همان روز و روزهای بعد در توییتر بودند افرادی که با این موضوع شوخی میکردند و کمکم این شوخی به دیگران هم سرایت کرد و موجی راه افتاد درباره رابطه والدین با فرزندان در قالب طنز و بیشتر با پدرها، مثل ماجرای کولر خاموش کردن.
این فضای طنز آنقدر شایع شد و حرفهایی در قالب شوخی گفته شد که گروهی را به واکنش واداشت و آنها شروع کردند به دفاع از والدین و اینکه اگر والدینی به هزار و یک دلیل دست به این خشونتها زدهاند، نشان دهنده این نیست که همه پدر و مادرها چنین باشند.
همین فضا بار دیگر ثابت کرد جمله «جدیترین حرفها را در قالب شوخی بگو...» چقدر در جامعه ما کاربرد دارد و گاهی حتی میتواند وارد جنبههای جدی و خطرناکی شود و حرمتها را زیر سوال ببرد.
عباس حسین نژاد، طنزنویس که یکی از دوستان و همراهان مرحوم زرویی نصرآباد هم بوده،میگوید: این که ایرانیها دارند به سمت شوخی سازی و طنزنویسی درباره همه چیز حتی تلخترین و سختترین اتفاقات میروند را جامعهشناسان باید بررسی کنند.
این اتفاق در کمتر جامعهای رخ میدهد. هرچه شرایط سختتر میشود، مردم بهخصوص جوانها طنزشان بیشتر میشود. شاید به این دلیل که طنز، از قدیم در جامعه ما راهی برای بیان حرفهایی بوده که گفتنشان راحت نبوده اما اینکه کمدی و طنز وارد هجو شده و قبح برخی از مسائل را بشکند در هیچ فرمولی نمیگنجد.
اگر کمدی و طنز را نیاز هر جامعهای بدانیم، نه فقط برای بیان ناگفتهها بلکه برای شادکردن افراد و فضا آیا طنزنویسان و آنهایی که آداب طنزنویسی را بلدند به اندازه کافی کار و طنز تولید میکنند بهخصوص در شرایط کرونا که انزوا بیشتر شد و دیگر مردم مثل سابق نمیتوانند دورهم جمع شوند یا به مراکز تفریحی و سینما و تئاتر و... بروند و همه اینها باعث شده روحیه افراد بیشتر از جسمشان به انزوا برود و خموده شده و حتی به سمت افسردگی برود؟
حوزه به همت زندهیاد نصرآباد پایهگذار شبهای طنز است برای کشف استعدادهای طناز. حسیننژاد، قائممقام جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی و هنری حوزه هنری درباره این برنامه در دوره کرونا، میگوید: شبهای طنز هنوز هم برگزار میشود اما نه به شکل حضوری بلکه به شکل آنلاین از طریق اینستاگرام و سایت و نرمافزار حوزه. اما کلا زیرساختهای این نوع فعالیت در کشور ما درست نیست و در این مدت هم نتواست بهینهتر شود به همین دلیل شبهای طنز هم نتوانست مثل سابق بازخورد داشته باشد. مردم از طنز استقبال میکنند اما واقعیت این است ما در زمینه فرهنگ و هنر پلتفرمهایی نداریم که مردم را جذب کنند و به آنها خدمات بدهند.
حسیننژاد میگوید: طنزنویسی و کمدیسازی در شبکههای اجتماعی هیچ قاعدهای ندارد. هر کسی هر چه دوست دارد، مینویسد یا درباره هرچه میلش میکشد ویدئوی کمدی میسازد با هر روشی که دوست دارد. هیچ قید و بندی هم نیست یا احتیاطی که حرمتها و قبح قضایا از بین برود. ما این کارها را نمیکنیم یعنی اصلا نمیتوانیم از همه مرزها عبور کنیم که مثلا بخندانیم. ما میدانیم کمدی و طنز در همه جوامع و حتی در ایران خودمان بخش زیادش به بددهنی ارتباط دارد. مثلا عبید زاکانی از این روش استفاده میکرده اما این هم حد و اندازه دارد و باید دانست که در چه فضایی بیان میشود و مخاطب آن کیست. در شبکههای اجتماعی از همه سنین و زن و مرد حضور دارند، نمیتوان برای جذب مخاطب و فالوئر و دنبالکننده بیشتر از همه مرزها رد شد اما الان متاسفانه چنین شده. کسی را میشناسم در تلویزیون طنز اجرا میکند و همه ما میبینیم اما من به فرزند خودم اجازه نمیدهم اینستاگرام او را دنبال کند چون در این فضا او هیچ قید و بندی را رعایت نمیکند. سری به توییتر بزنیم متوجه میشویم دکان و بازار فحش و بیادبی داغ است و این یعنی زنگ خطر خیلی جدی. من این را بارها گفتهام به همه آنهایی که مسؤولیتی برای خنداندن و طنزنویسی دارند.
طنزنویس کم داریم
طنز و کمدی طرفداران زیادی دارد در همه دنیا. هرچقدر به مردم خوراک خنده بدهی آنها استفاده میکنند و دلزده نمیشوند. شاید به همین دلیل بود که چند سال قبل تلویزیون برنامههای طنز خود را شبانه کرد و شبکههای پخش طنز را هم زیاد کرد. دفتر طنز حوزه هنری آن زمان که آقای زرویی زنده بود و مدیریت این دفتر را بهعهده داشت با تلویزیون و سینما برای تولید کارهای طنز و کمدی خوب همکاری میکرد. چند تایی کار خوب هم تولید شد. راستش را بخواهید ما طنزنویس خوب که کارش را بلد باشد و بداند مرز بین طنز و لودگی کجاست کم داریم. فقط چند نفرند که برای تلویزیون و سینما مینویسند و آنها هم دیگر ایده و موضوعاتشان ته کشیده. از یک دورهای به بعد کمدی در سینما به سمت لمپنیسم رفت و خوب هم فروخت و همین باعث ترویج این فیلمها شد. در زمینه طنز مکتوب برای روزنامهها و مجلات هم نویسنده کم داریم. فقط چند نفری هستند که به شکل حرفهای و کاربلد مینویسند که یکی از آنها آقای مهدینژاد است که ستون طنزش در روزنامه جامجم هنوز زنده است و این اتفاق خوبی است.
دوره، دوره طنزهای بیمزه است
طنز یعنی نیشتر زدن به موضوعات تلخی که با زبان جدی و در فضای جدی نمیتوان آنها را بیان کرد. به همین دلیل میگویند طنزنویس، مصلح جامعه است، چون با نیش قلم یا تصویر و حالا شبکههای اجتماعی زخمی را باز کرده و آن را به مردم و مسؤولان نشان میدهد تا به قول عبید «دادش را از مهتر و کهتر بگیرد». اما مدتی است طنز در کشور ما به سمت شوخیسازی رفته که بیشتر جنبه کمدی و فکاهه دارد و کارش فقط خنداندن است نه اصلاح. طنز برای همین سخت است چون توقع داری و منتظری روزی کارش را انجام بدهد و باعث اتفاقات بهتری شود. اما کمدی و شوخی و جوک کارش این است که در لحظه بخنداند. مدتی است جوکهای بیمزه مد شده، مثلا میگویند: «دوتا تیرآهن با هم دعوا میکنند، کجا میروند؟ ... پیش پیراهن....» اینها بازی با کلمات است، دورهای مد میشود و زود هم به فراموشی سپرده میشود. اما مساله این است که با وجود شبکههای اجتماعی، درهای دنیا به سمت ما باز شده و کسی که کمی زبان بداند، میتواند کمدی و طنز کشورهای دنیا را هم دنبال کرده و با فضای آنها آشنا شود. در این شرایط حتی سلیقهاش هم تغییر میکند. این درها را نمیتوان بست و مردم را محدود کرد. به نظرم تنها چارهاش این است که ما آنقدر طنز خوب تولید کنیم که اولا مردم را جذب کند و دوما آنقدر خوب و زیاد باشد که پاسخگوی همه سلایق باشد. اما در این زمینه کمکاری کردهایم و میکنیم و راستش در مسیری قرار گرفتهایم که جریان طنز شبکههای اجتماعی دارد مردم را با خودش میبرد. حالا به کجا برسیم چندان مشخص نیست.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد