پرسه در خاک غریبه
«برف همهجا را پوشانده بود...» این رمان را شاید باید یکی از سردترین و برفیترین رمانهای فارسی نامید. احمد دهقان در رمان «پرسه در خاک غریبه» خواننده را به دل ارتفاعات غرب کشور میبرد و او را در موقعیتی سرد و طاقتفرسا قرار میدهد. رزمندگانی که برای یک عملیات در مناطق برفگیر و مرتفع غرب کشور مشغول حمل تجهیزات و پیشروی هستند تا بتوانند در برابر دشمن بعثی صفآرایی کنند. سرمایی که دهقان در این اثر به خواننده میدهد دیگر با جداره فنجان و لیوان برطرف نمیشود و نیاز به وسایل گرمایشی جدی و قویتر است. تصاویری که در این رمان خواننده با آنها روبهرو میشود یکی از بدیعترین تصاویر از روزهای نبرد و جنگ هشت ساله تحمیلی است؛ به این خاطر که اغلب روایتهای جنگی مختص مناطق عملیاتی جنوب کشور است و دهقان در این رمانش سراغ منطقه غرب کشور رفته و تصویری تکاندهنده و باورنکردنی به خواننده نشان میدهد. سرما در این رمان خیلی بیشتر از مقداری است که باورکردنی باشد و توصیه میکنم اگر قرار است این رمان را بخوانید حتما لباس گرم همراه داشته باشید!
گرگ سالی
امیرحسین فردی که بسیاری او را با القابی چون «امیر ادبیات انقلاب اسلامی» میخوانند در دنباله رمان «اسماعیل» اثری در آخرین سال از عمرش با عنوان «گرگسالی» خلق کرده که شخصیت داستان اول از دست ماموران حکومت به مناطق کوهستانی آذربایجان پناه میبرد و در آنجا اتفاقاتی را از سر میگذراند. در این داستان خواننده در منطقه برفگیر سبلان، قصه امیرحسین فردی را میخواند که شخصیت در دل سرما با گرگهای انساننمایی به مقابله برمیخیزد که در واقع نماد گروه مهاجم به میهن هستند. این داستان از آن داستانهای سرد است که خواننده با گرمای دیواره لیوان و فنجان میتواند آن را به انتها برساند. البته داستان فردی تمامش در زمستان و سرما نیست، بلکه خواننده لحظات خوش و دلانگیز ارتفاعات سبلان را نیز میبیند، ولی آنچه در داستان جلوه دارد، سرما و برف شدید آن ناحیه است و با توجه به اینکه فردی خود از اهالی آن منطقه است، این موقعیت را به دقت در داستانش توصیف کرده است.
ظلمت سفید
سجاد خالقی در این داستانش در برف حرف زده است. او بیش از نیمی از اتفاقات قصهاش را در دل برفی سنگین روایت کرده است؛ برفی سنگین در ارتفاعات زاگرس که دو شخصیت در آن گرفتار شدهاند و خطر حمله گرگها نیز وجود دارد. این رمان که در سالهای پیش از انقلاب روی میدهد خواننده را در موقعیت سرما و برف قرار میدهد و حتی تجربه زیستن در غار را نیز برایش فراهم میکند. سرمایی که خالقی در اولین داستانش به خواننده میدهد بهقدری شدید است که با گرمای کویری رمان بعدی او یعنی «روز داوری» هم از جان خواننده بیرون نمیرود.
بهنام یونس
طلبهای به نام یوسف برای تبلیغ در ماه مبارک رمضان به منطقهای از ایران اعزام میشود. خواننده در اولین بخش از داستان علی آرمین در دل برفی شدید گرفتار میشود و شخصیت اصلی داستان، خواننده و دیگر شخصیتهای حاضر در این صحنه را از آوارگی در برف نجات میدهد. برف شدیدی که همهجا را سفیدپوش کرده و نجات از آن به این سادگیها نیست، ولی طلبه داستان با استفاده از تجربیاتش راه را به اهالی روستا که در برف گرفتار شدهاند، نشان میدهد. علی آرمین که خودش هم طلبه علوم دینی است و در قم مشغول است، در این رمان شخصیت طلبهای را تصویر کرده که برای تبلیغ راهی یک روستای دورافتاده شده که خرافات در آن بسیار رایج است و او نهتنها باید با خرافات و جهل اهالی آن روستا دست و پنجه نرم کند، بلکه باید با سرمای هوا هم پنجه در پنجه شود. پس از نجات از برف و بوران شدید، خواننده در اتاقی بهشدت سرد برای ساعاتی همراه با «یونس» همنشین میشود که اگر از حق نگذریم به شدت سرد و خشک است و آرمین در توصیف این سرما موفق ظاهر شده است.
رژیسور
یکی از تصاویری که بسیاری از ما آن را دوست داریم و حتی وقتی تکرار میشود آن را برای هم ارسال میکنیم برفی شدن آستان نورانی امام هشتم است. تصاویری که گنبد طلا را لایهای از برف پوشانده یا خادمان این حرم مشغول برفروبی از صحنهای حرم رضوی هستند، برای بسیاری از ما حالتی خلسهآور و توصیفنشدنی دارد.
سعید تشکری در این رمان دست به توصیف این موقعیت میزند و دست خوانندهاش را میگیرد و با خود به مشهد برفگرفته میبرد.
سرمایی که نشان از تسلط اجنبی بر کشور و جسارت به باورهای این مردم دارد و خواننده همدلی و یکیشدن را در داستان تشکری میبیند. این رمان در دل سرمای طاقتسوز مشهد روایت میشود که چطور حرم مطهر امام هشتم توسط بیگانه به توپ بسته میشود.
مصطفی وثوقکیا
روزنامهنگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد