلی مدیران محترم تصمیم گرفتند برای مردم ایران نمایش به زبان فارسی باشد که برای مخاطب عام راحت‌تر باشد.

آیا قصد دارید فیلم را با توزیع‌کنندگان خارجی در سینماهای کشورهای دیگر هم نمایش دهید؟

قصد ما این بوده و هست اما همان طور که سینماهای ما در ایران بسته است و تماشاگر رغبتی برای رفتن به سینما ندارد از آن بدتر در سینماهای جهان اتفاق افتاده. بنابراین الان فعالیت در سینماهای جهان بسیار سخت است. البته قبل از کرونا هم برای فیلم‌های خارجی بسیار سخت بود اما الان 100برابر سخت‌تر شده‌است. اگر آن زمان در هر کشوری می‌توانستید پنج تا سینما را برای فیلم خودتان بگیرید بعد از آن همان تعداد را هم نمی‌توانید در اختیار داشته باشید. چون یا بسته هستند یا آنهایی که بازند ترجیح می‌دهند ظرفیت را در اختیار آثار پرفروش بگذارند. چون در خارج فروش فیلم، مثل ایران میان سینمادار و سازنده، 50-50 تقسیم نمی‌شود بلکه در سینمای حرفه‌ای، صاحبان فیلم و پخش‌کنندگان، سالن‌های سینما را از قبل برای فیلم‌هایشان اجاره می‌کنند و حالا هر مقدار که بخواهند اکران انجام می‌شود و بنابراین صاحبان سینما واقعا نقشی در فیلم ندارند که مثل ایران حتی به سازنده بگویند فیلمت بلند است و کوتاهش کن! به هرحال ما تلاش‌مان را برای اکران خارجی می‌کنیم و امیدوارم به نتیجه برسیم.

از بازی بازیگران ایرانی خصوصا با زبان انگلیسی راضی بودید؟

بسیار کار سختی بود اما بچه‌های ایرانی و هنرپیشه‌های ما انجامش دادند. همیشه می‌گویم شما به تام کروز بگویید یک کلمه را فارسی بگو نمی‌تواند چه برسد به این که بگویید برو درامش را بازی کن اما بازیگران ما آنقدر با استعداد و باهوش هستند که به غیر از زبان مادری‌شان هم می‌توانند درامی را بسیازند و بازی کنند و من فکر می‌کنم جامعه ما باید به هنرپیشه‌هایش افتخار کند که این قدر استعداد دارند.

به نظر شما سینمای ایران با این ظرفیت تولید و عوامل و بازیگران، چقدر قابلیت جهانی شدن دارد؟

من اصلا نمی‌فهمم جهانی‌شدن یعنی چه! به نظرم اصلا سوال درستی نیست. هرکسی در هرجای کره زمین قرار گرفته، همان جا برایش مرکز کره‌زمین است. یعنی اگر شما در روزنامه جام‌جم هستید همان روزنامه جام‌جم، مرکز زمین است. این را فراموش نکنید! بچه‌های ما در سینمای ایران چه فنی و تکنیسین چه، جلو یا پشت دوربین، همه در مرکز زمین هستیم منتها چون مدام به ما گفته‌اند خارجی‌ها بهتر هستند یادمان رفته که خودمان چقدر خوب هستیم و چقدر خوب می‌توانیم باشیم. واقعیت این است که انسان‌ها ظرفیت‌شان یکسان است. آن چیزی که خارجی‌ها را با ما متفاوت می‌کند آن باورهای آن خارجی و امکانات اجتماعی اوست. ما در ایران ظرفیت‌های بسیار بالایی داریم. چه جلوی دوربین چه پشت آن؛ که امیدوارم امکانات در اختیارشان قرار داده شود تا ظرفیت خودشان را نشان دهند و من به شما می‌گویم که چقدر جالب است که بعد از آن ایران مرکز زمین خواهدشد و خواهیددید که ظرفیت‌های ایران اگر بیش از خارج نباشد کمتر از آن نخواهد بود. البته امکانات متفاوت است که امکانات فنی و اجتماعی و سیاسی را شامل می‌شود و باید حل شود. الان اگر شما به شهرداری بگویید چرا از سینما حمایت نمی‌کند می‌گوید چون برای ما پول‌ساز نیست درحالی که هیچ جای جهان، هیچ شهرداری از سینما پول نمی‌سازد بلکه از آن حمایت می‌کند. لاله رفته به شهرداری گفته به ما بنر بدهید و آنها گفته‌اند نمی‌دهیم چون پول نمی‌دهید! همه چیز در تهران پول شده‌است. این دست مناسبات است که غلط است وگرنه ظرفیت‌ها بسیار بالاست.

در فیلم شما چهره‌ای که از موقعیت زنان در ایران به نمایش گذاشته می‌شود با چهره‌ای که در رسانه‌های خارجی وجود دارد، زاویه روشنی می‌گیرد. به عنوان یک ایرانی مقیم آمریکا، این تصویر را تا چه اندازه نزدیک به واقعیت می‌دانید؟ آیا زنان ایرانی فرصت پیشرفت و مبارزه برای خواسته‌هایشان را دارند؟ آیا قانون از انان برای این پیشرفت حمایت می‌کند؟

کاملا درست است. چهره‌ای که من ترسیم کردم کاملا متفاوت است و من با همین نیت این کار را کردم چون باورم این است که زنان و مردان ایرانی همیشه بهترین بوده‌اند و خواهند بود.

حالا اگر در برخی مقاطع تاریخ جامعه به مشکلاتی دچار می‌شود معنی‌ا‌ش این نیست که جامعه، جامعه خوبی نیست. جامعه زنانی که من در ایران دیدم، جامعه‌ای نیست که برای نگرفتن حقوق‌شان در خانه بنشینند. نخیر! من باور دارم که زنان ایرانی بسیار با‌شهامت و باسواد و خانه‌دوست و جامعه‌دوست هستند و هرکدام هم که برای جامعه دلسوزی می‌کنند به این خاطر است که دلسوز نسل آینده‌ ایران هستند.

زنان ما زنان دلسوز و در عین حال قدرتمندی هستند اما چهره‌ای که متاسفانه دنیای غرب از زنان ایرانی و خود ایران نمایش می‌دهد چهره قشنگی نیست. من هم با همین نیت این چهره را ساختم که دنیای غرب بتواند بفهمد ایران و زنان ایرانی مثل دیگر کشورهایی نیست و اتفاقا آنها روابط خوبی هم با آنها دارند! زنان ما بسیار شیک و بسیار باسواد هستند. تعداد زنان تحصیلکرده در ایران به مراتب بیشتر از کشورهای اروپایی است. تعداد زنانی که در ایران، PHD دارند فکر نمی‌کنم حتی با آمریکا قابل مقایسه باشد. همیشه دنیای غرب خصوصا تلویزیون‌های کشورهای عربی و منطقه درباره کشور ما حرف بد می‌زنند حتی جلوی فوتبال ما را هم می‌گیرند! به هرحال این دشمنی‌ای است که برخی کشورهای منطقه با ما دارند اما من معتقدم حق بر باطل پیروز است و آینده درخشانی در انتظار ماست.

گروه فرهنگی روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها