شعر بخش مهمی از مقاومت فرهنگی مردم فلسطین در برابر اشغال است

زخم یادگاری بر شاخه های شکسته زیتون

گفت‌ و گو با حسینعلی جعفری، نویسنده رمان «صور»؛ کتابی که دیروز رونمایی شد

روزی با شخصیت‌های داستانم در غزه جشن می‌گیریم

حسینعلی جعفری را باید یکی از نمایندگان رمان سیاسی در یکی دو دهه اخیر در نظر بیاوریم.
کد خبر: ۱۳۱۷۳۱۴
نویسنده 53 ساله مازندرانی که حالا با تازه‌ترین رمانش با عنوان «صور»، وزن کارنامه‌اش را در بازتعریف امر سیاسی در ادبیات‌ داستانی بالا برده‌است. رمان چند روزی است منتشر و دیروز طی مراسمی از آن رونمایی شده‌است. جعفری را بیشتر به عنوان نویسنده ادبیات‌داستانی می‌شناسیم؛ هم داستان، هم داستانک و هم رمان از او خوانده‌ایم. او مجموعه داستانی دارد با عنوان «ساعت‌ها همه خوابند». حالا این کتاب به چاپ سوم رسیده‌ است. داستان آغازین کتاب را نمی‌شود از یاد برد؛ قصه‌ای کوتاه از پلنگی که شاعر می‌شود و می‌رود به قصه کبوتری روی آنتن! جعفری داستانک‌هایش را هم با عنوان «من سرباز هخامنشی بودم» منتشر کرده‌ است که می‌گویند نخستین کتاب داستانک در رابطه با ماجراهای دفاع مقدس محسوب می‌شود که شش بار هم چاپ شده‌است.
علاوه‌ بر این، چهار کتاب رمان نیز از این نویسنده منتشر شده‌است؛ «دخترم ناهید» که به ایستادگی دختری کرد در برابر دشمن می‌پردازد، «افرا» که به انقلاب می‌پردازد، «دقیقا نیمه‌شب» که وقایع سال 88 را مرور می‌کند و حالا هم که «صور» به عنوان تازه‌ترین رمانش، هم به قدس می‌پردازد و هم به راهپیمایی اربعین در عراق.اما قصه‌نویسی، همه کارنامه او نیست. از حسینعلی جعفری یک کتاب شعر با عنوان «الو لیلی» که مجموعه دوبیتی‌های اوست، یک سفرنامه با عنوان «جلوه اهل خراسان» و نیز کتابی پژوهشی که از قضا اولین اثر منتشرشده از جعفری است در بیش از 24سال پیش با نام «بررسی هنری بهترین قصه قرآن». با او درباره صور، که انتشارات سروش آن را منتشر کرده، درباره ارتباط ادبیات‌ داستانی با علوم سیاسی و... به گفت‌ و گو نشسته‌ایم.
روزی با شخصیت‌های داستانم در غزه جشن می‌گیریمشما همواره در رمان‌ها و داستان‌هایتان، راوی تاریخ معاصر بوده‌اید؛ هم به انقلاب پرداخته‌اید و هم به جنگ و هم به دیگر بزنگاه‌ها. حالا هم که به قدس و راهپیمایی اربعین در عراق رسیده‌اید. تاریخ معاصر جزو علاقه‌مندی‌های شماست و این علاقه شما را به سمت این روایت‌ها می‌کشد یا تعهدی در رابطه با سر فصل‌های مهم تاریخ معاصر احساس می‌کنید؟
باید بگویم هردوانه! مثل آن کسی که پرسیدند خربزه می‌خواهی یا هندوانه گفت هردوانه. هم علاقه است هم تعهد. من همواره در این مسیر بوده‌ام و ان‌شاءا... که در همین مسیر بمانم. من به تاریخ، تاریخ معاصر و به‌ویژه تاریخ انقلاب علاقه دارم. همواره احساس می‌کردم جاهایی نیاز به تحلیل هست. بعد با خودم فکر کردم این تحلیل‌ها را چطور ارائه بدهم. از آنجا که داستان‌نویس بودم، تحلیل‌ها را داستانی کردم.

از طرفی هم تحصیلات آکادمیک شما، علوم سیاسی است. آیا گرایش‌های سیاسی خود را در نوشتن داستان که امری مخیل است دخیل می‌کنید؟
بگذارید این‌طور بگویم که من چون گرایش به داستان‌نویسی داشتم رفتم علوم سیاسی خواندم، نه این‌که علوم سیاسی بخوانم و بعد داستان‌نویس شوم و از این مسیر گرایش سیاسی خودم را در داستان‌نویسی دخالت بدهم. بنابراین باید بگویم برعکس. من به دانشکده علوم سیاسی رفتم تا واکاوی و تحلیل یاد بگیرم. منتها علاقه‌مندی من به داستان، مقدم است بر علاقه‌مندی‌ام به سیاست.
علوم سیاسی علمی است که به همه جا سرک می‌کشد. علم فضولی است یا شاید بهتر باشد بگوییم کنجکاو. این علم از این جهت به شما کمک می‌کند که همه جا سرک می‌کشد و به شما تحلیل یاد می‌دهد. در ظاهر علوم سیاسی با ادبیات ‌بی‌ارتباط است اما من خودم تردید دارم که تحصیلات آکادمیک مرتبط با ادبیات، لزوما بتواند به فعالیت ادبی شما کمک کند.
چندین و چند نویسنده درجه یک مثل لویی فردینان سلین و آنتوان چخوف را داشته‌ایم که تحصیلات‌شان کاملا نامرتبط با ادبیات بوده‌است اما رمان‌نویس‌های بسیار بزرگی بوده‌اند. با این حال، گمان می‌کنم در رشته‌های به‌ظاهر نامرتبط، این علم سیاست است که بیش از همه به ادبیات کمک می‌کند. علم سیاست به شما نقد با روش‌های متعدد را یاد می‌دهد؛ روان‌شناسی سیاست، جامعه‌شناسی سیاست، فلسفه سیاست و....
 پیش از این گفته‌بودید چون نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی در رمان‌های‌تان حساسیت نشان داده‌اید، با مرزبندی‌های جناحی در رابطه با خودتان مواجه بوده‌اید اما به نظر می‌رسد «صور» از آنجا که مساله‌اش به نوعی فلسطین است، بعید به نظر می‌رسد شما را دچار این دردسر کند. همه جهان بر سر مظلومیت فلسطین متفق‌ القول شده‌اند.
نه لزوما. فضا آن‌گونه که به نظر می‌رسد نیست. در کشور خودمان هنوز هستند کسانی که مخالف کمک به فلسطین هستند یا کارشکنی می‌کنند یا تحلیل‌های اشتباه ارائه می‌دهند. این صداها هنوز بلند است.

 اما به هر حال، در نزاع اخیر دیدیم که گفتمان حمایت از فلسطین یا دست‌کم اذعان به مظلومیت فلسطین، گفتمان غالبی بود و حالا با نوعی یکدستی نسبی مواجه هستیم.
بله اما هنوز این حرف و حدیث‌ها هست. من کاری به این حرف و حدیث‌ها و جناح‌بندی‌ها و تحلیل و رصد منافع ندارم. صور را برای خوشایند این و آن ننوشتم. هیچ یک از آثارم را برای خوشایند این و آن ننوشتم. اینها نتیجه احساس نیاز و تعهد خودم است. پیش از این هم در رمانی دیگر، فکر کردم به اصل اخلاق سیاسی ظلم شده‌است و از آن رو رمان نوشتم. این دغدغه‌ها باعث شده من رمان بنویسم. حالا هم درباره ماجرای قدس و ماجرای اربعین که همیشه برایم مهم و دغدغه بوده نوشته‌ام که شده‌است «صور». عظمت راهپیمایی اربعین همیشه برای من چشمگیر بوده‌است. حالا در صور این عظمت را با عظمت مقاومت مردم فلسطین پیوند زده‌ام.

خودتان برای این‌که رمان را بنویسید در راهپیمایی شرکت کرده‌اید؟
من دو بار به عتبات عالیات رفته‌ام؛ اولی سال 82 بود. آمریکا تازه عراق را اشغال کرده بود. البته آن موقع راهپیمایی اربعین مطرح نبود مثل بعدها که چشمگیر شد. بار دوم، سال 98 رفتم. این بار با این پیش‌فرض رفتم که قرار است رمانی بنویسم. با نگاه نویسنده رفتم. خیلی دوست داشتم چیزی که می‌نویسم در قالب سفرنامه باشد. خب قبلا هم سفرنامه نوشته و منتشر کرده‌ام. حتی بار اول که 18سال پیش رفتم عراق، یادداشت‌هایی برای سفرنامه نوشته بودم که گم کردم. بعد گمان کردم اگر این مشاهدات را به صورت رمان بنویسم بهتر است.

