5 اردیبهشت سالروز درگذشت امیرحسین فردی است؛ نویسنده‌ای که قریب به 30سال در حوزه ادبیات انقلاب قلم زد و او را پدر ادبیات داستانی انقلاب می‌دانند

سلام بر اسماعیل

 شکی نیست که خاطرات و آثاری که به قلم امیرحسین فردی در تاریخ هنر و ادبیات این آب‌وخاک ثبت شد، هرگز از یادها نخواهد رفت.
کد خبر: ۱۳۱۲۳۵۴
نویسنده‌ای که عصر روز پنجم اردیبهشت 1392 دچار مشکل تنفسی شد اما پیش از انتقال به بیمارستان درگذشت. زندگی فردی را باید از دو منظر شناخت؛ نخست از منظر بررسی کارنامه نویسنده‌ای که رمان‌هایی چون «گرگ‌سالی» و «اسماعیل» را نوشت و رویکرد متعهدانه او در مواجهه با ادبیات داستانی را می‌توان در آثارش به تماشا نشست. دومین وجه زندگی فردی، وجهه‌ای است که از او در میان اهالی هنر و ادبیات به‌جا مانده‌است. فردی به شهادت بسیاری از دوستان و حتی دشمنانش بسیار انسان متواضعی بود و این فروتنی جزئی جدایی‌ناپذیر از شخصیت دوست‌داشتنی او محسوب می‌شد. به‌جز این، موضعی که او در جذب حداکثری و اجماع همه تفکرات در کنار هم داشت، در خاطرات بسیاری از کسانی که با او آشنا بودند، مانده‌ است. البته این مساله برای او تبعاتی هم داشت و خیلی‌ها به همین دلیل فردی را خوش نمی‌داشتند. این گزارش، مجموعه مختصری است در یادبود اسماعیل ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و خدمات بی‌دریغی که او به هنر انقلاب کرد.
سلام بر اسماعیل
مسجد؛ سکوی پرتاب
فردی از ابتدای فعالیت نوشتاری خود با درونمایه‌های انقلابی و مذهبی شروع کرد. او متعلق به نسل نویسندگان آرمانگرایی بود که بیش از هر چیز به نقش و کارکرد ادبیات داستانی در راستای آرمان‌های انقلاب می‌اندیشیدند. خاستگاه او را مسجد جوادالائمه(ع) می‌نامند؛ چراکه در سال‌های اولیه انقلاب، در نشست‌های ادبی و مذهبی شرکت می‌کرد و در این مکان معنوی و مقدس، پیوند قوی دین و فرهنگ جامعه ایجاد شد که فردی در ایجاد آن نقش سازنده و تأثیرگذاری داشت.
گلعلی بابایی، ازجمله دوستان و هم‌مسجدی‌های فردی در مسجد جوادالائمه(ع) بود. او درباره حال‌وهوای این مسجد چنین می‌گوید: «مسجد جوادالائمه(ع) بابت راه‌اندازی کتابخانه و امور فرهنگی‌ای که در آنجا صورت می‌گرفت، وجه فرهنگی برجسته‌تری به نسبت سایر وجوه داشت. جوان‌هایی که علاقه‌مند به کتابخوانی بودند، جذب کتابخانه می‌شدند. من روزها کار می‌کردم و شب‌ها درس می‌خواندم به همین جهت عضو معمولی کتابخانه بودم. در آن دوره آقای فردی و برخی دوستان دیگر مسؤول کتابخانه بودند. این رفت‌وآمدها و آشنایی با فضای فرهنگی کتابخانه مزیتی بود که ما نسبت به بقیه مساجد داشتیم.
امام‌جماعت مسجد هم خیلی مشوق بچه‌ها بودند، این‌که بچه‌ها بیایند و عضو شوند. دوستان زیادی ذیل این فعالیت‌ها دور همدیگر جمع شدند. افرادی مثل مرحوم فرج‌ا... سلحشور، آقای بهزاد بهزادپور و دیگران هرکدام جاذبه خاصی داشتند و باعث می‌شدند تا جوان‌ها جذب فعالیت‌های فرهنگی مسجد شوند.» نکته مهم اینجاست که فردی مثل خیلی از کسانی که بعد از عبور از دوره نوجوانی، جذب دانشگاه و فضاهای دیگر می‌شوند و از مسجد دور می‌مانند، نبود. او پیوند خود را با مسجد همواره حفظ کرد و نگذاشت رشته انسی که میان او و محیط روحانی مسجد جوادالائمه(ع) شکل گرفته، گسسته شود. همین مساله نیز سبب شد که حضور فردی و دوستانش در این مسجد مقدمه اتفاقات خوبی شود. بابایی دراین‌باره می‌گوید: «فردی دغدغه‌اش تربیت نیروی فرهنگی برای انقلاب بود و با کانون‌هایی که تشکیل داد، دغدغه‌اش را از اول انقلاب عملی کرد. سال 1359 بود که نخستین کتاب مسجد منتشر شد. کتاب کشکولی از توانایی بچه‌ها و در آن انواع شعر و داستان و متون ادبی بود. آقای فردی بعد از مسجد در کیهان‌بچه‌ها مسؤولیت داشت و تعدادی از بچه‌ها را با خودش به آنجا برد و کادرسازی را در آنجا ادامه داد. اما با این حال در هر جا که مسؤولیت گرفتند جایگاه اصلی‌شان مسجد جوادالائمه(ع) بود و ساختار آنجا را حفظ کردند.»
خود فردی در گفت‌وگویی درباره فعالیت‌هایش در این مسجد می‌گفت: «دوستانم را که خیلی هم به بنده وابستگی عاطفی داشتند ، تشویق کردم که آنها هم به مسجد بیایند. چیزی شبیه معجزه بود؛ اتفاقی که افتاد این بود که اکثر جوان‌های محله هم به آن مسجد پیوستند. با آمدن آنها، فضای مسجد به کلی متفاوت شد.از آن پس جمعیت جوانانی که به مسجد می‌آمدند از کهنسالان بیشتر شد. به این ترتیب کتابخانه مسجد هم رونق بیشتری پیدا کرد. در کنار جلسات قرآن و نهج‌البلاغه، جلسه‌های قصه‌خوانی را هم راه انداختیم و علاوه بر اینها، گروه‌های ورزشی مثل تیم فوتبال و گروه کوهنوردی هم تشکیل دادیم.
نکته جالب این که با جذب بچه‌ها به مسجد، پدر و مادرهایشان هم تشویق شدند و به مسجد آمدند. افزایش جمعیت فعالان مسجد باعث شد تا شاخه بانوان مسجد جوادالائمه (ع) را هم ایجاد کنیم... فعالیت‌های مسجد آن‌قدر بازتاب یافت که افرادی از سایر محله‌ها هم برای اقامه نماز و شرکت در برنامه‌ها و گروه‌ها به آنجا می‌آمدند. ارتباط با بچه‌ها به قدری صمیمانه بود که اکثر آنها را به اسم کوچک می‌شناختیم و صدا می‌زدیم. فضا به گونه‌ای بود که آنها اوقات فراغت خود را به مسجد می‌آمدند. شاید باور کردنی نباشد اما مسجد جواد الائمه‌(ع) توانست 7000 نفر عضو رسمی جذب کند.»

