مثلا با دیدن اینکه یک بچه با عروسکش چطور رفتار میکند، میتوان متوجه شد که والدینش با او چگونه رفتاری دارند.
با روحیه بچهها از روی عروسکهایی که انتخاب میکنند هم میتوان آشنا شد و حتی به سطح سواد و فرهنگ آنها نیز پی برد. جدای این ابعاد روانشناختی رابطه آدم ها و عروسک ها، میتوان عروسک را اولین مونس آدمها بعد از مادر دانست.
از قدیم و به صورت سنتی و غریزی بیشتر مادرها زمانی که طفل خود را میخوابانند اما میخواهند این اطمینان را به او بدهند که مراقبش هستند و در نزدیک اویند، عروسکی را در آغوش بچه میگذارند و بچه به عروسک به چشم حامی نگاه میکند.
قدیمترها میگفتند دخترها عروسکبازی میکنند و با این کار مادری را تمرین میکنند و حالا البته روانشناسان کودک یادآوری میکنند که نباید پسرها را از عروسک بازی نهی کرد چرا که آنها هم با عروسک بازی میتوانند مراوده و ارتباطگیری با دیگران را بیاموزند.
با وحید خسروی که سالهای زیادی است با عروسکها دمخور است همصحبت شدم تا ما را با دنیای شگفتانگیز عروسکها بیشتر آشنا کند. خسروی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرمانشاه بود و زمانی که زلزله این استان را با بحران روبهرو کرد با عروسکهایش به میان بچهها رفت تا آنها را سرگرم کند و تنشهای روانی ناشی از زلزله در آنها را بهبود بخشد. دو سالی است که خسروی به کانون تهران منتقل شده و فعالیتهای فرهنگی بهخصوص در زمینه عروسک را جدیتر دنبال میکند.
اولین راه ارتباطی انسان نخستین
خسروی درباره پیشینه عروسک در تمدن بشری میگوید: با نگاهی به کتابهایی که درباره تاریخ تمدن نوشته شده به ردپای عروسک در ارتباطات بین فردی میرسیم. زمانی که انسان اولیه هنوز صحبت کردن، نمیدانست و از علائم محدودی برای بیان ذهنیت خود به دیگران استفاده میکرد این را هم یاد گرفت که میتواند با عروسک و نمایشهایی که با آنها اجرا میکند منظور خود را به دیگران بازگو کند. برای همین اندیشهاش را به کار انداخت و عروسکهایی ساخت که مفصل و دست و پا داشتند و حرکت میکردند و او با همین روش با دیگران ارتباط برقرار میکرد، برخی از این عروسکها صورتهای چند بعدی داشتند و او با نشان دادن هر بعد از این صورتها منظور خود را بیان میکرد. با این اوصاف میتوان عروسک را اولین تجلی تفکر انسان دانست. برای همین است که عروسکها در دستهبندیهای آیینی، مذهبی و سنتی قرار گرفتند و در دنیای مدرن نیز در بخش روانشناسی و انسانشناسی هم قرار میگیرند.
تقویت تخیل با عروسک
خسروی میگوید: ماهیت عروسک در بعد روانشناختی بینظیر است. ما در مواجهه با عروسک با موجودی روبهرو هستیم که با او ارتباط میگیریم، اعتماد میکنیم و حرف میزنیم اما او در سکوت محض به سخنان ما گوش میکند و رفتار ما را نظارهگر است و این ارتباط آنقدر دوستداشتنی است که در بیشتر اوقات از یاد میبریم، موجودی که با او ارتباط گرفتهایم اصلا جان نداشته و توانایی حرکت و صحبت ندارد. ما به صورت غریزی با عروسک ارتباط میگیریم و او را باور میکنیم. در کشور ما هرچند پیشینه و قدمت طولانی دارد اما عروسکها جدی گرفته نمیشوند. در ژاپن عروسکهای چند لایه و با حدود هفتاد صورت ساخته میشود که به صورت کشویی روی هم قرار میگیرند و میتوان با حرکتی ساده از چهرهای به چهره دیگر رسید. از این عروسکها در نمایشهای کلاسیک و سنگین استفاده میکنند. حتی نمایشهای اساطیری را با آنها به نمایش میگذارند یا روانشناسان از آنها برای ارتباط با بیمار خود بهره میبرند و روان او را با این چهرهها شخم زده و به گره اصلی ذهن او که آزارش میدهد، میرسند. یا روسها عروسکهایی دارند بهنام ماتروشکا که به صورت چند لایه درون هم هستند و مفاهیم زیادی را برای آنها در نظر گرفتهاند. سکوت عروسکها باعث تقویت تخیل فرد میشود چه او یک کودک باشد چه بزرگسال. فرد با عروسک همصحبت میشود و بیشتر مواقع جای او نیز صحبت میکند.همین باعث میشود دنیای تخیل فرد گسترش پیدا کند و عروسک این امکان را به فرد میدهد تا هرگونه که دوست دارد، عروسکش را طراحی شخصیت کند. عروسک دنیای آفرینش فرد را تقویت میکند. بچهها را ببینید چگونه با یک عروسک، داستانهای دنبالهدار میسازند و بدون اینکه واقعیت را دخیل این دنیا کنند، در واقعیت آن را به نمایش میگذارند. بچههایی هستند که دچار بیماریهای روانی خاصاند و ارتباطگیری با دیگر انسانها برایشان دشوار است اما همین بچهها با عروسکها ارتباط برقرار میکنند و اگر این ارتباط بهدرستی برنامهریزی شود، کودک به مرور در کنار عروسکش با دیگران نیز ارتباط برقرار میکند.
عروسک فقط برای سرگرمی نیست
در کشور ما روی عروسکها و دنیای شگفتانگیزشان زیاد کار نشده برای همین بیشتر مردم تصور میکنند عروسک وسیلهای برای سرگرم کردن بچههاست و آدمبزرگها نباید وارد دنیای عروسکی شوند.
این در حالی است که در دنیای نمایش عروسکهایی هستند که اتفاقا برای بزرگسالانند و نمایشهایی با این عروسکها اجرا میشود که مخصوص آدم بزرگهاست.حتی آدمبزرگها میتوانند در دنیای شخصی خود با استفاده از یک عروسک بسیاری از اضطرابها،دغدغهها و نگرانیهای خود را تخلیه کرده و روانشان را سبک کنند.راستش را بخواهید ما در زمینه فرهنگ عروسک، کار خاصی انجام نمیدهیم و به گمان بسیاری عروسک صرفا وسیلهای سرگرمکننده برای بچههاست آنهم نه برای بزرگتر کردن دنیای خیال بچهها و خلق آیندهای شگفتانگیز و متفاوت بلکه فقط برای سرگرم کردن بچه که او ساکت باشد و نق نزند و برای دقایقی هم که شده از والدین بهخصوص مادر فاصله بگیرد تا او به کارهای خانه یا شخصیاش برسد.
عبور صنعت اسباب بازی از روی عروسک های بومی
تمام اسباببازی فروشیها پر هستند از عروسکهای وارداتی.عروسکهایی که بیشتر آنها با بهترین جشن و بهترین طراحی تولید شدهاند.عروسکهایی که از دل فیلمها و کارتونهای پر مخاطب دنیا آمدهاند و بازار جهان را تصاحب کردهاند. از سوپرمن و بدمن و اسپایدرمن و باربی بگیر تا عروسکهایی که به شکل نوزاد ساخته شدهاند و به بچهها مثلا مسؤولیتپذیری و نگهداری از یک بچه را آموزش میدهند.صنعت اسباببازی،عجیب و غریب است که سالانه میلیاردها دلار چرخش مالی دارد و دست قدرتمندانی است که کشور ما حتی نمیتواند تصور کند در این بازار به اندازه یک بند انگشت جایی داشته باشد اما واقعیت این است که این چالش هم مانند بسیاری از چالشها و کمبودهای کشورمان به بیبرنامهگی مدیران و مسؤولان برمیگردد که هیچوقت روی عروسکهای بومی و محلی و ایرانی نه توجه کردهاند و نه سرمایهگذاری، وگرنه با پشتوانه غنی که ما داریم میتوانستیم بخشی از این بازار، حداقل بازار داخلی را بهنام خودمان کنیم.هستند افراد با ذوق و استعدادی که روی عروسکسازی متمرکز شدهاند و عروسکهای زیبا و خوشدستی میسازند که ریشه در سنتها و آیینهای ما دارد اما مگر آنها بدون حمایت در سال چند عدد از این عروسکها میتوانند بسازند که حداقل عروسک فروشیهای شهرهای خودشان را پر کنند. عروسکسازان بسیار خوبی داریم که برخی از آنها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالند اما مگر یک مرکز آنهم با محدویت بودجه میتواند جوابگوی نیازهای یک کشور باشد.اگر قرار باشد عروسکهای ایرانی به خانهها راه پیدا کند و بخشی از ماهیت فرهنگی و اصیل ما باشد، اول باید در این زمینه به والدین آموزش داده شود که عروسک ایرانی را در اولویت قرار دهند و دوم اینکه از عروسکسازان حمایت شود و متریال و ابزار خوب در اختیارشان قرار گیرد.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: