عیدی که برای همه مسلمانان حکم جایزه و پاداش را دارد. یک ماه روزه داری و تحمل سختی های امساک، در نهایت به شیرینی صبحگاه عید فطر ختم میشود تا «ان مع العسر یسرا» معنا شود. اینها را همه میدانیم اما روایات و احادیث چیزی ورای اینها در حقیقت این عید مهم را به ما یادآور میشوند.برای واکاوی معنای حقیقی بسیاری از مناسک و عبادات، باید نگاهی دیگر باره به آنها داشت و آنها را از دریچه نگاه اهل بیت (ع) که حقیقت وجودی اعیاد و مراسم را میدانند، بررسی کرد. چرا که اعتبار اصلی و اساسی این مناسک مذهبی به شان نزولی است که در باب هریک توسط اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مطرح شده است. از این منظر به سراغ حجت الاسلام و المسلمین علی خزاعی رفتهایم تا با استفاده از احادیث و روایات، گوشههایی از حقیقت این عید را برایمان به تصویر بکشد. این توضیحات مقدمه ای برای شناخت عید فطر است. در ضمن توصیههایی برای تداوم حال معنوی کسب شده در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز برایتان داریم.
حقیقت وجودی عید فطر چیست؟
صحبت در ارتباط با حقیقت وجودی عید فطر بسیار وسیع و گسترده است. اما از دیدگاه خودم و در چند سطر میتوانم بگویم كه بعد از 29 یا 30 روز، روزه گرفتن و در انتها به این نقطه میرسیم كه حداقل برداشتهایی از این روزهداری داشته باشیم تا بتوانیم عید پاكی را جشن بگیریم؛ عید پاكی از چه و برای چه؟ برای این كه یادمان بیاید ما محدود به این جسم نیستیم، یادمان بیاید كه اصل انسان، ظاهر سر و صورت، ریخت و قیافه، دست و پا و چشم و زبان نیست، یادمان بیاید كه برای خوردن و آشامیدن و سایر امور غریزی به این دنیا نیامدهایم؛ ما اصلا به جهان نیامدهایم كه غذا بخوریم، به غرایزمان رسیدگی كنیم، خواستههای جسمی را اطفا كنیم و بریز و بپاش راه بیندازیم. هر چند به تمام این امور در شریعت پرداخته شده، اما هیچكدام اصل و هدف آفرینش ما نیستند.
این نیازها، اموری است برای سر پا نگاه داشتن مركبی به نام جسم كه در اختیارمان قرار داده شده تا روحمان بتواند جولان داشته باشد، جریان پیدا كند و سیال باشد، برای اینكه روح مان توان كسب ملكات را داشته باشد. بعد از این ماه مبارك كه تلاش و تمرین كردهایم كه نخوریم، نیاشامیم و از بسیاری از كارها پرهیز كنیم، در عید فطر باید بنشینیم و بیندیشیم چرا اینهمه پرهیز كردهام و حتی خوردن و آشامیدنم محدود شده بود؟ بدون تردید هیچكدام از چیزهایی كه منع شده بود، بی دلیل و بی هدف نبوده است. گویی قرار بوده اصل زندگی را به من نشان بدهد، اینكه خوردن و آشامیدن و اطفای نیازهای جسمی اساسا زندگی نیست. انگار تمرینی بوده برای بقیه ماههای سال كه هر چیزی را نخوریم و نیاشامیم و هر كاری را انجام ندهیم. این تمرین یك ماهه، نشانی برای آن است كه بگوید ارزش ندارد برای سیر كردن خود دست به هركاری بزنی، از هر طریقی پول دربیاوری و هر پولی را لقمه كنی. در نهایت اینكه میشود كمتر خورد و گردتر خوابید، اما روح خود را به ثمن بخس نفروخت یا به هر چیز آلوده نكرد. روزه داری یك جایزه بزرگ است؛ بزرگترین جایزهای است كه خدا به ما میدهد، چراكه خود ما را به خودمان برمیگرداند. برنامه خدا این است كه حالا كه در ماه مبارك رمضان توانستی پرهیز كنی، برو برای یك سال با این درك و با این منطق، تمام سال و تمام زندگیات را بساز. فطرت تو خیلی بالاتر از این حرفهاست، برگرد به فطرت پاك خودت. شبیه به خیلیها در جامعه بشری نباش كه از هر طریقی نیازهایت را برآورده كنی؛ اصلا فرض کن هرچه خواستی به دست آوردی، با آن، چه میخواهی بكنی؟!
عید فطر در سیره اهل بیت چه جایگاهی دارد؟ روایتی در این خصوص برای مان بفرمایید.
بحث اول نكات سید المظلومین در روز عید فطر است؛ امیرمؤمنان (ع) در یكى از خطبهها در روز عید فطر به چند مطلب مهم اشاره میفرماید؛ اینكه بعد از حمد و ثناى الهى و فراهم نمودن زمینه پیامهاى آسمانى به بیان مهمترین دستوارت الهى پرداخته و اهم احكام كلیدى را به نمازگزاران فطر مىآموزد. همچنین در فرازهایی از گزارشى كه شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه عید فطر آورده است، چنین مىخوانیم: «انّ هذا الیوم جعلها... لكم عیداً و جعلكم له اهلاً فاذكرواا... یذكركم و ادعوه یستجب لكم؛
امروز را خداوند متعال براى شما عید قرار داده است و به شما شایستگى آن را عنایت فرموده، پس شما هم به شكرانه آن، خدا را یاد كنید تا شما را یاد كند و او را بخوانید تا شما را اجابت كند.»
سپس حضرت به یكى از مهمترین اعمال روز عید فطر كه پرداخت زكات فطره است، اشاره فرموده و اهمیت آن را متذكر مىشود، چرا كه اگر زكات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود، پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حل مشكلات مردم خواهد بود.
به همین جهت امیرمؤمنان مردم را به پرداخت دین ِ شرعى خویش تشویق نموده و با یادآورى اهمیت موضوع مىفرماید: «و اَدّوا فِطرَتَكم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیكم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّكم فَلیؤدّها كلُّ اِمرِءٍ مِنكم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ كلِّهِم ذَكرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و كبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوكهِم عَن كلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زكات فطره خود را ـ كه سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان است ـ هر یك از شما از سوى خود و افراد تحت تكفل خود از زن و مرد، كوچك و بزرگ، آزاد و مملوك یك صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.»
على(ع) در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مىشود كه «اطیعواا... فیما فرضا... علیكم و امركم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّكوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و الاحسان الى نساء كم و ما ملكت ایمانكم؛ در مواردى كه خداوند بر شما واجب كرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت كنید، از به پا داشتن نماز، پرداخت زكات، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منكر و نیكى و احسان به همسران و زیردستان خود.»
مولاى متقیان با تذكر زشتى برخى گناهان كبیره، اضافه مىكند كه «و اطیعوا ا... فیما نهاكم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشه و شرب الخمر و بخس المكیال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّح
اى مردم! خدا را در مورد چیزهایی كه شما را نهى كرده اطاعت كنید و از انجام آن دورى گزینید، از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، كمفروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار در میدان نبرد از مقابل دشمن است.»
فضل اعمال در این روز چیست؟
در روایت آمده كه خداوند در هر شب از ماه مبارك رمضان، 70 هزار هزار بنده را میآمرزد و در شب و روز عید به اندازه هر آنچه در شبهای مبارك رمضان بخشیده را میبخشد. افضل اعمال توبه، عنابه، بازگشت فصل خویش، بازگشت به دامان پرمهر مهربانتر از مادر حضرت حق، آشتی و دوستی و رفاقت با خداست. این برترین عمل در روز و شب عید فطر است عهد بستن با خدا بعد از روزها و شبهایی كه به عبادت و طاعت پرداختیم، یكی از بزرگترین اعمال است. امید كه بر سر این عهد و پیمان بمانیم و آن را ادامه بدهیم.
حال معنویای كه بهواسطه خودداری از گناه در ماه رمضان به دست آمده را چگونه در طول سال حفظ كنیم؟
حفظ حالت روحانی و معنوی كه بعد از این مواقف و مواقیت از جمله ماه مبارك رمضان، ایام عزای سیدالشهدا مثل محرم و صفر یا ایام فاطمیه(س) یا دیگر ایام در طول سال هست، با چند نكته قابل حفظ و نگهداری است. اولی اینكه بدانیم خدا هست و دائم حاضر و ناظر بر ماست، با ماست، همراه ماست، مصاحب ماست و از گردن به ما نزدیكتر است. اگر حضور خدا را در هر لحظه زندگی حس كنیم، دیگر اصلا خودمان را خرج گناه نمیكنیم و همین خرج گناه نكردن و اطاعت او را انجام دادن، مهمترین دلیل برای حفظ حالت معنوی است.
دومین مورد، یاد مرگ است؛ نه به این معنا كه از مرگ بترسیم. اینكه بدانیم اینجا ماندگار نیستیم، ثانیهها ارزشمند هستند و یك ابدیتی در پیش رو داریم كه باید برای حضور در آنجا آماده باشیم و باید از این عمر محدود برای آن ابدیت، خوشهچینی كنیم. وقتی به یاد مرگ باشیم، به این معنا كه شاعر سروده: مرغ باغ ملكوتم، نیم از عالم خاك، یعنی باید برای رفتن به دامن خدا آماده باشیم. وقتی قرار باشد خدا را ملاقات كنم، باید خود را زینت كنم. چون او مهمترین وجود عالم است و نوع زینت كردن برای حضور در محضر خدا، اصلا قابل مقایسه با زینت كردن برای رفتن به یك مهمانی زمینی نیست.
مرگ یعنی مهمان خدا شدن و قرار است بر او وارد شویم، بر حضرت صاحب جلال و صاحب جمال؛ پس او كه خودش زیباست و زیبایی را دوست دارد، من نیز باید خودم را زیبا كنم. بنابراین یاد مرگ، یعنی یادم باشد كه قرار است به محضر او برسم، باید زیبا باشم و برای زیبا بودن باید حالی كه به دست آوردهام را حفظ كنم. خوشگل، خوشطینت، خوشذات و خوشفطرت باشم. تا وقتی كه در محضرش باشم، به چشم میآیم. این زینت ما را زنده نگاه میدارد، با نشاط نگاه میدارد. این باور كه قرار است من به او بازگردم. او مرا سفید، پاك و خوشذات به این دنیا فرستاد و سفید، پاك و مطهر هم باید به دامن او بازگردم. منظورم از یاد مرگ این است، نه ترس و واهمه، چراكه معتقدم یاد مرگ ما را در اوج نگه میدارد.
مورد دیگر مشغول شدن به طاعت و عبادت حضرت حق است. حال عبادت اگر داریم، بیجهت خودمان را از آن محروم نكنیم؛ زمانی كه شاد و شادابیم، انبساط داریم و حال معنوی داریم، به عبادت بپردازیم. بعد از ماه مبارك رمضان حال معنوی آن را حفظ كنیم و ادامه بدهیم.
مورد آخر پناه بردن به خداست؛ در ماه مبارك رمضان دست شیطان بسته است. بعد از ماه شیطان آزاد میشود، اما میتوان از شر او دائما به خدا پناه برد. همچون حضرت یوسف كه وقتی در دام گناه افتاد، به خداوند پناه برد، ما نیز باید هر لحظه به خدا پناه ببریم، مانند كودكی كه وقتی خودش را در خطر میبیند، به مادرش پناه میبرد. ما نیز باید خود را زیر چتر حضرت حق قرار بدهیم، از شر شیطان و نفس به خدا پناه ببریم.
منبع: ام البنین دیوسالار - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم