به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از چاردیواری روزنامه جام جم، همین کنجکاویهایی اولیه باعث شد تا با لیلا منصوری، مسؤول این صفحه چشمنواز همکلام شویم تا خیلی زود متوجه شویم که ما با یک کارآفرین روستایی روبهرو هستیم که هنر قدیمی و سنتی توبافی را به شکلی نوین ارائه کردهاست، اتفاقی که مخاطبان زیادی هم از این نوآوری استقبال کردهاند.
چرا خراشاد؟
همهچیز از دوران دانشجویی لیلا منصوری و اردوهای جهادیاش شروع شدهاست. اردوهایی که با هدف کارآفرینی روستایی برگزار میشد و امروز و بعد از گذشت سالها، خانم منصوری در راهی که در آن قدم گذاشته بود استوار ماند. خودش اینطور تعریف میکند: «از آنجا که من در دوران دانشجویی در فعالیتهای جهادی مشغول بودم و دغدغه کارآفرینی داشتم، همیشه بهدنبال این بودم که بعد از فارغالتحصیلی یکی از روستاهای کشور را انتخاب کنم و کاری متناسب با توان مردمان آنجا راه بیندازم و آن را گسترش بدهم.» و خب انگار چون هدف خوبی در سر داشتهاست، خدا راه را برایش هموارتر هم کردهاست: «همان شد که من با همسرم که اصالتا خراشادی است، ازدواج کردم و ایده راهاندازی کسبوکاری با تمرکز بر هنر توبافی این منطقه را او به من داد. در واقع من بعد از ازدواج بود که اصلا فهمیدم توبافی چه هست و چه کاربردی دارد!» هنری که اهالی روستا با موادی نخی، پارچههایی دستباف میبافند و بهعنوان حوله از آن استفاده میکنند؛ البته اینطور که معلوم است، این روزها دایره استفاده از این هنر دیگر محدود به حوله نمیشود و کاربردهای متنوع دیگری هم پیدا کردهاست: «خراشاد نام یکی از روستاهای خراسان جنوبی است، روستایی که به خاطر هنرپارچهبافی سنتی یا همان توبافیاش، ثبت جهانی شدهاست.» این را خانم منصوری میگوید که برای تمرکز بر کارآفرینی و توسعه کارآفرینی، منطقه به منطقه گشتهاست و درنهایت به خراشاد و هنر توبافی رسیدهاست. بالاخره آنها کار را با دوستان و بستگانشان که در روستای خراشاد، کارگاه توبافی داشتند شروع کردند: «قرار شد طراحی و ایده محصول با ما باشد و اجرا هم با آنها، مثلا ما طرح و سایز و رنگ را سفارش میدادیم و آنها برایمان میبافتند.» و در نهایت محصول بافته شده را به تهران ارسال میکردند تا از آنها عکاسی شود و برود در صفحه شبکه اجتماعیشان بنشیند.
مقابله سنت و صنعت
«توبافی چیست؟ خراشاد کجاست؟» این ابتداییترین واکنش کاربران و مخاطب صفحه توبافی خراشاد است. واکنش کسانی که شاید تا به امروز نام این هنر را نشنیدهاند و تصوری هم درباره آن ندارند: «تازه اگر هم چیزی میدانستند و آن را میشناختند، توبافی یزد بودهاست که در بیشتر مواقع، شکل صنعتی به خودش گرفتهاست.» اما او از هنر دست زنان روستایی میگوید که با مواد صددرصد طبیعی و بدون ذرهای پلیاستر، توبافی میکنند و حولههای نرم و لطیف میبافند. اما در لابهلای نظرات مخاطبان صفحه درباره اصل توبافی، نظرات درخشان دیگری هم دیده میشود: «این پارچهها، من را یاد حولههای قدیمی مادربزرگم میاندازد، یاد روزهای خوشم.» راست هم میگوید؛ انگار محصول دست زنان روستایی، همیشه همان اصالت قدیمی و سنتی خودش را خواهد داشت. چیزی که معلوم است این است که امروز توبافی در خیلی از مناطق کشور صنعتی شدهاست اما زنان خراشادی هنوز با همان روال سنتی و قدیمیشان، پارچهبافی میکنند و کسب و کاری برای خودشان دارند: «خب در خیلی از مناطق، توبافی حالتی صنعتی به خودش گرفتهاست، اما در خراشاد هنوز از طرف میراث فرهنگی، کلاسهایی برای خانمهایش برگزار میشود تا این هنر سنتی خودشان را حفظ کنند.»