پدر بچه‌ها و کیهان‌ بچه‌ها
امیرحسین فردی در طول مدت حیاتش به فعالیت‌های گوناگونی پرداخت که هر کدام از این فعالیت‌ها می‌تواند یک شناخت‌نامه مفصل را شامل شود و برای یک عمر انسان عادی کفایت کند اما باید دانست بیش از هر چیز، نام فردی با مجله دوست‌داشتنی «کیهان بچه‌ها» گره خورده‌است. نشریه‌ای که طی چهار دهه گذشته یکی از کانون‌های جریان‌ساز در حوزه ادبیات کودک بوده‌است و بسیاری از نویسندگان مطرح و نامی، روزگاری را در این نشریه و در سایه امیرحسین فردی گذراندند. فردی در دوره فعالیتش در این مجله با درایت و روحیه همگرایی ، جمعی از نویسندگان را پروراند که امروز چهره‌های اصلی ادبیات داستانی ایران محسوب می‌شوند. همچنان‌که خودش داستان‌ها و کتاب‌هایی که نوشت، با انقلاب اسلامی گره خورده‌بود و به همین دلیل هم لقب «پدر ادبیات داستانی انقلاب» را برازنده این نویسنده می‌دانند.
امیرحسین فردی، پس از انقلاب هم همان مسیر را در کیهان بچه‌ها ادامه داد و این نشریه را نیز به چشمه جوشان دیگری برای ایجاد خاطرات شیرین فرزندان ایران و پرورش نویسنده انقلابی تبدیل کرد. همچنان‌که وی از پایه‌گذاران حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود که بعدها به حوزه هنری تغییر نام پیدا کرد.
«بچه‌ها آیا می‌دانید چرا ما به این فکر افتادیم که برای شما یک مجله آبرومند و خوب فراهم کنیم؟» کیهان بچه‌ها با همین جمله‌های ساده که بچه‌ها بعدها متوجه شدند به آن «سرمقاله» می‌گویند 6 دی 1335 متولد شد و روی پیشخوان دکه‌های روزنامه فروشی نشست.
تیراژ شماره اولش 5000 نسخه بود و از سال ششم با استقبال کودکان و نوجوانان به مرز 50 هزار نسخه رسید که در نوع خود، ثبت بالاترین رکورد تیراژ مجله در کشور بود. دو معلم و نویسنده حوزه ادبیات کودک،جعفر بدیعی صاحب‌امتیاز و عباس یمینی شریف مدیرمسؤول، این نشریه را تدارک دیدند. مدیریت کیهان بچه‌ها پس از انقلاب در سال 1358 و تجربه یک دوره انتشار 23 ساله تغییر کرد و از سال 1358 تا 1361 به افراد دیگری سپرده شد. امیرحسین فردی، مدیرمسوول و سردبیر این نشریه بیش از سه دهه و حدود 32 سال (تا زمان فوت؛ اردیبهشت 1392) سکاندار نشر آن بود. فردی ،خاطره و دلیل رفتن به کیهان بچه‌ها را این‌طور مرور کرده‌بود: «در حوزه هنری بودم که خبر دادند کیهان بچه‌ها در آستانه تعطیلی است و کمک کنید این اتفاق نیفتد. مسؤولیت سنگینی در حوزه داشتم. گفتم نمی‌آیم اما کیهان بچه‌ها با سابقه و پرمخاطب بود. تصمیم گرفتم هفته‌ای دو روز بیایم. از شهریور 61 آمدیم تا الان. با کیهان‌بچه‌ها ماندگار شدم.» دوران فردی، این نشریه پرمخاطب و پرآوازه کودکان و نوجوانان کشور مرحله جدیدی از بلوغ خود را تجربه کرد. نویسنده به تعبیر رهبری «مؤمن سختکوش» با خلاقیت بلوغ این نشریه را رقم زد.

وقتی کیهان‌بچه‌ها دفتر مشق شد!
یکی از شنیدنی‌ترین خاطرات دوره مدیریت امیرحسین فردی در کیهان‌ بچه‌ها به سال 1362 برمی‌گردد. در آن سال به علت وضعیت بد اقتصادی و مسائل و مشکلاتی که در کشور پدید آمده‌بود، بازار کاغذ به وضع بدی افتاد و کاغذ نایاب شد. در تهران کاغذ نبود مگر این‌که در بازار سیاه به قیمت بسیار بالا می‌شد مقدار اندکی پیدا کرد. اهالی نشر و مطبوعات به‌خوبی می‌دانند که انتشار جراید و مجلات در چنین شرایطی امری بسیار سخت است. از طرفی گرانی کاغذ بر قیمت دفترهای مدارس دانش‌آموزان نیز تاثیر گذاشت و به‌طور کل هرچیزی که کاغذی بود، به‌ناگاه گران شد. در این شرایط امیرحسین فردی ابتکاری به خرج داد. فردی که می‌دانست احتمالا خیلی از والدین امسال در خرید دفتر برای فرزندان خود دچار مشکل خواهند شد، کاری کرد کارستان. آن شماره از کیهان بچه‌ها سفید چاپ شد تا بچه‌ها از آن به‌عنوان دفتر مشق استفاده کنند! شاید هیچ روزی به اندازه آن شماره، بچه‌ها کیهان بچه‌ها را مال خودشان ندیدند.

جایزه شهید غنی‌پور یادگار فردی
شهید حبیب غنی‌پور یک جوان اهل قلم بود که در دوره‌ای با مجلات رشد هم همکاری می‌کرد. او بعدها به جبهه رفت و شهید شد اما این همه چیزی نیست که باید در مورد این شهید بدانید. شهید غنی‌پور یکی از بچه‌محل‌ها و به تعبیری از شاگردان فردی در مسجد جوادالائمه (ع) بود؛ مسجدی خاص و چنان‌که گفتیم کتابخانه خیلی خوبی داشت و استعدادهای خوبی را نیز پرورش داد، به‌گونه‌ای که بعضی نویسندگان امروز ما حاصل آن حلقه و مسجد هستند. شهید حبیب غنی‌پور هم اهل آن گعده و جلساتی بود که در مسجد جوادالائمه برگزار می‌شد.
چند سال بعد از این‌که حبیب غنی‌پور شهید شد، امیرحسین فردی به این فکر افتاد که یک جایزه ادبی برای ادبیات کودکان و نوجوانان راه بیندازد و آن را به نام جایزه «ادبی شهید غنی‌پور» نامگذاری کند. ابتدا حوزه کار این جایزه و آثاری که می‌پذیرفت، بیشتر رمان‌های حوزه دفاع مقدس بود. بعدها عمومی‌تر شد و کار تا جایی ادامه پیدا کرد که این جایزه امروز هم که امیرحسین فردی در قید حیات نیست، توسط دوستان او ادامه دارد و هرسال برگزار می‌شود. این کار فردی باعث شد تا یک جایزه ادبی نخستین‌بار از از طرف یک مسجد به راه بیفتد و حتی در برخی از دوره‌ها مراسم‌های این جایزه را در مسجد جوادالائمه (ع) برگزار می‌کنند که از این جهت، اتفاقی نادر است.

حسن‌ختام
بعد از مرگ امیرحسین فردی بر اثر عارضه قلبی، رهبر معظم انقلاب پیامی را برای درگذشت این هنرمند مجاهد و نویسنده انقلابی صادر کردند. فردی در زمان مرگ مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری را به‌عهده داشت. متن پیام رهبر انقلاب به شرح زیر است:
«بسمه‌تعالی
درگذشت تأسف‌بار هنرمند و نویسنده متعهد و مجاهد آقای امیرحسین فردی رحمه‌ا... علیه را به همه اصحاب ادبیات و هنر انقلاب و به خانواده و بازماندگان و یاران همراه ایشان تسلیت عرض می‌کنم. این هنرمند مؤمن و سختکوش، از پیشکسوتان در عرصه فعالیت‌های ادبی دوران انقلاب و از بنیانگذاران هسته‌های جوانان هنرمند انقلابی و در شمار برجستگانی بود که نهال پرطراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عَنود و همراهان سست‌عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش پاسداری کردند و به شکوفایی و باروری امروز رساندند. رحمت خدا بر او و بر تلاش صادقانه‌اش.
سیدعلی خامنه‌ای ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲»

رمان‌نویس بزرگ انقلاب
افزون بر همه آنچه در این گزارش درباره کارنامه زنده‌یاد امیرحسین فردی گفته شد، باید دانست که فردی بیش و پیش از همه اینها یک داستان‌نویس بود. آثار داستانی‌ای که او در سی سال فعالیت هنری خود به خلق آنها همت گماشت، نمونه‌هایی بی‌بدیل و جاودانه در تاریخ ادبیات داستانی انقلاب اسلامی ایران خواهند بود. فردی افزون بر این‌که داستان‌نویسی برای بزرگسالان را با جدیت دنبال می‌کرد فعالیت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را نیز مد نظر داشت.
 
منبع: پیمان طالبی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها