به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از ایسنا، دکتر سعید نمکی در جلسه ستاد استانی کرونا در گلستان، گفت: یک روز در محضر شهید سلیمانی بودم و ایشان گفتند بعضیها میگویند قاسم این کارها را میکند که رئیس جمهور شود، دیگر نمیدانند که من دنبال شهادت میگردم. در مورد من هم در اوج این رزم نابرابر با ویروس به چنین شایعاتی دامن میزدند. من امروز باید تبریک بگویم، چون در بین افرادی که مطرح بودند مردم هوشمندانه بهترین فرد را برگزیدند. این را برادری میگوید که داعیه هیچ پدیدهای را در این مملکت ندارد. خدا شاهد است قبلا که در سازمان برنامه بودم روزی از درب وزارت بهداشت گذشتم و گفتم خدایا همه چیز را به تو سپردم، ولی مرا به این دام نینداز. وقتی دکتر هاشمی میخواستند بروند نزد ایشان رفتم و گفتم من تاکنون فقط دست پدرم را بوسیدم، اما دستت را میبوسم که بمانی که من به این تله نیفتم و خیلیها شاهدند که چقدر اصرار کردم این اتفاق نیفتد.
وی افزود: البته آن روز نمیدانستم قرار است با سیل، آنفلوآنزای H۱N۱، کرونا و... دست و پنجه نرم کنیم. البته اگر میدانستم مشتاقانهتر میآمدم. ما اگر خرج این نظام و مردم نشویم به پشیزی نمیارزیم. باور کنید بزرگترین آرزوی من و همکارانم که ۱۶ ماه است لحظهای آرامش نداشتیم و ۴ پیکی که شما میشنوید را مدیریت کردیم و انرژی از ما برد که در ۲۰ دوره وزارت نبرده بود، بزرگترین آرزوی ما نه عدم خدمت گذاری به مردم بلکه برداشتن این بار از روی دوش ما است تا یک شب بتوانیم راحت بخوابیم. ما ۱۶ ماه است که یک شب خواب راحت نداشتیم. این بزرگترین رستگاری است که عزیزان بپذیرند تا ما لحظهای استراحت کنیم. آنچه که میگویم با کمال آزادگی است و اهل کوچکترین تملق نیستم و آن سید بزرگوار هم این موضوع را میداند. پدرم راننده کامیون بود و مرا با رزق حلال و عدم وابستگی بزرگ کرد.
وی در ادامه صحبتهایش افزود: وقتی وارد وزارت بهداشت شدم مجموعهای به نام سازمان غذا و دارو و تجهیزات پزشکی کانونهای پر مشکلی بود. وقتی به یک لانه زنبور دست کردم، گزشهای عدیدهای آزارم دادند، ولی با خدای خودم عهد بسته بودم که برای پاکیزه کردن ذهن مردم تلاش کنم. خیلی بازیها راه انداختند؛ پول دادند برای توییت زدن، آدم خریدند که یکی از آنها محکوم به حبس شد. میلیاردها پول مطرح بود و من هم ایستاده بودم در حمایت از تولید داخل و بولدوزرها روشن بود که از روی جنازه من رد شود.
وزیر بهداشت گفت: وقتی آیتالله رییسی، رییس قوه قضاییه شد و این مسایل را به صورت خصوصی با وی در میان گذاشتم، قوت قلب جدیدی شد برای مبارزه من با این فساد سازمان یافته و ایستادم تا آخرین مراحلی که باید پیگیری میکردم.
وی افزود: ما در کرونا خیلی رنج کشیدیدم. همکاران من روز و شبهای سختی را گذراندند. در آن ایام سخت و پرصعوبت هر کسی با ما همراهی کرد و دست ما را گرفت ما تا آخر عمر شرمنده و قدردان وی خواهیم بود. معتقدم کرونا را در آینده به عنوان محور سنجش مدیریت کشورهای جهان خواهند دانست؛ به خصوص پسا کرونا. همانطور که طاعون سیاه تمام ضوابط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی در اروپا را شخم زد، مطمئن باشید کرونا هم در تمام مولفههای سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی جهان تاثیر خواهد گذاشت و مدیریت کرونا نمره کشورها خواهد بود و کسانی که با اندیشه خردمندانه برای مدیریت بیماری قدم برداشتند، مهم هستند و یکی از کسانی که در این راه ما را کمک کرد ایشان (آیتالله رییسی) بودند که به همه قضات دستور دادند تا هرکس در مورد کرونا تعلل کرد با او برخورد شود و هروقت که میخواستند به سفری بروند از دفتر ما استعلام میکردند و من در این مدت شرمسار این محبتها و رعایتهای ایشان بودم و خواستم این را به عنوان کسی شهادت دهم که مشتاق خلاص شدن از این کسوت پر عذاب است.
وی افزود: چندی پیش شعری سرودم که دو بیت آن اینچنین است: «جز لبان تشنه جان سوخته حاصل این ظهر تابستان نبود / غیر داغ سینه و افسوس دل سهم ما از این عذابستان نبود». در این مدت به جز رنج و سختی و بیخوابی ثمره برای جسم و روح نداشتیم مگر خدمت به مردم و به همین دلیل با اشتیاق فراوان از این که عزیزی بیاید و این بار را بر دوش او بگذاریم این عرایض را گفتم که مردم بهترین گزینهای که میتوانستند را انتخاب کردند و انشاءلله مبارک باشد.
نمکی با تشکر از مقامات استانی و مجموعههای مردم نهاد گلستان برای کمک در مدیریت کرونا، اظهار کرد: استان گلستان نه تنها یک ویترین از تنوع زیستی است بلکه یک تنوع از قومیتهایی است که سالهای متمادی با هم فهمی و درک متقابل با هم همزیستی صلح آمیزی داشتند و این هم از نمونههای بارز زندگی با حداکثر تنوع قومی و حداقل تفرق اجتماعی است.
وی گفت: این ایام کرونا برای همه ما سخت بود، اما دستاوردهای قابل توجهی داشت. ما در اوج تحریم بودیم و ۳ روز قبل آمریکاییها گفتند تحریم واکسن را برداشتند؛ درحالی که تا چند روز قبل کسی باورش نمیشد ما در واکسن تحریم هستیم و برخی بلندگوهای داخلی در این شیپور میدمیدند که دولت واکسن نمیآورد. برخی از دوستان که کمتر از نیم درصد از آرای مردم را در سبدشان داشتند از این فرمایشات فرمودند که ما اگر بیاییم چهار تا را ده تا میکنیم و... حرفهایی که به قول ما کاشانیها اگر ببریم بازار مسگری، یک کاسه مس به آدم نمیدهند و بقیه هم از بیرون پنل گذاشتند که اینها واکسن نمیآوردند و پریروز تشت این رسوایی از بام افتاد و تازه اعلام کردند اجازه میدهیم بقیه جاهای دنیا به ایران واکسن بدهند. البته این هم بیمقدمه نبود و به مقامات آمریکایی وحی و الهام نشد. ۳ روز قبل خودمان گفتیم واکسن ساختیم. ما میگفتیم واکسن میسازیم و آنها باور نمیکردند و اگر هم میخواستید باور کنید خود را به جهالت میزدید و برایتان سخت بود که باور کنید ایران در اوج تحریمها و زمانی که برای فروپاشی و ماندنش در گرداب کرونا برنامه ریزی کرده بودید، حالا اعلام کرده که ششمین یا هفتمین کشور واکسن ساز است آنهم نه با یک پلتفرم، بلکه با چندین پلتفرم این کار را میکند. به هر تقدیر این پیام را گرفتند که ما واکسن داریم و در کنار اقیانوس مینشینیم پس کوزه آب را از ما دریغ نکنند.
وزیر بهداشت تصریح کرد: نمیدانید که در یکسال گذشته ما چه کشیدیم. از کشورهایی که خودشان را دوست ما میدانستند به دری نبود که نزنیم که واکسن تهیه کنیم. تازه بعضیها که دوست ما بودند گفتند واکسن را مستقیم به شما نمیدهیم، میدهیم به فلان کشور تا بدهد به فلان کشور و یک مُحَلِلی پیدا شود در داخل تا اسم ما لو نرود که آمریکا به ما فشار آورد. بعد مُحَلِل هم پز میداد که فلان قدر واکسن وارد کرده در حالی که جانش را یک عده دیگر کنده بودند و آقایان فقط تحویل میگرفتند و دست ما میدادند و بعد هر روز مصاحبه میکردند. خلاصه این بدبختیها را هم تحمل کردیم و از همه سمت کشیدیم. البته بگذریم، چون معامله با خدا است. از حضرت زینب (س) سوال کردند در کربلا چه دیدی؟ نفرمود آتش دیدم، خیمه سوخته دیدم و... بلکه فرمود جز زیبایی هیچ چیز ندیدم. ما هم بنا بر شکوایه نداریم، هرچه بود زیبا بود و به خاطر مردم و نظام و انقلاب بود.