توبافی در زمان کرونا
توبافی یک چرخه کسب و کار ساده دارد. خانمهای روستایی پشت دستگاههای توبافیشان مینشینند و به قول خودشان، حولههایی با ابعاد مختلف میبافند و آن را به صورت حضوری در بازارچههای محلی یا مسافرهایی که به روستایشان آمدهاند، میفروشند؛ اتفاقی که در این روزها و به واسطه کرونا و ممنوعیت سفر و بسته شدن مغازهها، از رونق افتادهاست. حالا خانم منصور و همسرش، با این کسب و کاری که راه انداختهاند، توانستهاند به خانمهای روستا برای فروش محصولاتشان کمک کنند: «ما در فاز اولیه با کارگاه بستگانمان شروع کردیم اما به مرور، خانمهایی که در خانه مشغول بافتن این پارچهها هستند را هم شناسایی کردیم. حالا ما به آنها میگوییم چه محصولاتی لازم داریم آنها هم در طول یک ماه، به سفارش ما مشغول هستند.» راهاندازی فروش اینترنتی و فروشگاه مجازی باعث شده تا شیوع کرونا، خللی در کسب و کار زنان روستا وارد نکند. منصوری از اولین روزهای افتتاح صفحهاجتماعیشان و همزمانی با شروع کرونا میگوید: «اولین روزهای افتتاح کارمان با اولین روزهای اوجگیری کرونا مصادف شد اما خب چون اساس کار ما اینترنتی بود، به مشکلی جدی برنخوردیم.» و اتفاقا توانستند در این روزهای سخت در کنار زنان روستایی بمانند:« راستش را بخواهید، قرارمان بر کارآفرینی روستایی و توسعه کارآفرینی بود و هیچوقت به سود کلان فکر نکردیم؛ البته میدانیم در طولانیمدت و با حفظ همین کیفیت، به آن هم میرسیم.»
زنان هنرمند روستا
در خانه بیشتر زنان روستای خراشاد، یک دستگاه توبافی یا اصطلاحا دستگاه حولهبافی ,جود دارد؛ چیزی شبیه دستگاه فرشبافی. دستگاهی که بافنده با حرکت دست و پا به طور همزمان، میتواند پارچههایی ببافد که در خیلی از موقعیتهای زندگی کاربرد دارد: «ما مواد اولیه مثل نخ را به آنها میرسانیم و آنها هم با هنر و دستگاهشان، آنچیزی که ما میخواهیم را میبافند.» یک معامله کاملا رضایتمندانه. «اگر خانمی در روستا شغلی داشته باشد، همین شغل است.» این را لیلا منصوری میگوید امروز با زنان روستایی متعددی همکاری میکند: « ماجرای شغل زنان روستا چیست؟ اینکه آنها این هنر را دارند و توبافی میکنند اما همیشه در فروش آن مشکلاتی داشتهاند. ما آمدیم و مشکل فروششان را کم کردیم. پس در واقع ما کاری کردیم که دریچه فروش این محصولات تجمیع شود و خیالشان راحت باشد که جنسشان حتما خریدار دارد.»
هنر کویریها
قدمت توبافی به حدود 200سال پیش برمیگردد. هنری که با چنین قدمتی، هنوز هم برای گوش خیلی از آدمها عبارت تازهای است: «حتی این هنر منحصر به یک روستا و دو روستا هم نیست؛ بیشتر روستاهای مناطق کویری که تمرکز چندانی بر کشاورزی و دامداری نداشتند و ندارند، مشغول توبافی هستند.» هنری که شاید از چند روستای خاص شروع شده و در طول سالها، به روستاهای دیگر هم رسیدهاست: «طبیعتا انتقال تکنولوژی صورت گرفتهاست. یعنی کمکم دستگاههایش به مناطق مختلف کشور رسیده و آدمها هم هنرش را یاد گرفتهاند؛ آنقدر که در کمتر روستایی است که در خانه بیشتر اهالیاش، دستگاه توبافی نباشد.» او حتی از شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان میگوید که آدمهای زیادی مشغول به این هنر هستند. اما آن چیزی که مشخص است این که تا امروز، نوعی از کارآفرینی به چنین سبک و سیاقی در خراشاد اتفاق نیفتاده بود. حالا زنان هنرمند روستای خراشاد، این روزها، وضعیت بهتری نسبت به قبل دارند: «همسرانشان اگر سال آبی خوبی داشته باشند که مشغول زرشک و عناب و زعفران هستند؛ خانمهای روستا هم در خانههایشان و پای این دستگاهها مینشینند و توبافی میکنند.» این محصولات که پیش از این به شکل امانی به فروش میرسید حالا فروش مستقیم دارد: « ما سفارش میدهیم و همان موقع هم با آنها حساب میکنیم.» در چنین چرخهای، فروش رفتن یا نرفتن محصول، به زنان روستایی لطمهای نمیزند و دیگر دغدغه فروشش را ندارند و به درآمد ثابتی رسیدهاند.
چیزی فراتر از حوله
کسانی که از توبافی سررشتهای دارند میدانند هر محصولی که بافته میشود، همه به آن حوله میگویند؛ روال مرسومی که لیلا منصوری در تازهترین کارآفرینیاش آن را تغییر داد:«ما کاربری این محصولات را باز تعریف کردیم؛ مثلا پیش از آن، این محصولات که خود خانمهای روستا به آن حوله میگویند، تنها در دو ابعاد حوله دست و صورت و حوله حمام وجود داشت. اما ما سعی کردیم برای این شکل از پارچهها، تعریفهایی جدید ارائه کنیم تا افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند هم در سبک زندگی روزمرهشان به آن احساس نیاز پیدا کنند.» شالگردن، رویه کوسن، حوله کلاهی سر، انواع دستمالهای بهداشتی و آشپزخانه و... همه آن محصولات متنوعی است که در هنر توبافی گنجانده شدهاست. در واقع پیشنهاد جایگزینی این محصولات طبیعی به جای برخی محصولات صنعتی که در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنیم، باعث شناخت بیشتر و بعد از آن هم فروش بیشتر محصولات توبافی آنها شدهاست:« مثلا یکی از کارهایی که ما انجام دادیم، پیشنهاد تولید محصولات بود که میتوانستیم از آنها به جای محصولات سلولوزی استفده کنیم؛ مثل دستمال کاغذی رولی آشپزخانه.» اتفاقی که علاوه بر جنبه محیط زیستیاش، توانست توجه کسانی را هم که نگاه اقتصادی به ماجرا داشتند، جلب کند:« چرا؟ چون در دورهای که محصولات سلولزی، گران شدهاند و استفاده از آنها صرفهاقتصادی ندارد، این محصولات هم ارزانتر هستند و هم ماندگاری بیشتر نسبت به انتخابهای قبلیمان دارند و دیر به دیر از بین میروند.» کیفیتش هم که جای خود دارد و با لطافت و آبگیری بالایی که دارد، میتواند به راحتی جایگزین دستمال کاغذی در سبک زندگیمان بشود. حمایت از کارآفرینی زنان روستایی، حفظ محیطزیست با استفاده از مواد طبیعی، عدم تولید زباله و در نهایت، کمک به اقتصاد خانواده، بخشی از نتایجی است که هنر توبافی و فروش آن به شکل نوین امروزی، به دنبال خودش دارد.
آموزش، تولید، فروش
در این چرخه تولید و فروش و کارآفرینی، حدودا 15 تا 20 خانم روستایی مشغول به کار هستند که با توجه به ابعاد محصول روزانه حدودا چهار متر پارچه میبافند. پارچههایی که تبدیل به محصولات متنوع و با قیمتهای مختلفی میشوند:« مثلا کوچکترین محصول این کار، حوله جیبی است که با ابعاد 35 در 45 قیمتش 25هزارتومان است.» اما او از قصدشان برای گسترش دایره آدمهای حاضر در این چرخه کارآفرینی میگوید:« خیلی دوست داریم تعداد شاغلان و بافندههایمان را بالا ببریم و آدمهای بیشتر در این توسعه همراهمان باشند اما چون تولید این محصولات، کار دست است، کیفیتهای متفاوتی میتواند داشتهباشد؛ برای همین ما دلمان نمیخواهد کیفیت محصولات پایین بیاید و طبیعتا مجبوریم خیلی گزیده انتخاب کنیم.» و این یعنی آنها هنوز هم در روستا میگردند تا زنان هنرمندی را پیدا کنند که از اصالت این هنر آگاه هستند. حالا این زنجیره قرار است دنبالهدار باشد و به آموزش هم متصل شود:« حتی ما به فکر آموزش هم هستیم و میخواهیم توسط همین زنان روستایی و هنرمند، به همه کسانی که در این مدت درخواست همکاری داشتهاند، آموزش بدهیم تا به جایی برسند که بتوانند کیفیت مدنظر ما را تولید کنند.» انوقت است که این دایره بزرگ و بزرگتر میشود و خانم منصوری خیلی واقعیتر از همیشه، به هدف دوران دانشجوییاش میرسد.