از قضا پیشانی‌نوشت رمان هم بخشی از سفرنامه ناصرخسرو است. اما بگذارید درباره دیالوگ‌نویسی در «صور» بپرسم. نوشتن گفت‌وگو بین شخصیت‌ها، از ویژگی‌های چشمگیر «صور» است. از طرفی می‌دانیم که دیالوگ‌نویسی، یکی از خلأهای داستان‌نویسی ماست؛ خلأیی که ما را با مونولوگ و خودبسندگی روبه‌رو کرده‌است. شما به تمرین گفت‌ و گو پرداخته‌اید تا این خلأ را رفع کنید یا فرم رمان‌تان این طور ایجاب می‌کرد؟
توجه به دیالوگ‌نویسی، علاقه شخصی خودم است. گفت‌وگونویسی را بسیار دوست دارم. همیشه دوست دارم شخصیت‌هایم را با گفت‌ و گو بشناسانم، یعنی مسیر شخصیت‌پردازی‌ام را دوست دارم با گفت‌ و گوی بین شخصیت‌ها پیش ببرم. علاوه بر این، ریتم داستان و روایت هم برایم مساله است. فکر می‌کنم دیالوگ به رمان ریتم می‌دهد و خواننده را کمتر خسته می‌کند ؛ ولی در رابطه با سوال شما این را هم بگویم که دیگر داستان‌هایم را که منتقدان خوانده‌اند، به این نکته که شما می‌فرمایید اشاره کرده‌اند که من به دیالوگ اهمیت می‌دهم. این را به عنوان یکی از مزایای آثار من برشمرده‌اند، اما من نباید قضاوتی بکنم.

با ناآرامی‌های اخیر در غزه و قدس، لابد رمان‌تان بیشتر دیده شود.
خودم هم همین حس را دارم که خوب دیده می‌شود. با این‌که حالا با آتش‌بس، با پیروزی غزه رو به‌ رو هستیم. هر چند ما قانع به این پیروزی نیستیم. ان‌شاءا... پیروزی قطعی. آن وقت با ابوعیاض و ابوخالد و دیگر شخصیت‌های این رمان، برویم آنجا جشن بگیریم.

از آنجا که ماجرای قصه‌تان بین‌المللی است، فکری برای ترجمه اثر دست کم به زبان عربی کرده‌اید؟
دوستانی در فلسطین دارم که اثر را خوانده‌اند و خیلی دوست دارند آنجا منتشر شود. می‌گویند برای پیوند عمیق‌مان مهم است. مهم است فلسطینی‌ها بدانند نویسنده‌ای ایرانی که شیعه است چگونه به ماجرا نگاه می‌کند. خود ناشر هم به دنبال ترجمه‌ عربی است. دوست دارم صور به‌ ویژه در عراق و فلسطین خوانده شود.

چند کلام از «صور »
حسینعلی جعفری از داستان‌نویسان و مدرسان دانشگاه است که تاکنون آثار متعددی از او منتشر شده که از این موارد می‌توان به «الو... لیلی!»، «دقیقاً نیمه شب»، «افرا»، «من سرباز هخامنشی بودم» و «ساعت‌ها همه خوابند» اشاره کرد. تازه‌ترین رمان او «صور» درباره شرکت یک پیرمرد فلسطینى در راهپیمایى اربعین است و شرح پیوند میان قدس و کربلا. همچنین این رمان تحلیلى از اوضاع جهان اسلام با توجه به گذشته تاریخ دردناک فلسطین ارائه می‌کند. در رمان «صور» به مسأله اشتراک ادیان و تقریب مذاهب اشاره شده، مخصوصا تاکید شده که امام حسین (ع) مختص شیعیان نیست و پیروان دیگر ادیان نیز ایشان را الگوی خویش می‌دانند. در بخشی از این کتاب آمده است:
باز هم شب ، باز هم در می کوفتند، حکایت این و آن نبود. واقعا زنی بر در خانه می‌کوفت. زنی آواره با لباس پاره‌ پاره و پاهای برهنه و خونین با دختری 3 ساله که در آغوش می‌فشرد. دختر جیغ می‌زد. مادر دختر را آرام کرد. دختر غذا خورد و خوابید. زن نگاهی به دخترش کرد و دست‌های مادر را در دست گرفت و اشک ریخت. ناگهان دست‌‌های مادر را رها کرد و گریخت. کجا؟
 
منبع: صابر محمدی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها