کتابی که سیده زهرا حسینی آن را بر اساس خاطراتش در زمان جنگ و محاصره خرمشهر نوشته و در نهایت به مادرش تقدیم کرده. پس از بارها و بارها تجدید چاپ این کتاب بود که سینماگران زیادی نسبت به آن توجه نشان دادند و نام کارگردانانی چون تهمینه میلانی، داریوش مهرجویی و جمال شورجه برای ساخت فیلمی بر اساس آن بر سر زبان ها افتاد، اما در نهایت قرعه به نام همایون اسعدیان به عنوان کارگردان و منوچهر محمدی در جایگاه تهیه کننده افتاد و آنها بودند که به سفارش و سرمایه گذاری حوزه هنری شروع به پژوهش و نگارش فیلمنامه ای برای ساخت این سریال کردند. سریالی که قرار بود در اوایل دهه 90 روزهای سقوط خرمشهر را در خلال زندگی دختری که جنگ او را یک شبه بزرگ می کند، به تصویر بکشد. فیلمنامه این سریال به اتمام رسیده بود و همه منتظر بودند ببینند که همکاری مجدد محمدی و اسعدیان که پیش تر تجربه کارهای موفقی چون «بوسیدن روی ماه» و «خاک سرخ» را در پرونده خود داشتند، چطور از آب در می آید که حوزه هنری یکدفعه ساخت آن را منتفی اعلام کرد! آنچه در پی می آید شرح گفت و گویی است با منوچهر محمدی، تهیه کننده باسابقه سینما و تلویزیون که بالاخره چرا سریال «دا» ساخته نشد و بسیار چراهای دیگر.
آقای محمدی، چه خبر از سریال «دا»؟ چند سال پیش سازمان توسعه سینمایی سوره (حوزه هنری) سفارش ساخت سریالی از کتاب ارزشمند و مهم «دا» را به بنده و همایون اسعدیان داد. نگارش این فیلمنامه برای سریالی 35 قسمتی انجام شد و بعد از طی مراحل مختلف مشخص شد که حوزه هنری به دلیل نداشتن بودجه کافی امکان ساخت این سریال را ندارد.
خاطرم هست که حوزه هنری کتاب «دا» را منتشر کرده بود، اما مگر امتیاز اقتباس تصویری آن به صدا و سیما واگذار نشده بود؟نخیر. از ابتدا قرار بود حوزه هنری این سریال را بسازد. البته رایت کتاب «دا» متعلق به حوزه هنری است و تا جایی که من در جریان هستم زمانیکه دکتر سرافراز، رئیس سازمان صدا و سیما بودند یکسری مذاکرات بین حوزه هنری و صدا و سیما انجام شد که ساخت سریال کلا به صدا و سیما واگذار شود و در ازای آن نسخه سینمایی این اثر به عنوان صاحب امتیاز کتاب و هزینه های که مربوط به نگارش فیلمنامه شده به حوزه هنری واگذار شود. به عبارت دیگر قرار شد حوزه هنری صاحب نسخه سینمایی شود و صدا و سیما صاحب نسخه تلویزیونی. دکتر سرافراز هم با توجه به علاقه ای که به کتاب «دا» داشت برای این کار اعلام آمادگی کرد، اما در ادامه به بوته فراموشی سپرده شد.
در نهایت فیلمنامه «دا» آن چیزی شد که می خواستید؟فیلمنامه تماما آن چیزی شد که می خواستیم. ما در نگارش این فیلمنامه به کتاب «دا» وفادار بودیم و خیلی وقت است که از صفر تا صد آن نوشته، تحویل حوزه هنری داده شده و هر زمان حوزه هنری اعلام آمادگی کند برای ساخت آن اقدام می کنیم.
مالکیت فیلمنامه دست کیست؟حوزه هنری.
مگر حوزه هنری از ابتدا در جریان نبود که ساخت پروژه «دا» هزینه بر است! پس چرا بعد از اینکه نگارش فیلمنامه به پایان رسید به این دلیل ساخت آن را منتفی اعلام کرد؟ این سوال را دیگر باید از دوستان حوزه هنری بپرسید. اساسا سریال «دا» سریال پرهزینه ای هم نبود و با این رویکرد نوشته شده بود که سریال پر خرجی نباشد. البته طبیعتا وقتی قرار است سریالی را در فضای ابتدای دوران دفاع مقدس (سالهای 60-59) و سقوط خرمشهر و غیره بازسازی کنیم از لوکیشن گرفته تا دکور، لباس و صحنه های جنگی نیاز به امکانات و ادواتی دارد که باید در اجرا در بیاید. به هر حال سال 91-90 و در نهایت پس از نگارش فیلمنامه این سریال حوزه هنری به ما گفتند که منابع مالی لازم برای ساخت این سریال را نداریم! و این در حالی است که هزینه های آن زمان اصلا قابل مقایسه با امروز نیست. نمی دانم اگر قرار باشد امروز تصمیم به ساخت این سریال بگیرند با توجه به افزایش هزینه های عمومی در کشور و تورمی که در چند سال اخیر به دلیل کاهش ارزش پول ملی شاهدش هستیم، چقدر هزینه می برد! به عنوان درد و دل می گویم که بنده سال 64 سریال تاریخی «بو علی سینا» را با آن تجهیزات و تدارکات برای صدا و سیما ساختم 17 میلیون تومان و الان دستمزد یک مدیر تدارکات شده ماهی 17 میلیون تومان! در آن زمان و با توجه به استقبالی که از سریال «بو علی سینا» شد به صدا و سیما پیشنهاد دادم که ساخت زندگینامه مفاخر ادبی و علمی کشورمان را در دستور تولید قرار دهیم و نیاکان و پیشینه مان را به دنیا بشناسانیم که اتفاقا خیلی هم مورد اقبال قرار گرفت، اما در نهایت و در عمل هیچ کاری انجام نشد تا امروز که می بینیم کشورهای همسایه هر کدام مدعی یکی از مفاخر ملی ما شدند.
وقتی که ما کوتاهی می کنیم، آنها هم مفاخر کشورمان را مصاده می کنند...بله و این در حالی است که اگر اثر هنری خوب و هنرمندانه ساخته شود تا همیشه برای فرهنگ و هنر آن کشور باقی می ماند.
در آثار شما و همایون اسعدیان همواره دغدغه و حساسیت به جنگ و مسائل بعد از آن دیده می شود. از نظر شما کتاب «دا» چه ویژگی هایی دارد که در همان اوایل دهه 90، فیلمسازان بسیاری برای ساخت آن ابراز تمایل کردند؟کتاب «دا» چند ویژگی مهم دارد. یکی اینکه روایتی صادقانه از روزهای آغازین جنگ است و مهمتر آنکه راوی این ماجرا یک زن است. اینکه دختری 17 ساله یکدفعه در کوران جنگ می افتد و تبدیل به یک قهرمان می شود به خودی خود جذاب است. من خودم متولد آبادان هستم و با آن مناطق و مردمانش آشنا هستم. برای من روزها و ماههای آغازین جنگ چیز غریبی نیست. من آن ایام را تا سقوط خرمشهر در آبادان بودم و از نزدیک تمام آنچه در کتاب گفته شده بود را دیدم. به همین دلیل با اینکه کتاب «دا» نگارشی دراماتیک به معنای فیلمنامه ای ندارد، اما برایم بسیار جذاب بود و طبق آخرین اخبارم جز معدودی کتابانی است که بیش از 55 بار تجدید چاپ شده و بنابراین قطعا اثر تلویزیونی که از روی آن ساخته شود جنبه ای استنادی راجع به تاریخ جنگ ما محسوب می شود. به همین دلیل است که ثبت و ضبط این وقایع به خصوص با نگاهی هنرمندانه برای نسل های آتی برای هر فیلمسازی جذابیت دارد.
اهمیت پرداختن به زندگی زنان و خاطرات زنان در دفاع مقدس تا چه اندازه مهم است؟خیلی زیاد. به خصوص اینکه فرهنگ رایج در دنیا، جنگ را چه در حوزه ادبیات داستانی و چه در حوزه تصویری امری مردانه تلقی می کند. در حالیکه در جنگ هایی مثل جنگ ایران و عراق، نقش مهم زنان انکار ناپذیر است که البته متاسفانه کمتر به آن پرداخته می شود. پرداخت هر چه بیشتر به این مسائل می تواند ادای دین به زنانی باشد که در آن برهه از جان گذشتگی ها کردند. در روزهای آغازین جنگ با چشمانم دیدم دختران و زنان خرمشهری را که اسلحه به دست در خطوط مقدم از جان و مال و کشورشان دفاع می کردند. اینها البته جدای از پرستاری ها، امداد رسانی ها، صبوری ها و از جان گذشتگی هایی بود که در پشت جبهه انجام می دادند. در روزهای شروع جنگ نهادهای نظامی ما سازمان دهی شده نبودند و وضعیت به قدری غافلگیر کننده بود که بیشتر شاهد بسیج مردمی بودیم. در واقع خود مردم آبادان و خرمشهر بودند که بار عمده ای از دفاع از شهرها را بر دوش می کشیدند.
آیا فیلم ها و سریال هایی که درباره خرمشهر تولید شده اند، توانسته اند فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی را به نسل جوان امروز انتقال دهند؟جدای از جنگ های منطقه ای و کوتاه مدتی که هر از گاهی در نقاطی از دنیا صورت می گیرد، آخرین جنگ بزرگ و مهمی که دنیا و به خصوص اروپا را درگیر کرد جنگ جهانی دوم بود. جنگ هشت ساله ما هم جنگی طولانی و نابرابر بود که به اعتقاد من سینمای ما چه مستقیم و چه غیر مستقیم ادای دین اش را نسبت به آن انجام داده. به عنوان مثال در سریال «خاک سرخ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا که بنده تهیه کنندگی اش را بر عهده داشتم، لحظات از سقوط خرمشهر را به تصویر کشیدیم که با استقبال خوب مردم هم مواجه شد. پس از آن بود که همیشه آرزو کردم؛ کاش میشد فصل دوم «خاک سرخ» را با محوریت آزادسازی خرمشهر بسازیم.
با ابراهیم حاتمی کیا هم راجع به این ایده صحبت کردید؟نه. ببینید در ایران، شرایط تعیین کننده خیلی از اتفاقات است نه خواسته ها و آرزوهای ما یا حتی توانایی و تخصص ما. در مجموع رغبتی هم از سوی سازمان صدا و سیما ندیدیم و دیگر حرفی از ادامه سریال «خاک سرخ» نزدیم، اما کماکان گمان می کنم این سریال می تواند فصل دوم، سوم و حتی چهارمی مبنی بر آزادسازی خرمشهر و حتی روزگار کنونی داشته باشد.
و در پایان به نظر شما مهمترین مسئله اهالی فرهنگ و هنر که لازم است رئیس جمهور آینده به آن توجه داشته باشند، چیست؟(می خندد) ما را وارد این مسائل نکنید.
منبع: ساناز قنبری – روزنامه نگار / جام جم آنلاین