هرچند به لطف نادیده گرفته مصوبه جنجالی شورای نگهبان درباره منع ثبتنام نامزدهای فاقد شاخصهای اولیه، باز هم شاهد حضور چهرههای مختلف و بعضا عجیب و غریب در این صحنه بودیم اما انگیزه حضور شخصیتهای صاحبمنصب که اتفاقا سهمی غیرقابلانکار در وضع موجود دارند، جزو پدیدهها و عجایب این دوره بهشمار میرود.
اینکه پشتپرده این حضور حماسی(!) چیست و آیا شاهد یک صحنهآرایی انتخاباتی از طرف جریانات سیاسی با حضور کاندیداهای اصلی، پوششی و نمایشی هستیم یا نه، محل بحث این مقال نیست و در جای خود به آن پرداخته خواهد شد اما نکته قابل توجه در کنشگری و رفتار اغلب نامزدهای مطرح چه در روزهای قبل از ثبتنام و چه در بیانیه حضور و سخنرانی در ستاد انتخابات، «فاصلهگذاری آنها با وضع موجود» است.
اینکه همه نامزدها، حتی معاون اول رئیس جمهور فعلی و کسانی که روز شنبه برای ثبتنام در انتخابات از وزارتخانه همین دولت مرخصی ساعتی گرفته اند نیز تلاش میکنند تا نسبت خود با وضع موجود را پنهان کنند، خود جای درنگ و تامل دارد.
وضع موجود، چه آن بخشی که به عملکرد هشت ساله دولت روحانی برمیگردد و چه آن بخشی که ناظر به برخی نقصها و نقطهضعفها در فضای حکمرانی در طول عمر جمهوری اسلامی است، فیالحال هم برای مردم بهعنوان کنشگران اصلی و تاثیرگذار انتخابات موضوعیت دارد و هم برای نامزدها. اما چالش اصلی برای کاندیداهای انتخابات 1400 میزان سهم و نقش هر یک از آنها از وضع موجود بهویژه ناظر به عملکرد هشت ساله دولت روحانی است.
همه میدانند که مردم و افکارعمومی در انتخاب گزینه مطلوب حتما نسبت افراد و کاندیداها با مسائل و مشکلات امروز کشور را بهعنوان «شاخص تعیینکننده» در نظر میگیرند و این واقعیت محض برای تکتک نامزدها محرز و شفاف است. از این جهت مواضع اخیر نامزدها حتی آنان که در حال حاضر در دولت حضور دارند در فاصلهگذاری از وضع موجود قابل درک است اما باید دید هریک از گزینههای اصلی انتخابات 1400 بهویژه سه قطب مهم آن یعنی لاریجانی، رئیسی و جهانگیری، در فرآیند فاصلهگذاری با وضع موجود با چه چالشها و محدودیتهایی مواجه هستند؛
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوري (هشت سال)
تصمیم اسحاق جهانگیری برای ورود به عرصه انتخابات را باید جسورانه توصیف کرد. اگر بخواهیم برای دولت فعلی که لااقل از نگاه توده مردم، بخش عمدهای از مشکلات امروز کشور بهدليل عملکردها و سوءمدیریتها در همین دولت بوده، مابهازایی درنظر بگیریم شاید نزدیکترین گزینه، معاون اول رئیسجمهوري مستقر باشد. بدون هیچ تردیدی میتوان حکم قطعی صادر کرد که از میان کاندیداهای شاخص در انتخابات 1400، این اسحاق جهانگیری است که بیشترین چالش را برای فاصلهگذاری از وضع موجود دارد. او خود خود وضع موجود است و مردم چهبسا همه مشکلات فعلی بهویژه در حوزه معیشت و اقتصاد را در صدا و تصویر جهانگیری خواهند دید. او در صحنه نبردهای انتخاباتی در موقعیتی سخت قرار خواهد گرفت؛ از طرفی باید از عملکرد دولت دفاع کند و از طرفی به این سؤال پاسخ دهد؛ کسی که هشت سال در یکی از عالیترین مناصب اجرایی کشور مسؤولیت داشته و نتیجه آنچنان است که میبینیم و میدانیم، چطور داعیه حل مشکلات دارد؟ حتی با فرض اینکه حضور جهانگیری را نه بهعنوان کاندیدای اصلی بلکه بهعنوان کاندیدای پوششی در نظر بگیریم، تفاوتی در چالش جدی او در عرصه انتخابات نخواهد داشت.
علی لاریجانی، ریاست سابق مجلس(12 سال)
بعد از انتخابات مجلس یازدهم و کنارهگیری علی لاریجانی از ریاست مجلس، شاهد یک دوره سکوت و حاشینهنشینی او در فضای سیاسی کشور بودهایم. این سیاستمدار کهنهکار که او را میتوان یکی از شخصیتهای مهم جمهوری اسلامی در عرصه تصمیمگیری و تصمیمسازی معرفی کرد، معروف به هوش سیاسی بالا و قدرت لابی و تعامل جدی است. این خصوصیات در دوره ریاست 12 سالهاش بر مجلس شورای اسلامی بارها مورد توجه قرار گرفته است. سکوت یکساله لاریجانی در فضای سیاسی و رسانهای را میتوان در چارچوب فاصلهگیری از وضع موجود تعبیر کرد. اما با این حال او هم چالشهای جدی در فاصلهگذاری از وضع موجود دارد. (نه به اندازه جهانگیری) لاریجانی بهواسطه حضورش در ارکان تصمیمگیری کشور طی 40 سال گذشته از وزارت ارشاد در دولت هاشمی و ریاست بر صداوسیما و دبیری شورای عالی امنیت ملی و از همه مهمتر حضور 12 ساله در راس قوه مقننه (بهعنوان یکی از سه رکن اصلی تصمیمگیری در کشور) چالش و محدودیتهای جدی برای دور نشان دادن خود از وضع موجود دارد؛ بهویژه آنکه لاریجانی در دوره موخر مسؤولیت خود یعنی ریاست مجلس بیشترین همراهی و تعامل را با دولت فعلی(نماینده وضع موجود) داشته است. چالش جدی برای لاریجانی این است که یا باید سهم خود از مدیریت کشور در هشت سال گذشته را کتمان کند و مشکلات امروز را بر دامن متحد راهبردی خود در هشت سال گذشته بگذارد یا از وضع موجود دفاع کند. فرض کنید در دوره ریاست مجلس لاریجانی فضای بین مجلس و دولت آنگونه بود که در دولت احمدینژاد رقم خورد؛ در آن زمان روابط مجلس و دولت تقریبا تیره و تار بود و مجلس لاریجانی عمدتا با دولت احمدینژاد چالش داشت. طبیعتا بعد از پایان دولت احمدینژاد، لاریجانی میتوانست خود را منتقد وضع موجود معرفی کند و برای آن دهها و بلکه صدها شاهد مثال و مصداق بیاورد. اما مجلسی که در دوره روحانی بیشترین تعامل و همافزایی را با دولت داشته تا جایی که حتی کوچکترین مصداقی از اختلاف در ارکان این دو قوه طی شش سال شاهد نبودهایم، نمیتواند پرچمداری تغییر وضع موجود را در اختیار بگیرد. البته رفتار و کنش لاریجانی در روز ثبتنام و شعارها و هشتگهای تیم رسانهای او نشان داد، وي تصمیم خود را گرفته و قصد دارد روی شعار تغییر تمرکز کند و حتما برای موانع و چالشهای پیش روی این مسیر تدابیر و فکرهایی کرده است.
ابراهیم رئیسی، ریاست قوه قضايیه(2 سال)
حجتالاسلام رئیسی به دو دلیل به نسبت دو گزینه دیگر با چالشهای کمتری در فاصلهگذاری با وضع موجود مواجه است؛ اول اینکه جهت حرکت و سمت و سوی فعالیتهای رئیسی در مدت ریاست قوه قضايیه به سمت تحول و تغییر بوده و براساس آمارها و نظرسنجیها توانسته در همین مدت محدود رضایتمندی افکارعمومی را ایجاد کند. شاید بتوان گفت دلیل عمده رشد محبوبیت وی در نظرسنجیها همین رویکرد تحولی بوده است. دلیل دوم اینکه بهواسطه فضای انتخابات 96 و رقابت رئیسی و روحانی بهعنوان دو قطب انتخابات، مردم هنوز این دو چهره را در دو نقطه مقابل هم تعریف میکنند و این واقعیت کار را برای رئیسی بهعنوان پرچمدار تغییر وضع موجود راحتتر خواهد کرد. شاید موردي را که بتوان برای رئیسی در فاصلهگیری از وضع موجود مطرح کرد این باشد که بالاخره او یکی از مسؤولان ارشد قوه قضايیه در سالهای متمادی بوده و از این جهت در مورد عملکردها و نقصها در آن حوزه مورد سؤال و چالش قرار گیرد.
محمد عکاف - عضو شورای سردبیری / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد