به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، خشم سرکوب شده اغلب میتواند به عنوان یک ناامیدی یا عصبانیت مداوم در سطح پایین ظاهر شود که نه به دلایل خارجی بستگی دارد و نه وقتی شرایط به نظر خوب میرسد، بهبود مییابد و گاهی اوقات حتی ممکن است به یک عصبانیت کامل یا یک عمل پرخاشگرانه مبدل شود.
به طور متناقضی، هرچه بیشتر با خشم خود مبارزه کنیم، بدتر میشویم. به این دلیل که مبارزه با احساسات دشوار اساساً جنگی علیه خود ماست، اما برای نرم کردن درد عاطفی، ممکن است لازم باشد فقط عصبانیت خود را بپذیریم و نسبت به خود ترحم کنیم.
من تقریباً دو دهه از زندگیام عصبانی بودم، اما نمیتوانستم آن را ببینم. من خودم را حساس، بیتاب، با اراده قوی خواندم. فکر کردم به درستی به کارهای ناشایست دیگران واکنش نشان میدهم. من فکر کردم که من به اندازه کافی انعطافپذیر نیستم تا تحمل شکستن اصول خود را داشته باشم.
من برای سرخوردگی مداوم خود انواع توضیحات را به خودم ارائه میدادم و طبیعی نبود که شاد باشم. تا زمانی که ناراحتی به افسردگی تبدیل شد، به خودم اجازه دادم آنچه را که عصبانیتم به من میگفت، گوش کنم. امروز من چند گام را به اشتراک میگذارم که میتواند به شما کمک کند خشم خود را در سطح عمیقتری درک کنید و آن را به روشی مثبت تغییر دهید.
اجازه دهید خشمتان با شما حرف بزند
هنگامی که برای اولین بار این تمرین روان سنجی را کشف کردم، احساس تسکین عمیقی داشتم.
هدف از این کار این است که بتوانیم زیرشخصیتهای مختلف خود یا به عبارت دیگر افرادی را که در درون خود داریم را شناسایی کنیم چراکه شخصیتهای فرعی حالتهای مختلف شخصیتی هستند که به وجود میآیند. بنابراین، می توانیم با شرایط خاصی کنار بیاییم.
هر یک از ما دارای زیرشخصیتهای مختلف خوب و متوسط، نترس و ترسو، سنتی و شورشی است و ما فقط یک شخصیت نیستیم. ما تاریک و روشن، خوب و بد، معمولی و عجیب هستیم.
خود واقعیسازی فرآیند هماهنگی این انرژیها و کامل شدن است که در این تمرین، خشم را به شکل انسانی تجسم میکنیم و آن را به عنوان موجودی جداگانه در نظر میگیریم و در این میان، هدف این است که احساسات، افکار و خاطرات سرکوب شده بدون اینکه بخواهید آنها را ساکت کنید، پدیدار شوند که در این مسیر، ما به احساسات خود گوش میدهیم و اجازه میدهیم پیام خود را فاش کنند. ما از خود عصبانی میخواهیم تا چهره خود را نشان دهد.
چشمان خود را ببندید و بر احساسات عصبانیت خود تمرکز کنید. تصور کنید که عصبانیت شما شکل انسانی پیدا کرده است. چطور به نظر میرسد؟ مرد است یا زن؟ جوان یا پیر؟ عصبانیت انسانی شما از چه لباسی استفاده میکند؟ چهره، صدا و بدن آن را توصیف کنید. آیا آنها کسی را که میشناسید به شما یادآوری میکنند؟ چه خصوصیاتی دارند؟ اگر بتوانید یک اسم توصیفی به آنها بدهید؟ تصور کنید که با آنها شروع به مکالمه میکنید. شما میخواهید بدانید که چرا آنها در زندگی شما هستند. بگذارید با شما صحبت کنند و هر احساسی را که ناشی از تعامل شما است، مشاهده کنند.
ممکن است در مرحله بعد نکاتی را یادداشت کنید و دوباره آنها را مرور کنید، اما هنگامی که خشم خود را بشناسید، متوجه خواهید شد که فقط بخشی از شماست که برای رسیدن به هدفی خاص متولد شده است و شما خشم خود نیستید. شما دارای بسیاری از شخصیتهای فرعی دیگر هستید و هیچکدام هویت انحصاری شما نیست.
انتظارات را رها کنید
انتظارات برآورده نشده میتواند باعث ناامیدی و عصبانیت شود چراکه در قلب هر انتظاری، احساس تمایل قرار دارد. ما میخواهیم عشق را تجربه کنیم و میخواهیم توسط دیگران احترام و تأیید کنیم، میخواهیم از زندگی لذت ببریم و به آنچه شایسته آن هستیم، برسیم. به عبارت دیگر، ما میخواهیم همه چیز به گونهای پیش برود که ما را خوشحال کند.
با این حال، خوشبختی مبتنی بر تحقق انتظارات ما بسیار شکننده است و این به این دلیل است که ما نمیتوانیم چطور زندگی برای ما اتفاق بیفتد و دیگران را کنترل کنیم. علاوه بر این، طبیعت انسان برای اتصال به آرزو سیمکشی میشود. هنگامی که ما یک انتظار را برآورده کنیم، آنگاه انتظار دیگری ظاهر میشود.
ما هنوز هم میتوانیم یک اولویت یا یک هدف داشته باشیم، اما اهمیت کمتری را به نتیجه میدهیم. ما تفکر خود را گسترش میدهیم تا گزینههای دیگری را در نظر بگیریم و به افراد اطراف خود اجازه میدهیم بدون فشار مستقیم یا غیرمستقیم انتظارات ما، خودشان باشند.
ممکن است متوجه شویم که این تغییر ساده نگرش آنها نسبت به ما را تغییر میدهد. عدم پیوستن به یک نتیجه خاص آزادکننده است. ما از تلاش دست برمیداریم.
دلسوزی واقعی نسبت به خودتان را تمرین کنید
به ندرت مایلیم با خود آسیب پذیر دوست شویم و فقط میخواهیم از این سمت ننگین خود خلاص شویم.
ما خشم خود را جایگزین خشم میکنیم زیرا عصبانیت توهم قدرت به ما میدهد. خود آسیبپذیر ما باید به هر قیمتی پنهان بماند و بنابراین، ما او را با خصومت بسیار دور میکنیم. به این ترتیب، رنج دو برابر میشود و حضور خود را برای همیشه برقرار میکند.
پادزهر خشم، دلسوزی است چراکه شفقت، بارانی است که جنگل سوزان روح ما را نجات میدهد. این عنصری از عشق واقعی است، از نوعی که هیچ قاعده، شرایط و انتظاراتی را تحمیل نمیکند. اول، ما باید نسبت به خودمان مهربانی کنیم و اگر نتوانیم خود شفقت را تجربه کنیم، نمیتوانیم آن را به دیگران ارائه دهیم.
تمرین مهربانی در حق خود برای من بسیار دشوار بود و اولین عکسالعمل من همیشه یافتن کارهایی بود که اشتباه انجام دادهام. من همان نوع برخورد قضاوتی را که والدینم به من دادهاند، به خودم پیشنهاد میکردم.
من آنها را سرزنش نمیكنم زیرا آنها نیز كاملاً از حمایت عاطفی والدینشان بزرگ شدهاند، اما ما میتوانیم مهربانی به خود را پرورش دهیم و از قضاوتهای خود بازخرید کنیم.
مهربانی در حق خود، احترام به خود، عشق به خود و مراقبت از خود را در بر دارد. هنگامی که نسبت به خود دلسوز شدید، قادر خواهید بود، مرزهای سالم تعیین کنید و دیگران را ببخشید، بدون اینکه خطر از دست دادن خود را داشته باشید. اگر قبل از خود شفقت به خود ببخشید، ممکن است به رنج خود احترام نگذارید و دیگران نیز به آن احترام نگذارند.
برای پرورش شفقت نسبت به خود تمرین کنید
همانطور که قبلاً عشق ایدهآل و بی قید و شرط به شما داده شده، برگردید و میتواند عشق به هر شکل و زمانی در زندگی شما باشد. تا جایی که نیاز دارید برگردید. به خودتان یادآوری کنید که حتی اگر برای لحظهای کوتاه یا فقط توسط یک شخص بوده باشد، دوست داشته شدهاید.
گرمای این عشق را حس کنید، بگذارید قلب شما را آب بگیرد و اجازه دهید در تمام بدن شما جریان یابد. هر عصبانیتی را که احساس میکنید، هرگونه ناامیدی یا شرم را بیرون دهید. اجازه دهید بازدمتان همه درد شما را از بدنتان بیرون کند. شما میتوانید این بازدم را به همان اندازه که میخواهید بلند کنید، میتوانید آن را با زور یا ملایم انجام دهید. هیچ درست و غلطی وجود ندارد در هر نفس کشیدن، عشق ناب را استشمام میکنید و آن را برای خود میفرستید. با هر نفس کشیدن، رنج خود را بیرون میدهید.
هنگامی که احساس ترحم نسبت به خود کردیم، آنگاه میتوانیم آن را به دیگران پیشنهاد دهیم و میتوانیم درک کنیم که رنج انسان جهانی است و فقط ما درد نمیکشیم.
همانطور که تیچ نات هانت میگوید: «وقتی به عصبانیت خود نگاه کنید، خواهید دید که شخصی که دشمن خود را میخوانید نیز رنج میبرد. به محض مشاهده این موضوع، ظرفیت پذیرش و دلسوزی نسبت به آنها وجود دارد.»
ببخشید
بخشیدن، انتخاب رهایی بخشی است که انجام میدهیم. بر خلاف آنچه ما فکر میکنیم، گذشت یک عمل یکباره نیست. این طرز تفکر جدیدی است که باید پرورش دهیم و روش جدیدی از وجود است.
من هر روز بخشیدن را تمرین میکنم و از خودم میخواهم که انتظارات را کنار بگذارم و دیگر به درد و رنج گذشته وابسته نشوم. این آسان نیست که یکی از روزها خطوط زیر را در دفتر خود نوشتم.
وقتی احساس آمادگی کردید، میتوانید یک تمرین دم و بازدم متفاوت را تمرین کنید و با هر نفس کشیدن، تمام رنجهای بشریت را تحمل کنید و سپس، رحمت واقعی را بیرون دهید. این مذیتیشن بر اساس عمل بودایی از Tonglen است که هدف آن پرورش دلسوزی عمیق با وارونه کردن تمایل انسان برای جلوگیری از درد و لذتجویی است.
دلبستگیها را کنار بگذارید و به جریان زندگی اعتماد کنید
همانطور که در بالا ذکر کردم، عصبانیت در مورد توهم کنترل و عصیان درونی نسبت به ضعف است. شما نمیخواهید خشم خود را کنار بگذارید زیرا اعتقاد دارید که این کار موجه است. این باور که عصبانیت تا حدودی مفید است، نشانگر این است که شما نسبت به عصبانیت خود پیوستگی مثبتی داشتهاید.
به همین ترتیب، ممکن است نسبت به عصبانیت خود وابستگی منفی ایجاد کرده باشید. ممکن است متنفر باشید که چگونه زندگی شما را خراب میکند و بعد از طغیان احساس گناه یا شرم میکنید.
شما سعی میکنید آن را کنترل کنید، اما به نظر میرسد فراتر از شما است. عصبانی بودن یک سری احساسات دشوار دیگر را برمیانگیزد و شما در یک حلقه بیپایان گیر میافتید.
برای تسلیم شدن باید اعتماد کنیم. اعتماد کنید که بدون عصبانیت، آزادتر و شادتر خواهیم بود. اعتماد کنید که حتی اگر اتفاقات به شیوه ما پیش نرود، با فشار بر آنها چیزی نمیگیریم. عدم پذیرش فقط رنج ما را ادامه میدهد. ما نمیتوانیم کسی را مجبور کنیم همانگونه رفتار کند که شایسته آن است و نمیتوانیم زندگی را به روشی که فکر میکنیم برای ما بهتر است، پیش ببریم.
خشم خود را رها کنید
برای رها شدن از عصبانیت خود، دست از مبارزه علیه آن بردارید و احساس کنید که چگونه در بدن شما بروز میکند. حضورش را بپذیرید و آنچه را نشان میدهد، لا تمام وجود حس کنید. از خشم خود بخاطر داشتن نقشی محافظتی در زندگی خود تشکر کنید.
آن را نه به عنوان خوب و نه بد، بلکه به عنوان آنچه واقعاً هست، ببینید: جنبه ای از دنیای درونی به آسیب دیدگی درون خود برگردید و خوب نگاه کنید.
تمایل به احساس خشم خود را تمرین کنید. تمایل به دوست داشتن طرف شکسته خود و آسیب پذیری تمرین کنید. از کسانی که با عصبانیت خود صدمه دیدهاند، طلب بخشش کنید. به خودتان اجازه دهید آن را رها کنید. به یاد داشته باشید که ترحم بهبود مییابد بنابراین، سعی کنید تا آنجا که میتوانید مدیتیشن انجام دهید.